۱۳ آبان که در تقویم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به عنوان روز مبارزه با استکبار جهانی نامگذاری شده یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران است که در سه دوره مختلف رخ داده نخست تبعید امام خمینی(ره) توسط رژیم ستم شاهی به ترکیه در سال ۴۳، پس از آن کشتار دانش آموزان در سال ۵۷ و در نهایت تسخیر سفارت آمریکا در سال ۵۸ توسط دانشجویان پیرو خط امام که در حقیقت نقطه عطف تاریخ انقلاب اسلامی ایران به شمار می رود.
به گزارش مهر، در جریان اقدام انقلابی دانشجویان در ورود به سفارت آمریکا، امام خمینی (ره) این اقدام دانشجویان را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ دانستند. دانشجویان پیرو خط امام با هدف تعیین خط و مرز انقلاب با نظام امپریالسم جهانی ۴۴۴ روز سفارت آمریکا را به تسخیر درآوردند و با این اقدام هیمنه آمریکای را در هم شکستند.
در آستانه یوم الله ۱۳ آبان و در ادامه پرونده «آمریکا بدون روتوش» با دکتر عبدالحسین روح الامینی، از دانشجویان تسخیر کننده لانه جاسوسی و از فعالان سیاسی به گفتگو نشستیم تا ضمن بررسی ابعاد این اقدام انقلابی، چرایی حمایت تمام قد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران از اقدام دانشجویان را جویا شویم.
آنچه در ادامه از نظرتان می گذرد مشروح گفتگوی خبرگزاری مهر با روح الامینی است:
به عنوان اولین سوال بفرمایید درباره اینکه «دانشجویان پیرو خط امام(ره)» عنوانی بود که پیش از تسخیر لانه جاسوسی طراحی شده بود یا اینکه پس از اقدام دانشجویان برای تسخیر سفارت این نام طراحی شد؟ آیا در آن مقطع تشکلی با این عنوان داشتیم؟
پیشینیه ارتباطی دست اندرکاران و ۲۰۰ دانشجوی شرکت کننده در تسخیر لانه جاسوسی در واقع به تشکل دفتر تحکیم وحدت بازمی گردد و تحکیم وحدت هم به تشکل جهاد سازندگی مربوط می شد. جهاد سازندگی از ارتباط انجمن های اسلامی دانشجویان و سازمان های دانشجوی مسلمانی که در دانشگاه های مختلف حامی اصلی انقلاب بودند، تشکیل شد. فعالیت سازمان های دانشجویی مسلمان پیش از انقلاب در قالب کتابخانه دانشجویی و گروه های کوهنوردی بود و پس از انقلاب تبدیل به انجمن های اسلامی دانشجویان و سپس تشکیلات جهاد سازندگی شد.
زمینه آشنایی دانشجویان پیرو خط امام با یکدیگر ارتباطات تشکیلاتی در دفتر تحکیم وحدت و جهاد سازندگی در بهار و تابستان سال ۵۸ بود. من در آن زمان نماینده دانشکده داروسازی دانشگاه تهران بودم و به عنوان مثال آقای حبیب الله بیطرف نماینده دانشکده فنی بود و همه عضو شورای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بودیم. درواقع کسانی که در حماسه ۱۳ آبان ۵۸ از دانشگاه تهران حضور داشتند همان اداره کنندگان انجمن اسلامی دانشجویان بودند. در آن زمان آقایان ابراهیم اصغرزاده و سیف اللهی نماینده دانشگاه صنعتی شریف بودند و آقای محسن میردامادی هم نماینده شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان پلی تکنیک بود. آقای باطنی و دوستانشان هم از طرف دانشگاه ملی(دانشگاه شهید بهشتی) در حماسه ۱۳ آبان حضور داشتند. بنابراین دست اندرکاران تسخیر لانه جاسوسی شامل نمایندگان انجمن های اسلامی داتنشجویان و بدنه دانشجویی می شدند.
عکس امام وجه ممیزه افرادی بود که قصد داشتند در تسخیر لانه جاسوسی شرکت کنند. برای اینکه کارها فراگیری خود را داشته باشد، هیچکدام از دوستان دفتر تحکیم وحدت و جهاد سازندگی نام تشکل خود را بر روی سینه هایشان نداشتند و همه یکپارچه دانشجویان پیر خط امام بودندعلت مطرح شدن نام «دانشجویان پیرو خط امام» این بود که محوریت پیروی از امام و ولی فقیه برجسته شود. اگر تصاویر اولیه قبل از ورود به سفارت آمریکا را دیده باشید(که در کتاب ۴۴۴ روز آمده است)، خواهید دید که تصویر امام(ره) روی سینه همه دانشجویان نقش بسته است. روز ۱۳ آبان ۵۸ با اولین سالگرد کشتار دانش آموزان در تاریخ ۱۳ آبان ۵۷ توسط رژیم ستمشاهی مصادف بود. در همان روز، راهپیمایی به این مناسبت تدارک دیده شده بود و مسیر راهپیمایی هم از خیابان طالقانی به سمت دانشگاه تهران بود.
