دهم اردیبهشت و با برگزاری انتخابات دور دوم، پرونده انتخابِ نمایندگان مجلس دهم در حوزههای باقی مانده نیز بسته شد. در این میان، آنچه در ادامه محور گفتوگوی محافل سیاسی قرار خواهد گرفت، احتمالات در انتخاب رئیس و هیأت رئیسه مجلس دهم خواهد بود. هرچند ممکنترین حالت نشان از آسانی کار اصلاح طلبان برای تصاحب مناصب هیأت رئیسه دارد، از آن سو، اصولگرایان نیز در این مسیر ناامید نیستند و چشم به اما و اگرهای احتمالی خواهند داشت.
به گزارش «تابناک»، نتایج نهایی انتخابات مجلس و آرایش سیاسی این دوره، گویای آن است که ۱۲۰ نماینده اصلاح طلب، ۱۲۰ نماینده اصولگرا، ۸ نماینده اعتدالگرا و ۴۱ نماینده مستقل در این دوره بر صندلیهای سبز بهارستان خواهند نشست؛ هرچند برابری کمّی تعداد نمایندگان اصولگرا و اصلاح طلب به نوعی نشان از اهمیت وزن سیاسی و نقش آفرینی مستقلها در مجلس دهم دارد، هشت نماینده اعتدالگرا به نوعی وزنه سیاسی را به سمت اصلاح طلبان سنگینتر کرده است.
به طور کلی با ترکیب و آرایش سیاسی فعلی در رابطه با نحوه انتخاب رئیس و هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی ۲ سناریوی کلی و ۴ سناریوی جزئی را میتوان محتمل دانست. در ادامه به تشریح هر یک از آنها پرداخته میشود.
۱- تقابل میان اصلاح طلبان و اصولگرایاناز آنجا که بنا بر نتایج نهایی، اکثریت ترکیب نمایندگان مجلس دهم به صورت برابر میان اصلاح طلبان و اصول گرایان تقسیم شد، بازیگری اصلی نیز میان این دو جریان خواهد بود. در این بین یکی از احتمالهای مطرح، تقابل و جدال سیاسی این دو جریان غالب برای تصاحب مناسب هیأت رئیسه خواهد بود، زیرا به صورت طبیعی هیچ یک از این گروههای سیاسی و هواداران آنها حاضر نخواهند بود در مرحله تعیین چیدمان مناصب رئیس و هیأت رئیسه مجلس جناح رقیب پیروز شود.
با فرض احتمال تقابل میان دو جریان غالب که احتمال آن نیز بالاست، دو زیر احتمال میتوان متصور شد:
الف) تقابل بر اساس امکانات درون مجلس در این حالت با توجه به اینکه ۸ نماینده منتسب به گروه اعتدال و امید که با میل به اصلاحات در مجلس حضور دارند و همچنین برخی از نامزدهای مستقل که در جریان رقابتهای انتخاباتی نشانههایی از گرایش به اصلاحات در آنها وجود داشت، به نظر میرسد در رابطه با تصاحب مناصب رئیس و هیأت رئیسه پیروزی نهایی با اصلاح طلبان خواهد بود.
از سوی دیگر، اصلاح طلبان برای تصاحب کرسیهای هیأت رییسه مجلس به رأی ۱۷ نفر از نمایندگان مستقل نیاز دارند. این در حالی است که اصولگرایان برای رسیدن به این خواسته، باید رأی ۲۵ تن از نمایندگان را با خود همراه کنند؛ بنابراین، روی کاغذ، کار اصلاح طلبان برای رسیدن به مقصود راحتتر است.
طبق این حالت، عارف محتملترین گزینه برای ریاست مجلس دهم است، زیرا طبق قاعده، عارف رئیس فراکسیون اصلاح طلبان و بالطبع رئیس مجلس خواهد شد.
ب) تقابل بر اساس امکانات بیرون مجلسدر این حالت با توجه به اینکه نهادهای انتخاباتی دیگر نظیر دولت و امکانات اجرایی کشور همسو با اصلاح طلبان هستند، باز هم به نظر میرسد آنها از شرایط بهتری برای لابی در این زمینه و تصاحب مناصب اصلی مجلس برخوردار باشند؛ هرچند در این حالت نباید از توانایی و امکانات در اختیار اصولگرایان نیز غافل شد.
در این صورت، شانس اصلاح طلبان اندکی از اصولگرایان بهتر است و این یعنی که عارف و همفکرانش راحتتر از رقیبان اصولگرای خود میتوانند به هیأت رئیسه مجلس برسند؛ اما دست رقبای آنان نیز بسته نیست.
