با اوج گرفتن دوباره بحث قدیمی فیلمسازی بهرام بیضایی در ایران، این پرسش پیش آمد که چرا این سینماگر شاخص کشورمان کوچکترین تحرکی برای فیلمسازی در ایران انجام نمیدهد و آیا اساساً انگیزهای برای فیلمسازی دارد؟ پرسشی که با توجه به علاقه مندی بیضایی برای حفظ موقعیتش در استنفورد، با تردید میتوان بدان پاسخ مثبت داد.
به گزارش «تابناک»، علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم، به تازگی در گفتوگویی تأکید کرده که نمیداند بیضایی اصولاً در این سن میتواند فیلمسازی کند که این نوع رفع تکلیف درباره زمینه سازی لازم برای بازگشت بیضایی به ریل فیلمسازی در سینمای ایران با نقدهایی در فضای مجازی همراه شد.
بهرام بیضایی هفت سال بعد از ساخت «سگ کشی»، آخرین بار با نقد سینمای ایران در قالب «وقتی همه خوابیم» در سال 1387 فیلمسازی کرد و پس از آن به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و در آنجا مشغول تحصیل شد که ثمره آن در سال 2012 جایزه میراث فرهنگ دانشگاه استنفورد و در سال 2013 نیز جایزه سینا دانشگاه هاروارد برای بیضایی بود.
از آن زمان به بعد، حضور بیضایی در ایران کمرنگ شد و او فیلمسازی در کشورش را اولویت چندم فرض کرد که از طریق یک عامل در ایران پیگیری میشد. دو فیلم «مقصد» و «اشغال» با همین مدل در سال 1388 به ارشاد رفت و در جو ملتهب آن ایام پروانه ساخت دریافت نکرد تا فاصله بیضایی از سینمای ایران بیش از پیش شود و او بردن تئاتر روی صحنه در استنفورد را به فیلمسازی ترجیح دهد.
مهدی کریمی، تهیهکننده سینما که قرار بود تهیهکنندگی این دو فیلم را بر عهده داشته باشد، درباره اتفاقات آن ایام گفته است: سال 88 بعد از تغییر و تحولات مدیریت سینمایی و آمدن جواد شمقدری، تقاضای پروانه ساخت فیلم سینمایی «مقصد» را بر اساس فیلمنامهای از بهرام بیضایی ارائه کردیم. در کمتر از چند روز به ما پروانه ساخت دادند؛ اما بعد از صدور پروانه ساخت و جلسهای که در ارشاد برگزار شد و در آن بیضایی را بسیار احترام کردند و تحویل گرفتند، به مرور گفتند باید چند بخش فیلمنامه تغییر کند که مورد موافقت من نبود. بیضایی نیز با این تغییرات موافق نبود.
کریمی افزود: فیلمنامه «مقصد» داستان جادهای بود. من یک سفر اولیه به کاشان رفته بودم تا بعضی لوکیشنها را ببینم و چند جلسه نیز با بیضایی برگزار کردیم اما کار از این مرحله جلوتر نرفت و حتی وارد پیشتولید نیز نشد. در همان زمان، معاون وقت سینمایی اصرار کرد، متن دیگری از بیضایی به شکل فیلم ساخته شود و خیلی علاقه داشت که نمایشنامه «اشغال» را بیضایی تبدیل به فیلم کند اما بیضایی قبول نکرد.
آنگونه که از بیضایی روایت میشود، او نگران بوده که این مجوز ساختها در دولت پیشین در باغ سبز باشد و فیلمش پس از ساخت توقیف شود: «احساس من این است با این شرایط ارشاد بعد از ساخت فیلم به من پروانه نمایش نمیدهد و من هم در شرایطی نیستم که انرژی بگذارم و فیلمی را بسازم و بعد توقیف شود یا در کتابخانه بگذارم.» و بدین ترتیب به سوءظن نسبت به شمقدری و همکارانش ایران ترک کرد.
با روی کار آمدن دولت یازدهم، حجت الله ایوبی کوشید ناصر تقوایی و بهرام بیضایی را در سینمای ایران فعال کند. ناصر تقوایی به دلایلی که برای اهالی سینمای مشخص است، اقدام به فیلمسازی نمیکند و منعی برای فیلمسازیاش وجود ندارد؛ اما همچنان برخی اهالی سینما و رسانه که از ماجرا خبر دارند، درباره لزوم فیلمسازی ناصر تقوایی نیز سخن میگویند که در نوع خود ژستِ خوبی است.