طبق برنامه ریزی قبلی قرار بود دوستانی که می خواهند برای تسخیر لانه جاسوسی وارد سفارت آمریکا شوند، بدون هیچگونه جلب توجهی در جمع راهپیمایان حضور پیدا کنند و برای اینکه قابل تشخیص باشند عکس امام را بر سینه هایشان بزنند. ما روز قبل از ۱۳ آبان در دانشگاه تهران نقشه کار و زمان برنامه را طرح ریزی کردیم و فهرست افرادی که می خواستند در این حماسه شرکت کنند را دقیقا مشخص کرده بودیم.
بنابراین عکس امام وجه ممیزه افرادی بود که قصد داشتند در تسخیر لانه جاسوسی شرکت کنند. برای اینکه کارها فراگیری خود را داشته باشد، هیچکدام از دوستان دفتر تحکیم وحدت و جهاد سازندگی نام تشکل خود را بر روی سینه هایشان نداشتند و همه یکپارچه دانشجویان پیر خط امام بودند. اگر به آرشیو روزنامه های روزهای قبل از ۱۳ آبان نگاه کنید، میبینید که امام(ره) از جوانان برای حل مسائل کشور و پیشبرد امور انقلاب استمداد طلبیدند و در واقع اقدام دانشجویان پیرو خط امام لبیکی به استمداد امام خمینی بود.
در آن دوران گروههای زیادی بودند که تفکرات ضدامپریالیستی داشتند و در طبقات مختلف دانشجویی فعال بودند. آیا به این واسطه علاوه بر دانشجویان پیرو خط امام(ره)، دانشجویان و گروهکهایی که رویکردهای انقلابی دیگری هم داشتند توانستند از جریان تسخیر سفارت آمریکا به نفع جریان خود استفاده کنند؟
جمعیتی حدود ۲۰۰ نفر از دانشجویان در حماسه ۱۳ آبان شرکت داشتند و در میان آنها افراد اندکی هم بودند که با دانشجویان پیرو خط امام مرزبندی داشتند ولی پس از چند روز از دانشجویان جدا شدند و کنار رفتند و در واقع همراهی نکردند. بعنوان مثال برخی افراد گروه جنبش مسلمان مبارز هم در این تسخیرکنندگان حضور داشتند ولی غالب نبودند زیرا فراخوان تسخیر لانه جاسوسی، یک فراخوان عمومی در داخل اعضای انجمن های اسلامی دانشجویان بود و اعضای این تشکل ها هم شامل افراد مختلفی می شد. شاید در میان آن جمعیت افرادی هم بودند که تفکراتی مغایر خط امام داشتند اما وجه غالب فکری دانشجویان تسخیرکنندگان لانه جاسوسی دفاع از انقلاب، امام(ره) و اعتقاد به خط ایشان بود.
تسخیر لانه جاسوسی در ۱۳ آبان سال ۵۸ چندمین اقدام برای اشغال سفارت آمریکا بود؟ گویا پیش از آن هم اقدام برای تسخیر شده بود.
یک بار مارکسیست های چریک های فدایی خلق دست به این اقدام زدند ولی به سرعت با آنها برخورد شد و ماجرا خاتمه پیدا کرد اما در ۱۳ آبان ۵۸هم زمان متفاوت بود و هم ترکیب تسخیرکنندگان سفارت متشکل از دانشجویان انقلاب و شناخته شده بود؛ درواقع مسئولان کشور و قوای امنیتی و سپاه سردمداران این حرکت را میشناختند. یعنی مقامات کشور با همه افراد شورای ۵ نفره که در راس تسخیر سفارت بودند، آشنایی داشتند. حرکت ۱۳آبان در واقع یک حرکت «اعتراضی و رسانهای» به دعوت شاه به آمریکا و زمزمه وقوع احتمالی یک کودتا شبیه کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ بود.
در واقع بیانیه ای که بعد از اشغال سفارت آمریکا داده شد، این پیام را داشت که ملت ایران هوشیار و بدنبال استرداد و محاکمه محمدرضا پهلوی است. خواسته ای که در بیانیه دانشجویان مورد تاکید قرار گرفت با مطالبات آحاد مردم وجه مشترک داشت؛ این مساله زمانی خود را نشان داد که پس از اشغال سفارت، اقشار مردم ۲۴ ساعته از اقدام دانشجویان حمایت می کردند. این مساله آنقدر گسترده بود که دوستان داخل سفارت یک گروه تریبون تدارک دیده بودند و بالای سر در خیابان طالقانی تریبونی گذاشته بودند تا مردم و نمایندگان آنها بیانیه های خود را قرائت کنند.
موضع گیری امام بلافاصله پس از این حماسه هم بسیار ارزشمند بود که فرمودند «در ایران انقلابی بزرگتر از انقلاب اول انجام شده است» یا اینکه در پیام دیگری فرمودند «خوب جایی را گرفتید و حفظش کنید.» بنابراین تسخیر سفارت در ۱۳ آبان ۵۸ توسط دانشجویان پیرو خط امام با اقدام چریک های فدایی خلق متفاوت بود. کلا کسی موافق این گروه نبود و نظام هم با آنها برخورد کرد.
