پلاسکو همه چیز داشت؛ درد، گریه، زجر و شرمساری! همه اینها و خیلی بیشتر از اینها را داشت؛ همه چیز داشت، اما طنز نداشت، که به همت وزیر راه و شهرسازی طنز هم به منتقدان حادثه پلاسکو اضافه شد؛ وزیری که پس از کشته شدن حدود چهل نفر از هموطنانمان در حادثه دو قطار به دلیل سوء مدیریت مجموعه تحت امرش، خیلی راحت چشم در دوربین های تلویریونی دوخت و به جای شرمساری اعلام کرد که «نگران نباشید همه کشته شدگان بیمه هستند!»، اکنون به انتقاد از مدیریت شهری پرداخته تا شاید ابعاد فاجعه را فقط مختص مدیریت شهری کرده و از همکارانش در دولت رفع اتهام کند.
به گزارش «تابناک»؛ بدون شک، نخستین مطالبه افکار عمومی پس از پایان بحران اولیه پلاسکو، باید محاکمه مقصران این حادثه باشند، تفاوتی هم نمی کند چه کسی یا چه ارگانی؛ شهرداری یا وزارت کار؛ بنیاد مستضعفان یا هیأت امنای پلاسکو؛ شورای شهر یا مجموعه های نظارتی؛ هر که باشد یا هر کجا باشد، باید به خاطر مصائبی که بر این مردم رفت پاسخگو باشد؛ اما پاسخگویی با بند بازی سیاسی تفاوت دارد! اینکه شخصی یا نهادی بخواهد بر کشته هایی از این مردم، کوله بار سیاسی اش را بر بندند یا خودش را بالا بکشد، زجر این مردم را دو صد چندان می کند؛ آن هم مسئولی که هنوز داغ دلی خانواده هایی که بر اثر سوء مدیریت وی و مجموعه تحت امرش، عزادار شده اند، فروننشسته است!
کمترین مجازات دستگاه یا نهادی که در حادثه پلاسکو مقصر شناخته شود، برکناری بالاترین مقام آن دستگاه باید باشد، بدون فوت وقت! تفاوتی هم نمی کند چه دستگاه یا نهادی. همین گونه هم لازم است که بالاترین مقام دستگاهی که بیش از چهل ایرانی به خاطر سوء مدیریت وی و مجموعه تحت امرش جان خود را از دست داده اند، در اسرع وقت برکنار و محاکمه شود؛ تردیدی نیست که مردم از این همه پشت هم اندازی و گذشتن از مقصران و مجرمان احتمالی حوادث، سخت آزرده خاطر شده اند.
تردیدی نیست که آخوندی، وزیر شهر و شهرسازی هم مانند هر شهروندان دیگری حق دارد در مورد هر مساله ای، حتی پلاسکو اظهار نظر کند. این حق طبیعی هر شخصی است، اما افراد وقتی در مقام صحبت کردن و انتقاد قرار می گیرند، آن هم در زمانه ای که سوء مدیریت وی و مجموعه تحت مدیریتش، داغ ها بر دل مردمانش نشانده است و او هنوز به خاطر آن اتفاق شوم، استعفا نداده و محکم سر جایش نشسته است، باید به جریحه دار شدن احساسات عمومی هم فکر کند! باید اگر احساس کرد خانواده هایی به خاطر سوءمدیریت او عزادار شده اند و داغ بر دل دارند، به حس زیبای شرم هم فکر کند و اگر قدرت داشت و کسی نتوانست یا نخواست او را به خاطر قصور برکنار کند، لااقل به خاطر مردم سکوت کند.
وزیری که کاری ندارد انجام بدهد و اگر کاری هم انجام داده، در بخشی از آن بیش از چهل کشته بر جای مانده است، همان بهتر که صبح تا غروب در شبکه های تلویزیونی بچرخد و عملکردهایش ( بخوانید عمل نکردهایش) را تبلیغ کند و یا در روزنامه های هم مسلکش درباره نظریه های انتزاعی تیتر سازش، مطلب بنویسد.
اگر وزیری به خاطر چهل کشته در نتیجه سوء مدیریتش، آنقدر میلش نمی کشد که قدرت را بگذارد و برود یا آنقدر قدرت و .... دارد که نمی توانند برکنارش بکنند، گاهی سکوت کند بهتر از این است که داغ دل صدها خانواده داغدار را تازه کند.