در اوج درگیری های جنگ داخلی در آمریکا در 1861 یکی از ژنرال های کهنه کار ارتش شمال به نام وینفیلد اسکات با طرح یک استراتژی جدید به مقابله با طرز تفکر جرج مک کللن فرمانده ارشد نیروهای اتحاد شمال برخاست. در حالی که مک کللن خواهان حمله سریع و برق آسا علیه کنفدراسیون جنوب بود و بارها در حملات خود شکست خورده بود، اسکات طرحی را به میان آورد که مبنی آن محاصره آرام و دربرگیری بنادر قسمت جنوب کنفدراسیون و همزمان محاصره از شرق و غرب برای تحت فشار گذاشتن کنفدراسیون و در نهایت قطع دسترسی آنها به منابع حیاتی برای وارد آوردن آخرین ضربه بود. طرح محاصره از میسیسیپی تا تنسی.
به گزارش «تابناک»، طرح اسکات در ابتدا با تمسخر مواجه شد و به کنایه نام آن را طرح آناکوندا گذاشتند. نام ماری که به آرامی طعمه خود را محاصره می کند تا ضربه مهلک را به آن وارد کند. اما این طرح همان طرحی بود که در نهایت تسلیم و شکست کنفدراسیون جنوب را به همراه داشت و برای همیشه در تاریخ تحولات بین الملل به عنوان یک استراتژی کارآمد ماندگار شد
.
اکنون مارک لنگفان، متخصص مسائل امنیتی، بر این باور است که ایران در حال تدوین یک استراتژی مدرن آناکوندا بر علیه عربستان سعودی است و از این طرح با عنوان طرح A2/AD که مخفف ترکیب Anti-Access و Areal-Denial است، همان آناکوندای ایران است.
به باور وی ایران با استفاده از این استراتژی قصد دارد تا مثل طلایی در بین النهرین را که شامل 54 درصد از کل ذخایر نفتی شناخته شده است، تحت تسلط و کنترل خود درآورد. وی ادعا می کند، ایران در صدد است با استفاده از این طرح، محاصره عربستان سعودی و متحدان عربی وی را از پای درآورد.
لنگفان سپس به طرح مستنداتی می پردازد که به عقیده وی، تشابه کامل طرح آناکوندا با طرح A2/AD ایران را نشان می دهد. به ادعای وی، اسکات طرح خود را با حرکت به سمت جنوب رودخانه می سی سی پی برای ایجاد شکاف در مناطق تحت کنترل جنوبی ها شروع کرد. ایران نیز اکنون در خاورمیانه با حرکت به سمت شمال دجله و فرات و دسترسی به مدیترانه از طریق سوریه و عراق و لبنان به دنبال همین استراتژی و دو تکه کردن ائتلاف سنی ترکی/عربی است.
وی ادامه می دهد، این استراتژی ایران نه تنها دسترسی این کشور به دریا را تضمین می کند، بلکه یک قطع ارتباط توپولوژیک میان پایگاه های ناتو در ترکیه و پادشاهی های عربی خلیج فارس است. لنگفان با اشاره به این موضوع بیان می کند که با این قطع ارتباط، ایران در صورتی که بخواهد به عربستان سعودی حمله کند، می تواند به سادگی هرگونه تلاش ناتو را برای نجات عربستان از طریق سیستم های دفاع موشکی ناکام بگذارد.
لنگفان در ادامه تحلیل عجیب خود می گوید: بر خلاف صدام حسین در کویت و هیتلر در دانکرک، ایران در همین جا متوقف نخواهد شد و با حرکت به سمت شرق خلیج فارس و تا عمان در یک آن همه کشورهای سنی را در محاصره خواهد گرفت. با توجه به استقرار سامانه های دفاعی در طول هلال شیعی، هرگونه کمک هوایی به خلیج فارس با تأخیر اساسی همراه خواهد شد و البته همراه با تلفات بسیار نیز هست.