ببینید در آبان ۵۸، زمزمههای سازماندهی ارتشیان حامی رژیم گذشته در عراق و ترکیه مطرح بود و شاه به عنوان پشتیبان و هماهنگ کننده اینها بصورت رسمی به آمریکا رفت و از سوی ایالات متحده مورد حمایت قرار گرفت. در گوشه و کنار کشور از جمله کردستان، سیستان و بلوچستان و گرگان زمزمههای تجزیه طلبی بلند میشد و از طرفی دولت موقت مرحوم بازرگان در اداره امور کشور، تعاملات خارجی، حفظ امنیت ملی و وحدت ملی اقوام کشور ناتوان بود.
بنابراین کشور در آن برهه آشفته بود. در این میان چند روز قبل از تسخیر سفارت، ابراهیم یزدی در الجزایر با برژینسکی ملاقات کرد؛ این مساله علاوه بر همه دخالت های امریکا و بروز آشفتگی ها در نقاط مختلف کشور، یک احساس خطری را برای انقلاب ایجاد کرد تا دانشجویان با تسخیر لانه جاسوسی به آمریکا این این هشدار را بدهند که ما از انقلابمان دفاع میکنیم، تابع امام هستیم و به سادگی هم انقلابمان را بدست نیاوردیم که بخواهیم به سادگی آن را از دست بدهیم؛ بنابراین نه تنها ایستادگی خواهیم کرد بلکه خواهان استرداد و محاکمه محمدرضا شاه هم هستیم.
ابراهیم یزدی میگوید وقتی ما از الجزایر بازگشتیم و رفتیم خدمت امام تا گزارشی از مذاکرات الجزایر بدهیم، امام فرمودند «چه کسانی وارد سفارت شدند؟ بروید بیرونشان کنید.» آیا برای این اقدام از قبل با امام هماهنگ شده بود؟
قرار بود از امام برای تسخیر سفارت آمریکا استمزاج شود اما نشده بود. البته این مهم نیست، مهم آنست که افراد اقدام کننده برای تسخیر لانه جاسوسی ناشناس نبودند و معتمد ارکان نظام و انقلاب محسوب می شدند. همین دوستان در تابستان سال ۵۸ با آیت الله خامنهای و هاشمی رفسنجانی به عنوان اعضای شورای انقلاب و همچنین آقای موسوی خوئینیها به عنوان یکی از روحانیون متنفذ و برخی دیگر از زعمای آن زمان دیدار و جلسه داشتند.
اصلا در کتاب خاطرات آقای محسن رضایی که در آن زمان مسئول اطلاعات سپاه بودند، آمده که اطلاعات سپاه از این مساله آگاه بوده است؛ البته نه اینکه سپاه در برنامه ریزی تسخیر سفارت نقش داشته اما از این موضوع و برنامه ریزی با خبر بوده است. نکته مهم این حماسه حمایت مردم و امام خمینی(ره) از تسخیر لانه جاسوسی بود؛ اگر این حمایت وجود نداشت، ماجرا در همان دو روز اول تمام میشد. من در آن زمان مسئولیت بخشی از تدارکات را داشتم. ما فقط برای نهایت دو روز تدارک دیده بودیم و اصلا تدارکات ما برای ۴۴۴ روز نبود بلکه تدارک یک حرکت اعتراضی، قرائت بیانیه و سپس آزاد سازی گروگان ها بود.
ما اصلا بنا نداشتیم گروگانها را نگه داریم. البته این اقدام در بین جنبش های دانشجویی کشورهای آسیایی و اروپایی مرسوم بود. در آن مقطع دولت موقت به دلیل ناتوانی در اداره کشور و به بهانه اقدام دانشجویان استعفا داد و درواقع از زیر بار مسئولیت کشور فرار کرد. شما مصاحبه هایی که مرحوم بازرگان ماه ها قبل از تسخیر سفارت آمریکا داشت نگاه کنید؛ می گفت «من فولکس واگن هستم.»
یعنی حرکت خود را به فولکس واگن تشبیه میکرد و میخواست بگوید من نمیتوانم خیلی تند و تیز و قوی حرکت کنم. بنابراین اهالی دولت موقت دنبال فرار از مسئولیت بودند و از مدت ها قبل در اداره کشور وامانده بودند. بارها استعفا دادند. خوب است آقای یزدی این را هم بگویند که دولت موقت بارها قبل از تسخیر لانه جاسوسی استعفا داده بود، اما استعفای آخر آنها ناباورانه بعد از تسخیر سفارت از سوی امام(ره) پذیرفته شد. آنها هردفعه که خدمت امام میرسیدند و اظهار عجز میکردند و میگفتند نمیتوانند بار مسئولیت اداره کشور را بر دوش بکشند، امام رضایت نمیداد.