2- تعامل میان اصلاح طلبان و اصولگرایان
این احتمال وجود دارد که نقش ۴۱ بازیگر مستقل در تعیین فرجام ترکیب هیأت رئیسه و رئیس مجلس شورای اسلامی کمتر شود و این امر وقتی صورت میگیرد که در زمان آغاز لابیهای سیاسی برای انتخاب رئیس و هیأت رئیسه، به جای تقابل، نوعی تعامل سیاسی بین اصولگرایان و اصلاح طلبان شکل بگیرد؛
الف) گرفتن ریاست و دادن دیگر امتیازات توسط اصلاح طلباناز آنجا که اصلاح طلبان در شرایط عادی، شانس و توانمندی بالاتری برای تصاحب ترکیب هیأت رئیسه برخوردارند، آنها تحت هیچ شرایطی حاضر نخواهند شد کمترین امتیازی را در مجلس به رقیب سیاسی خود یعنی اصولگرایان بدهند. اما همان طور که بیان شد، نباید از نقش تعیین کننده نمایندههای مستقل غافل شد. گرایش حد متوسطی از نمایندگان مستقل به سمت اصولگرایان کافی است تا آن موقع اصلاح طلبان ناچار به تعامل شوند. در این حالت اصلاح طلبان تلاش خواهند کرد با در اختیار گرفتن اصلیترین مناصب مجلس که همان رئیس و هیأت رئیسه است، امتیازات دیگری نظیر ریاست کمیسیونها، ریاست مرکز پژوهشهای مجلس و دیگر سازمانهای وابسته را به اصولگرایان بدهند.
همین سناریو دربارۀ اصولگرایان هم محتمل است؛ یعنی اینکه ریاست را برای شخصی چون لاریجانی بخواهند و بقیۀ ارکان مجلس را به اصلاح طلبان بدهند. طبیعی است که احتمال دوم، ضعیفتر است.
ب) دادن ریاست و گرفتن دیگر امتیازات توسط اصلاح طلباندر این میان اگر اکثریت مستقلها گرایش به سمت اصولگرایان داشته باشند، میتوان گفت که اصلاح طلبان با وجود ترکیب قابل توجهی از نمایندگان، ناچار خواهند بود در ازای از دست دادن ریاست و هیأت رئیسه مجلس، امتیازات دیگری نظیر ریاست کمیسیونها، ریاست مرکز پژوهشهای مجلس و دیگر سازمانهای وابسته را در اختیار بگیرند.
نکته دیگری که میتوان به سناریوهای بالا افزود، آن است که حضور «علی لاریجانی» به عنوان نامزد مستقل در رقابتهای انتخاباتی و عدم تمایل او به قرارگیری در لیست اصولگرایان، در کنار نبود چهرههای شاخصی نظیر «غلامعلی حداد عادل» در مجلس دهم شرایط را برای اصولگرایان سختتر خواهد کرد، زیرا آنها تنها امیدشان نمایندگانی همانند «حمیدرضا حاجی بابایی» یا «محمد مهدی زاهدی» خواهد بود که به مراتب نسبت گزینههای پیشین از وزن پایین تری برخوردار هستند. از سوی دیگر نیز نباید از نظر دور داشت که لابیهای پشت پرده «علی لاریجانی» با رهبران جریان اصلاحات و تعاملات شخصی او با «محمد رضا عارف» میتواند تمام معادلات بالا را بر هم زده و او را برای چهار سال دیگر بر سبزترین صندلی بهارستان باقی حفظ کند.
از سوی دیگر، عارف با رأی بالایی که در تهران آورده، اگر این بار هم به ایثار بیندیشد و مصلحت اندیشانه از رقابت ریاست یک قوۀ دیگر کنار بکشد، برای همیشه از بازی سطح اول در سیاست کنار خواهد رفت. این دغدغهای است که او را به شهرهایی کشاند که در آن انتخابات دور دوم مجلس جریان داشت و حتماً با مشورت بزرگان بیرون مجلس اصلاح طلبان صورت گرفته است. اکنون با توجه این این مسأله و شرایط فراکسیونها در مجلس، راضی کردن عارف به ایثار سیاسی مجدد بسیار مشکل خواهد بود.
با این همه، فعالیت درون مجلسی و لابی با بزرگان دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا، میتواند یکی از احتمالات فوق را تقویت کند یا احتمالات تازهای را پدید آورد. تا الان و روی کاغذ، شانس عارف، برای تکیه بر کرسی صدارت مجلس دهم از هر فرد دیگری بیشتر است. تا چه بازی کند روزگار!