شاید این برای نخستین بار در تاریخ سیاسی پس از انقلاب باشد که به این میزان مستقلها و آنان که نه اصلاح طلباند و نه اصولگرا و نه راست هستند و نه چپ، حضورشان این همه برای تعیین کنندگی پیروزی اصلاح طلبان یا اصولگرایان در بزنگاههای مهم مجلس شورای اسلامی همچون ریاست مجلس شورای اسلامی، مهم و تعیین کننده شده است.
به گزارش «تابناک»، با پایان مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی و تعیین ۶۸ کرسی باقی مانده بهارستان، به نظر میرسد، نه اصولگرایان و نه اصلاح طلبان و طرفداران دولت به تنهایی نخواهند توانست، فراکسیونی تمام کننده در مجلس شورای اسلامی ایجاد کنند.
شاید در اولین بزنگاهی که این عدم قاطعیت در تمام کنندگی دو جناح اصلی کشور در مجلس شورای اسلامی خود را نمایان میکند، انتخاب ریاست مجلس شورای اسلامی باشد؛ جایی که دوازده سال است در اختیار اصولگرایان است و شاید این بار مستقلها بتوانند این پست را ـ که در واقع در همه کشورها از آن به عنوان سخنگوی مجلس نام میبرند ـ دچار تغییری دراماتیک بکنند، زیرا محمدرضا عارف، گزینه اصلاح طلبان برای ریاست مجلس، دیگر رئیس نشدنش، احساسات نوستالژیک طرفدارانش را برخواهد انگیخت، چون هم او بود که در روزهای گذشته، پای کار لیست امید تا لحظه آخر ایستاد و سفرهای انتخاباتیاش را تا آخرین ساعاتی که تبلیغات انتخاباتی دور دوم مجلس شورای اسلامی مجاز بود، ادامه داد.
در انتخابات مرحله دوم مجلس شورای اسلامی، بر پایه فهرستی که تا کنون تابناک استخراج کرده، ۳۴ تن اصلاح طلب، ۲۱ اصولگرا و ۱۳ مستقل به بهارستان راه یافتهاند؛ آماری که هرچند در رسانهها یکدست نیست و تعداد دقیق کاندیداهای اصلاح طلب و اصولگرای برنده، دائم در حال تغییر است، به هر حال از پیروزی اصلاح طلبان در دور دوم انتخابات حکایت دارد.
با وجود این، نقش مستقلها آنقدر در این انتخابات پر رنگ و اثرگذار است که هر گروهی مستقلها را به سمت خود میکشاند و از پیروزی خود میگویند، به گونهای که اصلاح طلبان مدعی شدهاند، در مجموع ۱۲۲ نفر از کاندیداهای لیست امید به مجلس راه یافتند. در مقابل، فقط ۸۴ تن از کاندیداهای لیست اصولگرایان راهی مجلس شدند. دو نفر دیگر همزمان در هر دو لیست بودند و ۸۲ نفر منتخب نیز مستقل در انتخابات شرکت کرده بودند.
در آن سو اما، اصولگرایان مدعیاند بر اساس برآوردهای موجود، از ۲۹۰ نماینده مجلس، حداقل ۱۵۵ اصولگرا و یا مستقلین، متمایل به اصولگرایی و حداکثر ۱۳۴ نفر نیز اصلاح طلب، اعتدالگرا و مستقلین حامی اصلاحات هستند.
این آمارها نشان میدهد، نه اصلاح طلبان و نه اصولگرایان در مجلس آینده، نقش تمام کنندگی نخواهند داشت؛ اصلاح طلبان برای رسیدن به خواستههای خود در مجلس به آرای مستقلها نیاز مبرم دارند و به نظر میرسد مرحله دوم کار آنان پس از انتخابات، چانه زنی با مستقلها برای افزایش وزن اصلاح طلبان است تا آنان مناسبات مجلس را پس از دورهای دوازده ساله از فترت و خاموشی تعیین کنند؛ لازمه کار این است که اصلاح طلبان بتوانند حداقل.... کاندیدای مستقل را با خود همراه کنند. یک راه دیگر هم این است که اصلاح طلبان موردی با فراکسیونهای مستقل تعامل کنند.
در این زمینه اما اصولگرایان هم بیکار نخواهند نشست. افرادی که در درون کمپینهای انتخاباتی خود و با علم به اینکه اقبال جامعه به سمت کاندیداهای اصلاح طلب است، با وجود این، خود را مستقل معرفی کردهاند، شاید هدف بهتری برای اصولگرایان باشند تا با وعده برخورداری از مواهبی خارج از مجلس به اصولگرایان بپیوندند تا هم ویژگی اتمام کنندگی اصلاح طلب را مانع شوند و هم اصولگرایان را به هماوردی اصلاح طلبان در نبردی نسبتا برابر بکشانند.
علاوه بر این، در برخی حوزهها، برخی کاندیداهای مستقل، که ممکن است جوهرهای اصلاح طلبانه داشتهاند، ولی کاندیدای نهایی اصلاح طلبان نشدهاند، در بزنگاه تعیین کنندگی مجلس، به سمت اصولگرایان متمایل شوند تا قدرت خود را به رخ تصمیم گیرانی که دیگری را بر آنان ترجیح دادهاند، بکشانند.
به هر روی روزها و ماههای آینده، روزهایی است که چانه زنیهایی بیرون از صحن بهارستان و درون آن برای ترکیب بندی مجلس شدت خواهد گرفت؛ روزهایی که باید منظر ماند و دید، مستقلها که این برهه برای جناحهای سیاسی اهمیت یافتهاند به کدام سو متمایل میشوند؟ نقش تمام کنندگی اصلاح طلبان را در مجلس تثبیت میکنند یا اصولگرایان را برای رقابتی پایاپایی با اصلاح طلبان فربه میکنند؟