اگر زمان ۹ ماهه از ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۱۳ آبان ۵۸ را به بارداری تشبیه کنیم، دولت موقت نتوانست به خوبی وضع حمل کند و روسپید از کارنامه ۹ ماهه خود بیرون بیاید. مدام بدنبال این بود که این بار را بر زمین بگذارد و از مسئولیت اداره کشور شانه خالی کند. اگر آن ایام سپری نشده بود و کارنامه ناتوانی دولت موقت در دسترس نبود و لانه جاسوسی هم نداشتیم، شاید تا همین امروز جریان لیبرال میخواست مدعی باشد که بهتر می توانست کشور را مدیریت کند. البته امروز هم چنین ادعایی دارند.
از همپاشیدگی اجتماعی، به خطر افتادن امنیت کشور و دیگر مسائل و مخاطرات حاصل عملکرد دولت موقت بود. پس از این ماجرا به سرعت انقلاب جایگزینی را برای دولت موقت پیدا کرد. اصلا هشت سال دفاع مقدس که مبنای دفاع جانانه ملت بود و انقلاب اسلامی را تاکنون بیمه کرده است، حاصل همان تسخیر سفارت آمریکا و شفاف سازی عملکرد لیبرال هایی بود که ادعا می کردند میتوانند کشور را اداره کنند اما نتوانستند و به دامان آمریکا پناه بردند و از توطئه های او غافل شدند.
پس از تسخیر سفارت چگونه هماهنگیها انجام میشد؟ چه اقداماتی از سوی دانشجویان برای اینکه سربلند از زیر بار مسئولیتی که برعهده گرفته بودند، بیرون بیایند صورت میگرفت؟ آیا دستوری از مقامات کشور به دانشجویان داده میشد؟
دوستانی که به نمایندگی از دانشجویان پیرو خط امام شورای ۵ نفره را تشکیل دادند و شامل آقایان اصغرزاده، سیفاللهی، بیطرف، میردامادی و باطنی بودند، جلسات مشورتی را برگزار میکردند و طبق برآیند عقل جمعی کارها را سازماندهی میکردند. همین دوستان برخی مسئولان کشور را در جریان تسخیر سفارت و اقدامات دانشجویان قرار میدادند. به عنوان مثال دانشجویان از قبل با آقای موسوی خوئینی ها در ارتباط بودند و وی هم با دفتر امام در ارتباط بود. اما تکلیفی وجود نداشت که بخواهد از سوی مقامات به دانشجویان تفویض شود بلکه تمام تصمیم گیری ها برعهده دانشجویان بود. مرحوم سیداحمد آقای خمینی به عنوان فرد امین امام در روزهای ابتدایی وارد لانه جاسوسی شدند و گزارش اقدامات دانشجویان را به امام دادند. برخی اعضای شورای انقلاب مانند آیت الله خامنه ای وارد لانه شدند و از نزدیک وضعیت گروگانها را بررسی کردند.
دانشجویان در مرحله اول اشغال سفارت آمریکا، برای اینکه حسن نیت خود را ثابت کنند زنان و سیاه پوستان را آزاد کردند. در واقع پیام حرکت اعتراضی دانشجویان به دخالت های آمریکا در اداره کشورمان، بیش از این نبود.
مقصر اصلی طولانی شدن آزاد کردن کارمندان سفارت آمریکا، دولت ایالات متحده بود زیرا به خواسته اصلی مردم ایران وقعی ننهاد. اگر محمدرضا شاه و اموال غارت شده ایران مسترد میشد دیگر این اتفاقا رخ نمیداد و کارمندان سفارت هم در همان روزهای ابتدایی آزاد میشدند. این نکته را حتما توجه کنید که ما در ۱۳ آبان ۵۸ و هم در ابتدای انقلاب، پیش قدم قطع رابطه با آمریکا نشدیم بلکه آمریکاییها خودشان بصورت یک طرفه قطع رابطه کردند. پس از اشغال سفارت، تبختر و تکبر آمریکا در دنیا خدشه دار شد و این مساله خیلی برای این کشور به عنوان یک ابرقدرت مسلم سنگین بود، به همین دلیل نتوانست تحمل کند و دست به اقداماتی زد که باعث طولانی تر شدن کار شد. دانشجویان در ۱۳ آبان ۵۸ تنها یک حرکت اعتراضی کردند اما آمریکا بلافاصله رابطه را یکطرفه قطع کرد. مگر امروز حرکت اعتراضی نمیشود؟
به هر حال شما نیروهای آمریکایی را گروگان گرفته بودید و این برای آنها هزینه ساز شده بود.
نه اینها گروگان نبودند امانت بودند. ما نه قصد گروگان گیری داشتیم و نه گروگان گرفته بودیم. اما اعتراض ما که تنها یک اعتراض دانشجویی بود به جایی رسید که اگر امروز تصاویر آن دوره را ببینید مشاهده خواهید کرد که مردم دیگر اجازه نمی دادند کار رها شود. امام پیام داد که خوب جایی را گرفتید. ما گروگان نگرفته بودیم. خودشان باعث شدند که این آزاد شدن آمریکایی ها طولانی شود.
