«تابناک»، مهدی خرمدل؛ «
امیدواریم شما برادر عزیز از پشت صحنه ناسالم و غیرمطلوب اکثر پروژههای تلویزیونی با خبر باشید. از روابط آلوده و مافیای قدرتمند عدهای بیصلاحیت و شهوت پرست که روز به روز به نفوذ و قدرت ایشان برای وارد کردن چنین افرادی در صحنه مقدس تلویزیون اسلامی افزوده میشود، مطلع باشید... چگونه است که عدهای از بانوان بازیگر بیحاشیه موجه و اخلاقگرا با دستمزدهای انسانی و معقول تنها به دلیل باج ندادن به این عده سودجو و حفظ عفت و سلامت روحی و حفظ حدود و شان حرفهای خود به بهانههای مختلف از طرف ایشان از کار باز میمانند! چگونه است که اکثریت بانوان موجه این حرفه به دلیل تشکیل خانواده و ازدواج که توصیه و دستور اسلام است در تلویزیون و سینمای جمهوری اسلامی – ناخواسته از میدان به در میشوند!»
این جملات، مهمترین فرازهای نامه سرگشاده سی بازیگر زن ایران خطاب به علی اصغر پورمحمدی معاون سیمایِ رسانه ملی یا به تعبیر سادهتر، مدیر تلویزیون بود. تعابیر به کار رفته در این نامه، حکایت قدرتنمایی از یک جریان قوی و فراگیر در بخش تولید فیلم و سریال دارد که در ازای نقشها، از بازیگران درخواستهای غیراخلاقی دارد و آن گونه که از لفظ «اکثر پروژههای تلویزیونی» استفاده شده، این اتهام متوجه طیف وسیعی از این پروژهها شده است.
بلاشک تا زمانی که این اتهامات در مراجع قضایی صالح بررسی نشود، نه میتوان این اتهام بزرگ را قاطع تأیید و نه این اتهام بزرگ را قاطعانه رد کرد، چون به هر حال گروهی از زنان سینماگران با نگارش و انتشار این نامه سرگشاده، عملاً در مقام شاهد یک سلسله پیشنهادهای غیراخلاقی حاضر شدهاند و این گواه در وهله نخست قابل ارزیابی است.
نکته مهم دیگر در این چند فراز از نامه افشاگرانه بازیگران، اشاره به تغییر رفتار با این بازیگران زن پس از ازدواج و تغییر وضعیتشان از تجرد به تأهل است و تاکید شده آنها پس از ازدواج از میدان به در شدهاند. این تعابیر به تأویل و تفسیرهای خطرناکی از روز گذشته منتهی شد که نگارش این تحلیل را برای بازبینی آنچه رخ میدهد، در پی داشت تا بار دیگر جزئینگری اغراق شده، مانع از درک ابعاد واقعی یک ماجرا نشود.
مهمترین تحلیلهای نادرست در قبال نامه سرگشاده این بازیگران عمدتاً پیرامون بود؛ نخست اینکه چه اتفاقی در دوران مجردی این بازیگران رخ میداده که در دوران تأهل فراهم نیست و باعث بیکاریشان شده است؟! دوم، آیا بازیگران زنی که اکنون در سینما و تلویزیون حضور پررنگی دارند و مجرد یا متأهل هستند درگیر این روابط آلوده شدهاند و آیا اکثریت برنامه سازان آلوده هستند؟!
در واقع نوع طرح مسأله توسط این بازیگران تمامی عوامل سینما و تلویزیون را مستقیم درگیر یک پروژه فساد کرده و با توجه به آنکه این اتهام نه توسط یک بازیگر، بلکه توسط سی بازیگر مطرح، نمیتوان به سادگی از آن گذشت و باید به ریشههای این فساد یا به تعبیر دقیقتر، «سوءاستفاده از انواع قدرت برای پیشبریِ خواسته غیراخلاقی» اشاره کرد.
با این حال در ابتدا باید تکلیف این حوزه را مشخص کرد. میتوان از «جزئی» که این بازیگران اشاره کردهاند، به یک «کل» رسید که مستتر باقی مانده است. این حقیقت کتمان ناشدنی است که به برخی بازیگران زن سینما ـ حتی بازیگران معتبر ـ پیشنهادهای غیراخلاقی میشود و این پیشنهادها لزوماً ارتباطی با ارائه یک نقش ندارد و گاهی بدون هیچ مقدمهای این پیشنهاد مطرح میشود.
این پیشنهادها حتی درباره بازیگران مرد سینما نیز وجود دارد، به گونه ای که یکی از بازیگران مرد سرشناس و متأهل سینمای ایران، پس از آنکه چندین بار خطوط تلفن همراهش را تغییر داد، همچنان مزاحمتها کاهش نیافت، شماره مزاحمین را در گوشی تلفن همراهش ذخیره کرد و لیست سیاه بلندی تهیه کرده که هر روز بر تعداد این شمارهها افزوده میشود!
به تعبیر واضحتر، بخشی از این پیشنهادها از آفات تشاهر است و در هیچ نقطهای از کره خاکی نمیتوان شاهدش نبود. یکی از تکواندوکاران برجسته ایرانی که یک بار عنوان قهرمانی جهان را داشت و بعدها زندگی بحرانی یافت، چند سال پیش از گرفتار شدنش، ایمیل شخصیاش را به نگارنده نشان داد که گروهی از دختران روزانه تعداد قابل توجهی از ایمیلهای اغواگرانه برای او ارسال میکردند. طبیعتاً هر انسانی در چنین مسیری دچار لغزش میشود و خویشتنداری تا حدی ممکن است.