وی ادامه می دهد، اسکات در قرن 19 همچنین در طرح خود از استراتژی محاصره بنادر جنوبی ها در جنوب نیز استفاده کرد. این عمل منجر شد جنوبی ها از دسترسی به آذوقه و مهمات از طریق اروپا به کلی محروم شوند و چون خود هیچ تحول صنعتی نداشتند، به شدت دچار قحطی و گرسنگی شدند. لینگفن معتقد است که ایران با حمایت از حوثی ها در یمن به دنبال روشی مشابه اسکات در جنوب عربستان است و قصد دارد در باب المندب دست به ایجاد یک انسداد استراتژیک برای عربستان بزند.
در صورت بروز جنگ با عربستان، برد موشک های ضد شناور ایران به قدری بلند است که می تواند هزاران فروند از این موشک ها را دور از سواحل یمن به کار گیرد. در این شرایط در نهایت ممکن است نیروی دریای آمریکا با تلفات بالا بتواند این خط انسداد را بشکند؛ اما بعد از آن باید همچنان راه خود را تا تنگه هرمز ادامه دهد. در نتیجه تا قبل از آنکه آمریکا حتی بتواند بر باب المندب مسلط شود، کار ایران با خلیج فارس تمام است.
لنگفان در نهایت نتیجه گیری می کند که نیروی نظامی ایران، امروز به موفقیت در حال تدوین و پیشبرد نمونه ای مدرن از استراتژی آناکونداست که همزمان جنبه های توپولوژیک بازی Go و توازن قوای شطرنج را در بر می گیرد تا در نهایت بر عربستان سعودی پیروز شود.
وی در نهایت با انتقاد از رویه ارتش آمریکا برای مقابله با این استراتژی می گوید که پنتاگون به جای توجه به استراتژی A2/AD ایران، خود را مشغول حاشیه های غیر منطقی کرده است. لینگفن سرانجام در پایان تحلیل خود، گریزی نیز به توافق هسته ای می زند و می گوید که آمریکا با قرار دادن 150 میلیارد دلار در اختیار ایران، مسبب پاک شدن چهره کشورهای سنی از روی زمین خواه شد.
اما تحلیل لنگفان در حالی است که اساسا از مدت ها پیش نیز رژیم اسرائیل با طرح استراتژی هلال شیعی، پروژه ایران هراسی در منطقه را دنبال کرده اند. در واقع تلاش های ایران برای اثرگذاری مثبت و موثر در منطقه به عنوان یکی از قدرت های بزرگ منطقه ای در خاورمیانه، همواره از سوی صهیونیست ها و طرفداران جمهوری خواه آنها در ایالات متحده به عنوان تحرکات جنگ طلبانه تفسیر شده و به همین دلیل است که انتقادات از سیاست و دیپلماسی اوباما در برابر ایران همواره در دستور کار این گروه قرار داشته است.
این در حالی است که مشابهت سازی لنگفان میان تلاش های منطقه ای ایران با طرح آناکوندا، از خلل و فرج منطقی بسیار برخوردار است و به شکل اساسی هیچ اشاره به وضعیت فعلی خاورمیانه و معادلات آن در این طرح نشده است. نگارنده این تحلیل بدون در نظر گرفتن نقش قدرت های دیگر از جمله پاکستان و ترکیه و با تقلیل نقش ناتو سعی کرده است تا حد ممکن تهدید ایران برای کشورهای منطقه را جدی نشان داده و طرح آناکوندای مدرن را طرحی در حال اجرا معرفی کند.
ضمن آنکه می توان به خوبی در این تحلیل رد پای حمایت غیر مستقیم از کشورهایی مانند عربستان را با لفظ کشورهای سنی دنبال کرد و این در حالی است که اکنون تحلیلگران ارشد و معتبر سیاست خارجی و روابط بین الملل تقریبا همگی شهادت می دهند که تهدید عربستان در منطقه و برای منطقه بیش از هر کشور دیگری است.
شاید این موضوع ارتباط نزدیکی داشته باشد با تلاش های کشورهای به گفته لنگفان سنی برای نزدیکی با رژیم صهیونیستی طی ماه های اخیر. این گونه تحلیل ها به خوبی مسیر نزدیک شدن دیدگاه های رژیم اسرائیل با کشورهایی مانند عربستان را نشان می دهد.