این حرکت برای چند روز پیش بینی شده بود؟
پیش بینی ما یک اعتراض دانشجویی بود اما مردم بعد از چند روز دیگر اجازه نمی دادند کار رها شود. اگر دانشجویان هم ادامه ماجرا را رها میکردند، مردم رها نمیکردند. امام (ره) هم رها نکردهاند و فرمودند «خوب جایی را گرفتهاید» امام (ره) ایستادند و این یک نکتهای شد برای تعیین تکلیف انقلاب بین لیبرالها و مدل بیتفاوت اداره کشور توسط دولت آقای بازرگان بود.
بعد از آنکه اثرات این حرکت انقلابی تثبیت شد باید به خواستههای ملت تن میدادند و همین باعث طولانی شدن مذاکرات شد که این مسئله دیگر در دست دانشجویان نبود.
کشور در آن مقطع ساختارهای رسمی نداشت، شورای انقلاب وجود داشت و دولت موقت استعفا داده بود. باید مجلس خبرگان، قانون اساسی و مجلس شورای اسلامی تشکیل میشد تا تکلیف گروگانها روشن شود. در آن شرایط انقلابی، دانشجویان به نمایندگی از مردم انقلابی یک حرکت انقلابی کردند. ساز و کار قانونی که در اولین فرصت شکل گرفت، تشکیل مجلس اول بود که با امر امام (ره) اختیار این مسئله به مجلس واگذار شد.
مجلس وارد مذاکرات شد و قرارداد الجزایر و موضوعات این چنینی باعث طولانی شدن مذاکرات شد و در نهایت به ۴۴۴ روز رسید.
یعنی تنها اوایل تسخیر لانه جاسوسی، کار دست دانشجویان بود و بعد از چند روز کار از دست آنها خارج شد؟
نه تمام ۴۴۴ روز کار دست دانشجویان بود، اما اراده اینکه با اینها چه کنیم، با دانشجویان نبود. این اراده در اختیار شورای انقلاب بود که آنها آزادی آمریکاییها را نخواستند. کشور در یک حالت انتقالی بود و باید یک مجلس رسمی تشکیل میشد. بعد از آنکه مجلس تشکیل شد، امام فرمودند: «هر چه مجلس در این باره تصمیم بگیرد، همان انجام میشود.»
البته طولانی شدن این ماجرا با چند حادثه دیگر گره خورد؛ از جمله حمله نظامی به طبس، شکستن شاخ آمریکا در این طولانی شدن گروگانگیری خود را نشان داد. آمریکا از روز اول تسخیر لانه جاسوسی به جای اینکه به اراده ملت ایران احترام بگذارد، در صحرایی در مصر، لانه جاسوسی را شبیهسازی کرده بود که چگونه بتواند عملیات آزادسازی گروگانها را از طریق صحرای طبس انجام داده و به ایران حمله کند.
بعد از آنکه این تمرینات و مانورها هم در آمریکا و هم در مصر تمام شد، در طبس در جریان این عملیات گرفتار شدند. این نشان میداد که بنای تمکین به خواست ملت نداشتند بلکه میخواستند مقاومت کنند. اینها باعث طولانی شدن تسخیر لانه جاسوسی و گروگانگیری شد. اینکه آمریکا حمله کند و نیروهای خود را به زور ببرد، طبیعی بود که مقاومت ما هم طولانی شود.
این مسئله باعث شد یک شور انقلابی و حمایت از دانشجویان و نیز انزجار از آمریکا به استانهای دیگر نیز منتقل شود. به همین خاطر گروگانها را بین استانهای مختلف تقسیم کردند که اگر عملیاتی برای آزادسازی فرار آنها ترتیب داده شد، یکجا نباشند. به همین خاطر تسخیر لانه جاسوسی به عنوان سمبل حمایت مردمی تکثیر شد.
حادثه دومی که باعث طولانی شدن گروگانگیری نیروهای آمریکایی شد، مصادف بود با پایان ریاست جمهوری کارتر در آمریکا و آمدن ریگان. این ماجرا در اواخر دولت کارتر اثرات خود را گذاشت و بعد از آنکه کارتر شکست خورد و نیروهای آمریکایی استفاده دیگری نداشتند، آنها را آزاد کردیم؛ یعنی در حقیقت ما به دستاوردی که میخواستیم و آن دریدن چهره آمریکا بود، رسیدیم.
اشاره کردید به اینکه آمریکاییها در دست ما امانت بودند در حالی که همیشه رسانههای جمعی بر گروگانگیری دانشجویان تأکید کردند. این نکته مهمی است. پس در حقیقت شما، آمریکاییها را گروگان نگرفته بودید؟
کدام گروگان از آزادی عمل برخوردار است؟ آمریکاییها در داخل سفارت فروشگاهی داشتند که به اندازه چندین ماه و حتی ذخیره سالیانه خوراک و غذا در آن وجود داشت که تمام این مواد غذایی از آمریکا آمده بود. حتی آشپزی که در این ۴۴۴ روز برای آمریکاییها غذا میپخت، همان آشپزی بود که قبل از تسخیر لانه، برایشان غذا تهیه میکرد.