بسیاری از اولیاالله و در صدر ایشان حضرت یوسف (س) برای آنکه در مقابل یک پیشنهاد غیراخلاقی اغواگرانه مقاومت کردند، نزد خدا شان و مرتبه یافتند و همین نشانهها، دشواری مقاومت در مقابل پیشنهاد غیراخلاقی را -به خصوص زمانی که این پیشنهادها بارها و یا از موضع قدرت مطرح میشود- هویدا میسازد. بنابراین نمیتوان این انتظار را داشت که هر شخصی در مقابل بمباران پیشنهادات تا ابد بتواند دوام بیاورد و لغزش فرجام کسی است که در زمینی سراسر لغزنده حرکت میکند، ولو اینکه با احتیاط حرکت کند.
حال اگر پیشنهادهای غیراخلاقی از پیشنهادهای عمومی به بازیگران، به پیشنهادهای ضمیمه کار محدود نمود، باید یادآور شد که این پیشنهادها در بستر کاری «عمدتا» به بازیگران و عواملی از سینما و تلویزیون داده میشود که تکنیک ویژه یا مخاطب فراگیری ندارند و حضور یا عدم حضورشان در یک سریال یا فیلم سینمایی، امتیاز خاصی برای آن مجموعه محسوب نمیشود.
به همین دلیل بسیار بعید است که چهرههایی چون فاطمه معتمدآریا، نیکی کریمی، مهناز افشار، ترانه علیدوستی، طناز طباطبایی، پگاه آهنگرانی، باران کوثری و طیف وسیعی از بازیگران سرشناس و پرمخاطب سینمای ایران در طول دوران فعالیتشان با چنین پیشنهادی مواجه شده باشند که یک نقش را در قبال یک پیشنهاد غیراخلاقی به دست آورند، زیرا این اشخاص به پروژههای سینمایی اعتبار میبخشند و مخاطب را به سالن سینما یا مقابل تلویزیون میآورند؛ بنابراین پروژهها و کارگردانها و تهیهکنندهها به آنها احتیاج دارند.
بنابراین، چنین پیشنهادهایی بدون آنکه اشارهای به این سی نفر داشته باشیم، بیشتر به اشخاصی داده میشود که نه مخاطب گستردهای دارند و نه به تکنیک بازیگری منحصر به فردی مسلط هستند، زیرا هر بازیگری یکی از دو ویژگی را داشته باشد، هرچند ممکن است پروژههای ایدهآلش را تجربه نکند اما قطعاً در فضای سینمای ایران بیکار نمیماند. این قاعده درباره سایر عرصهها نیز صادق است و اگر زنی از توانمندی بالایی برخوردار نباشد، برای حفظ و ارتقای موقعیتش ممکن است با پیشنهادات نامشروعی مواجه شود.
به عنوان نمونهای خارج از حوزه سینما، اگر یک ورزشکار ملیپوش زن در یک رشته ورزشی برای سالهای پیاپی هیچ عنوانی در مسابقات بینالمللی، قارهای و جهانی به دست نیاورد اما همچنان در حاشیه امن عضو تیم ملی بود، باید درباره پشت پرده ماجرا تحقیق کرد.
همچنین اگر یک کارمند زن در بخش خصوصی یا غیرخصوصی به یک باره و بدون حداقل صلاحیت حرفهای، به شیوه آسانسوری ترقی یافت، باید اندکی تامل کرد! سادهتر از همه اینها، وقتی استادی به بهترین شاگردان یک کلاس کمترین نمره را میدهد اما در مقابل یک دختر خام میشود، اندکی تدبر در احوالات لازم میشود!
فساد و سوءاستفاده از قدرت اما بسیار سادهتر از اینها در جامعه کاملاً عادی سازی شده است. وقتی یک نانوا صف را نادیده میگیرد و به دوستانش خارج از صف نان میدهد و وقتی کارمند بانک به طمع سکه عیدی آخر سال فلان شرکت، ارباب رجوع را در اولویت دوم قرار میدهد و درخواست فلان شرکت را در اولویت انجام میدهد و یا وقتی یک پزشک با تمرکز بیشتری بر یک مسئول در اتاق عمل جراحی میکند، شاید ندانند که درگیر سطح پایین تری از سوءاستفاده از قدرت برای کسب ثروت یا قدرت است.
در واقع «سوءاستفاده از انواع قدرت برای پیشبریِ خواسته غیراخلاقی» که میتواند این انواع قدرت، شامل ثروت و نفوذ باشد، صرفاً در سینما قابل خلاصه سازی نیست و در تمامی ارکان و مجموعههای خصوصی و غیرخصوصی میتوان نشانههایی از آن را مشاهده کرد.
در هر مجموعهای «ممکن است» چنین پیشنهادهای بیشرمانهای به برخی کارمندان و مدیران زن از سوی مدیران ارشد داده شود و اگر این جو تنها به «سلبریتیها» خلاصه میشد که وضع جامعه، این نبود! بنابراین خودمان را فریب ندهیم و وقتی انگشت اتهام را به سمت یک گروه خاص نشانه میرویم، توجه داشته باشیم، سه انگشت دیگر چه کسی را نشان میدهد!