حمید سوریان بالاخره در چهارمین تلاش خود برای کسب سهمیه المپیک موفق شد به کاروان المپیکی ایران بپیوندد و اگر اتفاق خاص و غیر مترقبه ای تا شروع مسابقات رخ ندهد، در ریو هم برای کسب مدال طلایی دیگر روی تشک برود.
تلاش کادرفنی و خود سوریان برای تکمیل شدن ترکیب فرنگی کاران ایران با پیوستن کاپیتان، ستودنی بود و هر کس که از ورزش چیزی سر دربیاورد متوجه دشواری این بازگشت می شود. عبور از شرایط بسیار دشوار روحی-روانی برای قهرمانی که در چنین مرحله ای دچار چندین شکست پیاپی می شود، بسیار دشوار است و خارج شدن از سیکل ناکامی ها و گذر از کابوس بیرون ماندن از لیست مسافران المپیک ، به تنهایی قابل توجه و تقدیر است اما واکنش جامعه ورزش و حتی هنر ایران پس از رخ دادن اتفاقی که باید چندین ماه پیش رخ می داد، قابل نقد و بررسی است.
سوریان سهمیه گرفت چون باید می گرفت و کار عقب به تعویق افتاده و دشوارشده خود را به زحمت تمام کرد. او در حالی که دیگر خبری از مردان مدعی و شاخص وزن در آخرین فرصت کسب سهمیه المپیک نبود ، توانست با قرعه ای مناسب در استانبول بلیت ریو را اوکی کند.
به دلایلی که در بالا ذکر شد کار قهرمان نامی و نابغه کشتی فرنگی ایران ارزنده است اما این سیل پیام های تبریک از سوی رییس کمیته ملی المپیک گرفته تا علی دایی و علیرضا دبیر و حتی پرویز پرستویی (!)، جای تامل دارد!
آیا این پیام های ریز و درشت که در نگارش آنها نهایت احساس و وسواس برای گزینش واژه ها صرف شده، برای کسب یک سهمیه المپیک است؟ آیا طی چندسال غیبت محمدبنا در راس کشتی فرنگی، آنقدر سقوط داشته ایم که حالا برای سهمیه گرفتن قهرمان طلایی المپیک مان کف و سوت و هورا می کشیم؟
اگر با ورزش کشتی و جایگاه کشتی گیران مان در جهان بیگانه بودیم، پس از مرور پیام های تبریک قضاوت می کردیم که لابد برای این جماعت رسیدن کشتی گیرشان به المپیک هم افتخاری محسوب می شود.
آنها که دیشب و امروز برای حمید متن نوشتند و در وصف رشادت هایش به قول معروف حس ترکاندند، حتما می خواستند به سوریان بفهمانند که هنوز قهرمان این ملت است و آنها دوستش دارند، اما از بدیهی ترین عواقب این کار برای قهرمانی که نمی شود افولش را(حداقل طی یک سال اخیر) کتمان کرد ، غافل ماندند.
چهره سوریان پس از قهرمانی روی تشک گزینشی استانبول بدون اینکه حتی یک امتیاز به حریفان بدهد، برای خبرنگارانی که پای تشک المپیک لندن او را تماشا می کردند آشنا بود. حس رضایت موج زده در همه اجزای صورت حمید، پس از اعلام ضربه فنی حریف آمریکایی آن هم زیر 40 ثانیه ، شبیه لحظات غرورانگیز کسب مدال طلایش در لندن بود. در حالی که نباید بین این دو شباهتی باشد.
این پیام های تبریک این خطر را دارد که به حمید، پیام اشتباهی را منتقل کند؛« اینکه کار تمام شده و مرد هفت ستاره کشتی ایران با جایگاه قبلی و از دست داده اش باز گشته!» در حالیکه به هیچ عنوان چنین نیست. این برداشت کاملا عکس واقعیت است. حقیقتی که می گوید کار قهرمان از زمین برخواسته ما تازه شروع شده و او باید در ریو آنقدر خوب باشد که از پس همه حریفان برنده اش در این چند ماه بربیاید و طلایش را تکرار کند و به تاریخ بپیوندد.
از سوریان باید خواهش کرد که متن این پیام ها را نخواند و به مرور اسامی افرادی که به او لطف داشتند، بسنده کند. او حیف است که پیش از المپیک 2018 خودش را دوباره همان سوریان چهارسال پیش ببیند چون به مجرد رسوخ چنین ذهنیت مسمومی به مغز او، کارش تمام است و یک علیرضا دبیر دیگر تکرار خواهد شد.
او حالا دوماه و اندی فرصت دارد که با همفکری محمدبنا ، خودش را از نو بسازد. در برنامه ها و شگردهایش تغییر ایجاد کند و حریفان را در ریو غافلگیر کند. حمید اگر دومین طلا را می خواهد باید امروز بداند که امروز شانس اش حداقل از هشت رقیب هموزن کمتر است. این دره بزرگ میان او و حریفان با تمرین، تمرکز شبانه روزی، تجدید قوا و انگیزه پولادین پر خواهد شد و در غیر اینصورت پیام هایی از جنس دیگر انتظارش را می کشد؛ پیام هایی که دیگر شیرین و جذاب نیستند.
* مدیرمسوول سایت خبری تحلیلی تابناک ورزشی