شرایط زندگی آمریکاییها و تغذیه آنها در دوران ۴۴۴ روز از دانشجویان بهتر بود. خانمها و سیاهپوستان هم به عنوان سیگنال حسن نیت دانشجویان در همان ابتدای تسخیر لانه آزاد شدند. برگزاری مراسم کریسمس برای آمریکاییها آزاد بود و حتی بالاترین مقامات شورای انقلاب به دیدن آنها آمدند.
البته بین آمریکاییها تعدادی جاسوس هم وجود داشت و همه صرفاً کارمند نبودند. نوع برخورد با آمریکاییها زمین تا آسمان با آنچه در فیلم «ابتر» آرگون نشان داده میشود، متفاوت است.
به هر حال احساس آمریکاییها، احساس گروگانگیری بود اما از نظر ما، اینها امانت بودند و این امانتها را به سلامت تحویل دادیم. طولانی شدن این امانتداری هم به گردن کارتر بود که در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، پاسخ آن را دید.
آمریکا تا همین امروز هم جواب عملکرد خود را میگیرد چون تسخیر لانه جاسوسی، عریانسازی رفتار آمریکا بود. تسخیر لانه جاسوسی ابهت پوشالی آمریکا را نزد ملل دنیا تا همین امروز دریده و آمریکاییها هنوز نتوانسته اند آن را جبران کنند.
برخی از کسانی که در کابینه دولت موقت بودند از جمله آقای یزدی عنوان میکنند که علت استعفای دولت موقت این بود که برخی دانشجویان مقابل وزارتخانهها تجمع کرده بودند و قصد داشتند جلوی ورود وزیران به وزارتخانهها را بگیرند تا کار از دست ما خارج شود. البته درباره طولانی شدن این ۴۴۴ روز نیز میگویند این مسئله طراحی عاملان جاسوسی آمریکا بود که باعث شد این ۴۴۴ روز به طول بیانجامد. نظرتان درباره این چیست؟
این حرکت یک حرکت طبیعی و جوشیده شده از درون افراد نخبه انقلابی دانشجو بود، حرکت چهار یا پنج نفر نبود بلکه بیش از ۲۰۰ نفر با هم در این باره اجماع کردند و یک حرکت عظیمی انجام دادند. ممکن است ایده اولیه از سوی چند نفر بوده باشد اما حرکت انقلابی از سوی طیف عظیمی از دانشجویان و به طور طبیعی و غافلگیرانه بود.
اینگونه اظهارنظرها با مسیر واقعی واقعه جور در نمیآید. استعفا دادن دولت موقت بلافاصله بعد از تسخیر لانه اتفاق افتاد. اصلاً انگار دولت موقت به دنبال بهانهای بود که از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند. دولت موقت بارها نشان داده بود که میخواهد از زیر بار مسئولیت فرار کند.
نمایندگان دولت موقت در حوادث کردستان به مناطق غرب کشور سفر کردند، اما عجز و لابه کردند که نمیتوانیم این مسئله را حل کنیم. ماجرای پاوه و چمران برای دوران قبل از تسخیر لانه جاسوسی است؛ اینها عاجز بودند از اداره امور. اگر در ماجرای کردستان، امام (ره) دخالت نمیکرد و فراخوان زده نمیشد، کار از دست رها شده بود.
۱۲ هزار چریک مسلح ضد انقلاب به چند نفر حمله کردند. فرمان امام (ره) بود که آنجا را نجات داد؛ این ماجراها برای قبل از تسخیر لانه جاسوسی است و تنها گوشهای از نحوه اداره کشور توسط دولت موقت را نشان میدهد که در سیستان و بلوچستان و جاهای دیگر هم وضع به همین شکل بود.
نمایندگان دولت موقت در حوادث کردستان به مناطق غرب کشور سفر کردند، اما عجز و لابه کردند که نمیتوانیم این مسئله را حل کنیم. ماجرای پاوه و چمران برای دوران قبل از تسخیر لانه جاسوسی است؛ اینها عاجز بودند از اداره امور. اگر در ماجرای کردستان، امام (ره) دخالت نمیکرد و فراخوان زده نمیشد، کار از دست رها شده بود.
جهاد سازندگی ایجاد شد برای رفع محرومیت کشور و چند ماه قبل از تسخیر لانه جاسوسی سازماندهی شد، اما چه کسی مانع خدمت اینها در کشور شد و چه کسی به جنگ اینها میرفت؟ کسانی که رفته بودند آب و آبادی برای روستاهای کردستان بیاورند، پوست از سرشان کنده میشد.
اداره کشور با دولت موقت بود اما دولت مهندس بازرگان عاجز بود و نمیتوانست کار را اداره کند؛ این ناتوانی از جاهای مختلف بیرون زده بود و خود را نشان میداد.
دانشگاهها سنگر بود. تنها گروه انقلابی مسلمان، مبارز و همراه امام (ره) و مردم، انجمنهای اسلامی بودند که لانه جاسوسی را تسخیر کردند والا چریکهای فدایی خلق که در دانشگاهها سنگر گرفته بودند، منافقین خلق که در تمام کشور سنگر داشتند، به فکر ادامه انقلاب نبودند.
