این مناسبت های تقویمی در حوزه اقتصاد خیلی کسالت بار شده اند. روز صنعت، روزتولید، روز استاندارد و حالا روز صادرات. دستگاه پیچیده و ناکارآمد اداری ایران، یک روز سال را به نام روز ملی صادرات ثبت کرده و در این روز قصد تکریم صادر کنندگان را دارد.
حال این که به قول آقا مسعود کرباسیان، در سال یک روز به فکر صادرات میافتیم و در مقابل، 364 روز برای واردات تلاش میکنیم.بیشتر رویه های تجاری ما برای واردات تنظیم شده است. مجراهای ورودی کالا به ایران، بسیار فراخ تر از مجاری خروجی کالاست. بوروکراسی ما برای واردات ایجاد شده و صادرات در این ساختار محلی از اعراب ندارد. آیا در ایران همچنان سیاست جایگزینی واردات حاکم است؟
ممکن است بگویید نه و ممکن است بگویید آقا این چه ادعایی است که مطرح می کنید؟ اما واقعیت این است که اگر چه سیاست جایگزینی واردات در ایران جاری نیست اما همچنان در ذهن سیاست گذاران ما این تفکر وجود دارد.
سیاست جایگزینی واردات سال هاست که در کشورهای مختلف متوقف شده است. از اواخر دهه 80 میلادی بود که این سیاست به دلایلی هم چون اشباع بازارهای داخلی، بحران بدهی ، تورم و تشدید نابرابری کنار گذاشته شد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، نقطه پایانی بر سیاست اقتصادی جایگزینی واردات در بسیاری از کشورهای جهان بود.
درست در همین شرایط، ما که درگیر جنگی تحمیلی بودیم،صادرات را کنار گذاشتیم و به مدت یک دهه، پرونده توسعه صادرات را بایگانی کردیم. حتی در دهه هفتاد که اراده برای توسعه صادرات به وجود آمد،زیر ساخت ها به درستی شکل نگرفت و سیاست گذاری ها متناقض بود.
در همین شرایط، جهان از سیاست توسعه صادرات هم گذر کرد و شکل جدیدی از تولید و تجارت جهانی متولد شد. امروز دیگر کشورها به توسعه صادرات، آن گونه که در دهه 90 میلادی رایج بود،فکر نمی کنند.
اکنون صحبت از شبکههای جهانی تولید است و تقسیم کار جهانی برای تولید محصولات. کم تر کالایی را می بینیم که از یک کشور و یک مبدأ مشخص صادر شده باشد. اجزای مختلف کالاها در کشورهای مختلف تولید می شوند و در نهایت در گوشه ای از این جهان پهناور، به هم می پیوندند و تبدیل به یک محصول می شوند.
و حالا ما سالی یک بار صادر کنندگان خاک خورده خسته را گرد هم می آوریم تا احترامشان را به جا آوریم.بی آن که مسیرشان را هموار کرده باشیم. بی آن که کسب و کارشان را تسهیل کرده باشیم.