بهرام بیضایی اما شرایط متفاوتی دارد. او پس از دریافت جوایز آکادمیک و تثبیت موقعیتش در استنفورد، بسیار شرایط دشوارتری دارد و به همین دلیل زمانی که حجت الله ایوبی نخستین تماس را در سال 1392 برای بازگشت بیضایی به ایران گرفت، بیضایی مشروط به شرایطی حاضر به بازگشت شد که صدور پروانه ساخت برای اثرش بودن کوچک ترین ممیزی این شرط بود. در همین راستا فیلمنامه «مقصد» به ارشاد میرود تا مجوز ساخت دریافت کند.
منطقاً انتظار این سینماگر، اکران فیلمش بدون ممیزی است و بر مبنای عقل و منطق حتی امثال حاتمیکیا و دهنمکی نیز آثارشان با پیش شرط عدم اعمال ممیزی ساخته نمیشود. بنابراین کدام مدیر عاقلی در سینمای ایران جرات میکند در سال 1395 که وضعیت فرهنگ و سینما پیچیدهتر از گذشته شده، به بیضایی چنین کارت بلانشی بدهد؟ با این حال با صدور موافقت اصولی برای فیلمنامه مقصد، زمینه بازگشت بیضایی به ایران فراهم شد.
ماجرای «مقصد» از مجلس ختم همسر «انسی» آغاز میشود؛ شوهر انسی مرده و وی به دستور برادر شوهر مجبور میشود سوار بر یک اتومبیل به همراه جسد شوهرش به سمت گورستان خانوادگی همسر که نقطهای دورافتاده است، برود. قرار است پس از دفن شوهر، انسی هم در خانهای کنار گورستان ساکن شود؛ اما این تقدیری نیست که این زن از آن استقبال کند و دیری نمیگذرد که در برابر برادرشوهر میایستد.
این داستان که ظاهراً کلیاتش بدون اشکال بود و یک اثر جادهای با برخی دیالوگنویسیهایی به سبک بیضایی است، به جای دریافت پروانه ساخت، موافقت اصولی دریافت کرد که طبیعتاً یک مرحله پیش از دریافت پروانه ساخت است و این موضوع چندان به مذاق بیضایی خوش نیامد. شاید همین نارضایتی باعث شد تا محمد احسانی، معاون وقت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی در این باره توضیح دهد.
احسانی در این باره گفته بود: «پروانه ساخت یک
مدت زمان مشخصی معتبر است که پنج ماه مدت اعتبار اول آن است و سه ماه هم
میتواند تمدید شود. گاه ممکن است این زمان برای یک فیلم سینمایی کافی
نباشد. به عنوان مثال، برخی از پروژهها در عرض ۸ ماه در بحث پیش تولید از
جمله جذب سرمایه به نتیجه نمیرسند. لذا اگر چنین پروژههایی پروانه ساخت
بگیرند، پروانه آنها منقضی شده و دوباره مجبور هستند تا روند دریافت مجوز
ساخت را پشت سر گذارند، در حالی که موافقت اصولی چنین محدودیتی ندارد».
همان زمان، «تابناک» پیش بینی کرد که بیضایی به ایران بازنخواهد گشت.
در مقابل اما انگیزههای بیضایی نیز برای فیلمسازی در ایران تحلیل رفته و ابوالحسن داودی کارگردان سینما که سال گذشته سفری به آمریکا داشت، درباره دیدارش با بیضایی و حال و هوای این کارگردان گفته بود: با صحبت هایی که داشتیم به این نتیجه رسیدم که به نظر می رسد آقای بیضایی تمایل چندانی به برگشتن به ایران داشته باشد و ترجیح می دهد همچنان در فضای دانشگاهی حضور داشته باشد.
داودی تأکید کرد: احساس من این است که آقای بیضایی این احساس را دارد که حضورش در فضای دانشگاهی مطلوبتر است و از این فضای دانشگاهی راضی تر است. من و همسرم خانم منصوری در صحبتهایی که با آقای بیضایی داشتیم با ایشان خیلی بحث کردیم و آقای بیضایی همچنان معتقد بود که هنوز فضا برای فعالیت او مناسب نیست.