محیط اجتماعی کشور در حقیقت محیطی نبود که سمت و سوی حل مشکلات مردم و پیشبرد انقلاب و استقرار ساختارهای مردمسالارانه را داشته باشد.
دولت موقت دنبال بهانهای بود تا از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند، میتوانست یک هفته بعد از تسخیر لانه جاسوسی استعفا دهد اما همان فردای تسخیر، استعفا داد. اینکه ادعا شود دانشجویان به وزارتخانهها رفتند، ادعای بیاساسی است.
عجیب است که امام (ره) برخلاف دفعات قبل که مکرر از سوی دولت استعفا اعلام شده بود، این بار استعفای دولت موقت را قبول کرد.
یعنی از ابتدای تسخیر لانه جاسوسی، دانشجویان بنای قطع رابطه با آمریکا را نداشتند؟
اصلاً بنای ما یک اعتراض دانشجویی بود.
در برخی اسناد آمده که کمیته انقلاب هم با این مسئله مخالف بود؟
طبیعی بودن حادثه و جوشش طبیعی این حرکت اعتراضی، تمام این مخالفتها را در پی داشت. همین مسئله دلیلی است بر اینکه اقدام دانشجویان از پیش طراحی نشده بود. برنامهریزی نبود برای اینکه کسی کنار زده شود یا کسی روی کار بیاید. همین تفاوت اطلاعات و تفاوت برخوردها و واکنشها نشان میدهد یک حرکت خودجوش از سوی دانشجویان انجام شد. اعضای کمیته انقلاب هم در جریان مسئله نبودند، در ابتدای امر برایشان جای تعجب بود. ولی ایده جالب دانشجویان پیرو خط امام (ره) این بود که همه تصویر امام (ره) را روی سینه خود نصب کرده بودند کسی پرچم قرمز در دست نداشت که مسئولین کشور بگویند این حرکت از سوی کمونیستها است. قیافهها و شمایل تسخیرکنندگان لانه جاسوسی، نشان از چهرههای جوان انقلابی و به تعبیر امروزی، بسیجی داشت. البته خیلی زود هم این شبهات برطرف شد و برای همه روشن شد که تسخیرکنندگان لانه جاسوسی چه کسانی هستند.
طی سالهای اخیر برخی کسانی که در تسخیر لانه جاسوسی حضور داشتند از جمله آقای اصغرزاده که سخنگوی شورای مرکزی تسخیر لانه جاسوسی بود، عنوان کردند که از ملت به خاطر تسخیر سفارت آمریکا عذرخواهی میکنم. نظرتان در این باره چیست؟
من در هیچ کدام از دانشجویانی که در تسخیر لانه جاسوسی نقش داشتند، هیچگونه ابراز پشیمانی از حرکت خود در آن مقطع زمانی که در این افتخار سهیم بودهاند، ندیدم.
ممکن است این روزها افراد بعد از گذشت سی و چند سال مواضع متفاوتی داشته باشند و یا عقایدشان تغییر کرده باشد و در اثر آن، بحثهای دیگری را مطرح کنند که البته این امر نیز نادر است.
اگر امروز مجمعی گذاشته شده و ۲۰۰ نفر دانشجویی که لانه جاسوسی را تسخیر کردند، دور هم جمع شوند که البته عدهای از آنها در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند و در آن مجمع رأیگیری شود که احدی از شما از آنچه انجام داده در تسخیر لانه جاسوسی پشیمان است و اگر همین شرایط امروز ایجاد میشد، باز دست به چنین کاری میزدید یا نه، پاسخهای مشخصی خواهند داد.
اینکه مواضع افراد را در مقطعهای زمانی متفاوت به هم گره بزنیم، قیاس درستی نیست.
من به عنوان فردی که در معرض و تماس هستم، ندیدم کسی از دانشجویان پیرو خط امام (ره) از تسخیر لانه جاسوسی پشیمان باشد. خواسته دانشجویان، استرداد شاه بود. الان از یکی از دانشجویان پیرو خط امام (ره) سؤال کنید که آیا پشیمان هستید از این خواسته، هیچکس حرف از پشیمانی نمیزند.
در آرشیو روزنامه کیهان میتوان دید که از نهضت آزادی تا مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق و حزب توده همگی از تسخیر لانه جاسوسی حمایت کردهاند، حتی کسانی که به روی این ملت اسلحه کشیدند، در آن مقطع از این حرکت دانشجویان حمایت کردند.
کسی نبود بگوید که این کار، کار اشتباهی است. همه میگفتند این پاسخی است به جنایتهای آمریکا؛ پاسخی به دخالتهای آمریکا و حمایتهای آن از شاه است. این حرکت نشان میدهد که ما پای استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی هستیم.
امروز بعد از ۳۰ سال برای انحراف افکار عمومی و توجیه برخی مواضع منفعلانه یا توجیه وادادگیها و قرب به آمریکا، مسائل این چنینی را دستاویز قرار دادهاند.
خورشید نورانی تسخیر لانه جاسوسی در افق تاریخ مردم ایران و انقلاب اسلامی، یک افق درخشان است و با هیچکدام از این حاشیهها دچار کسوف نمیشود.
رهبری فرمودهاند: «مذاکره و رابطه با آمریکا ممنوع است» به نظر شما چرا چنین موضعی از سوی رهبری اتخاذ میشود؟
چون نتیجه مذاکره و رابطه با آمریکا روشن است. از ۲۸ مرداد سال ۳۲ آمریکا در ایران آزموده شده است. امروز آقای جانکری میگوید در کودتای ۲۸ مرداد سازمان سیا دخالت کرد اما آیا از این بابت عذرخواهی میکنند؟ وزیر خارجه وقت بیل کلینتون یعنی خانم مادلین آلبرایت اعتراف کرد به دخالتهای آمریکا در مسئله سرنگونی مصدق و کودتای ۲۸ مرداد، اما آیا از این بابت عذرخواهی کرد؟
سطح مذاکرات و مناظرات دو کاندیدای آمریکایی را ببینید، اینها ذرهای از این موضع خود پایین نیامدند. نمیتوان از آن انتظار معجزه داشت. آمریکا حق خود میداند هر چه گفت تمام دنیا اطاعت کند و هر که با او همراه نباشد، محکوم به نابودی است.
وضعیت امروز یمن، سوریه و عراق تصویر همراهی و اعتماد به آمریکا را نشان میدهد. تنها منطقه ثبات و امن در منطقه جایی جز ایران نیست.
اگر امروز آبرو و عزتی در لبنان، سوریه، آفریقا، آمریکا و مردم آزادیخواه دنیا داریم، به خاطر مشی انقلابی مردم ایران است چون هوچی گری آمریکا را به رخ کشید و ابهت پوشالی آنها در هم ریخت و در عرصه منطقه، دولت آمریکا را عاجز نشان داده است.
آمریکا با تمام دارایی، ثروت و اقتصاد اول بودن در دنیا نتوانست حریف اراده ملت ایران شود. وقتی میگوییم استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، یعنی بعد از صدها سال توانستهایم خودمان برای خودمان تصمیم بگیریم. آقایی که ما داریم و خفتی که آمریکا دارد، از حرکت انقلابی ملت و دانشجویان پیرو خط امام (ره) نشأت میگیرد.
دانشجویان غسل شهادت کرده بودند چون نمیدانستیم قرار است چه برخوردی صورت گیرد. حتی احتمال داده میشد که بعضی کشته شوند و برنامه این بود که کشتهها را سر دست گرفته و در مسیر راهپیمایی حرکت کنیم که البته خوشبختانه این مسئله کنترل شد و آمریکاییها تسلیم شدند. تنها چند ساعت مقاومت کردند تا اسناد موجود را از بین ببرند.
عزت انقلابی و خواری آمریکاییها، دستاورد انقلاب دوم است که دانشجویان آن را رقم زدهاند؛ این رمز و راز حرکت انقلابی دانشجویان است که امام (ره) فرمودند: «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول رخ داد».
حتماً ایستادگی کرده و امروز هم باید ایستادگی کنیم والا تمام حیثیت انقلابی خود را از دست میدهیم. بسیاری به دنبال نوکر آمریکا شدن در منطقه هستند اما این خوابی است که تا به امروز تعبیر نشده است و میخواهند به بهانه آن، اصل حرکت انقلابیشان را زیر سؤال ببرند اما کار دانشجویان زیر سؤال رفتن نیست.
بعد از تسخیر لانه جاسوسی تعدادی از آمریکاییها از در پشت ساختمان سفارت فرار کردند، چطور این اتفاق افتاد؟
قبل از تسخیر لانه، دانشجویان به واسطه ساختمانهای بلند اطراف سفارت و اتوبوسهای دوطبقهای که از خیابان طالقانی رد میشدند، فضای داخل سفارت و خیابانهای اطراف را رصد کرده بودند. حتی به بهانه گرفتن ویزا، وارد سفارت شده بودند و شناساییهای مختصری از این طریق صورت گرفته بود. در حقیقت یک حلقه امنیتی هم اطراف سفارت ایجاد شد. تسخیر لانه از دو یا سه ساعت قبل از ظهر آغاز شد و تا بعدازظهر طول کشید، تا تکمیل شدن حلقه محاصره فرصتی فراهم شد تا تعدادی از سفارت فرار کنند. علاوه بر آن تعدادی هم در آن ساعت در سطح شهر بودند و به واسطه بیسیمهای داخل خودروهایشان از تسخیر لانه باخبر شدند و به سفارت برنگشتند.
ایده آزاد کردن زنان و سیاهپوستان، ایده جالبی بود که برد رسانهای زیادی برای تسخیرکنندگان لانه جاسوسی داشت، این ایده چطور طراحی و اجرایی شد؟
حضور ذهن ندارم این ایده از سوی چه کسی بود اما اجرای آن بسیار تأثیرگذار بود که نشان داد ما با مردم آمریکا عناد نداریم بلکه با خوی استکباری آمریکا مخالفیم و این اقدام نشاندهنده این رویه بود.