از پیامکهای مشهور چوپانان دروغینی که مدعی یافتن گنج هستند تا گدایانی که برای دریافت پول هر دروغی تحویلمان میدهند، برخی شیوه های کلاهبرداری آنقدر استفاده شده و تکراری هستند که به سرعت تشخیص شان داده و از افتادن در دامشان حذر میکنیم اما گاه با همه این مراقبت ها و هوشیاری هایی که به خرج میدهیم، آن چنان اسیر کلاهبرداران میشویم که باورمان نمیشود. مثل داستان عجیب پروندهای مشهور در کرمانشاه که امروز اخبار ناخوشایندی از آن به گوش مال باختگانش رسید.
به گزارش «تابناک»، در میان پروندههای بزرگی که رسیدگی به آنها در دستور کار دستگاه قضا قرار دارد، یک پرونده برای اهالی کرمانشاه بسیار حائز اهمیت است. پروندهای که تا این لحظه بیش از 11 هزار مال باخته دارد و امروز اخباری درباره اش منتشر شد که به هیچ وجه خوشایند ایشان نخواهد بود.
اخباری که محمدحسین صادقی، دادستان عمومی و انقلاب کرمانشاه امروز در نشست با اصحاب رسانه در این باره نقل کرد و به نوعی ریختن آب پاکی روی دست مال باختگان بود. او در این باره گفت: «رقم قابل توجهی برای پرداخت به سرمایه گذاران وجود ندارد و مردم خودشان را برای ضرر آماده کنند.»
این در حالی است که اگر کمی به عقب بازگردیم و اطلاعات منتشر شده درباره این پرونده را مرور کنیم، رسیدن به سخنان امروز دادستان کرمانشاه دور از انتظار به نظر نمیرسید. به ویژه زمانی که بدانیم از زمان شکل گیری پرونده «مکتب گلیم و گبه»، آنقدر ابهامات پیرامون آن وجود داشت که بررسی آن شبیه حل مجموعهای پر از معما به نظر میرسید.
ماجرا از آنجایی آغاز شد که مردم دهان به دهان و با سرعتی زیاد به وجود مجموعه ای پی بردند که در کار صادرات فرش فعالیت میکند و سودی بسیار بالا به مشارکت کنندگان در تولید گلیم و گبه میدهد. مجموعه ای که در راس آن کارآفرینی دست و دل باز قرار داشت که هیچ محدودیتی برای همکاری با وی دیده نمیشد؛ نه طرح فرشها، نه کیفیت بافتشان و نه هیچ چیز دیگری.
فعالیت اقتصادی پرسودی که هرکسی را برای پیوستن به آن ترغیب میکرد و گسترده شدن روز به روزش، این باور را تقویت میکرد که سالم و بی خطر است. باوری که اکنون کاملا فروریخته و کابوس شمار زیادی از هموطنانمان شده که تازه میفهمند حتی یک فرش به واسطه این مکتب صادر نشده است.
خبری شوک آور که مدت ها پیشتر رسما منتشر شد اما تازه پس لرزه های آن فراگیر میشود. شاید از این رو که تازه بخشی از ابعاد پرونده روشن شده و ابهامات پیرامون آن پاسخ یافته است. ابهاماتی که در دی ماه، دادستان این گونه بیانشان کرده بود: «چه تعداد در این مکتب سرمایهگذاری کردهاند، چه مقدار سرمایه مردمی جذب شده، سرمایهگذاران تاکنون چه مقدار سود گرفتهاند، مدیر این مکتب چه اموالی در استان کرمانشاه و یا استانهای دیگر کشور دارد، این اموال به چه ترتیبی اداره میشوند و... همه از سوالاتی است که هنوز به صورت کامل و دقیق نتوانستهایم به آنها دست پیدا کنیم.»
همه این ابهامات در حالی در ابتدای پاییز امسال مطرح میشد که خیلی پیشتر مدیر این مجموعه دستگیر شده و به دلایلی، با صدور «قرار تعقیب مراقبتی» آزاد شده بود تا بر ابعاد پروندهاش افزوده و تا دستگیری بعدی، 138 میلیارد تومان دیگر از مردم پول بگیرد. مبالغی که با وعده سود 72 درصدی دریافت میشد و پرداخت سود به مشارکت کنندگان قبلی، به نوعی تضمین کننده اش بود.
رویدادی که با توجه به تشکیل پرونده برای مدیر مکتب گلیم و گبه در فروردین ماه امسال، حدود یازده ماه پس از دریافت مجوز اولیه از وزارت صنعت، معدن و تجارت تحت عنوان کارگاه فرش بافی غیرمتمرکز، عجیب به نظر میرسد. گویی به وی مهلت داده بودند تا مهرماه امسال که دستگیر شد، بر شمار مال باختگان بیافزاید و حجم پروندهاش را بسیار زیادتر کند!
پرونده ای که درباره آن پس از دستگیری متهم، اطلاعات زیادی وجود نداشت جز اینکه حدود ده هزار شاکی داشت و علاوه بر آن، مهر اخلال در نظام اقتصادی کشور نیز بر آن کوبیده شده بود. با جزئیاتی که تازه قرار بود کشف شوند. مثل اجاره ساختمانی در تهران به مبلغ 70 میلیون در ماه که متهم اجاره سه سالش را پیش پیش پرداخت نموده بود!
جزئیاتی که ثابت میکرد متهم چه بر سر پول های دریافتی از مردم آورده و چه خوابی برای آینده خود دیده است. زمانی که دادستان خبر از دریافت ویزا و اقامت یک کشور توسط او با مدارک جعلی را داد و از شاکیان خواست تا صبور باشند و در دوران انتظار برای مشخص شدن ابعاد پرونده، به شایعاتی مانند حراج کردن اموال متهم توجه نکنند.
نتیجه تحقیقات البته بسیار عجیب بود چراکه در پرونده متهم از نگهداری اسب و شتر گرفته تا کارخانه رب گوجه در شهری دیگر، خرید زمین با نرخ گزاف در حومه شهر و دپو کردن مقادیر زیادی فرش در انبارهای نامطمئن در ایران و دبی دیده میشد. در حالی که روز به روز بر شمار شاکیان آن افزوده و مشخص میشد که خبری از کارآفرینی و هیچ اتفاق مثبت دیگری در مکتب گلیم و گبه نبوده است.
وضعیتی که امروز دادستان کرمانشاه در تشریح گوشههایی از آن گفت:
* به بایگانی نظم و نسق دادیم؛ این شخصی با اصول اولیه حسابداری از بیخ بیگانه است و چهار ماه فقط معطوف به دسته بندی و فایل بندی شدیم و ۲۴ هزار قرارداد مشارکت پیدا کردیم.
* پولی وجود ندارد که به شما بدهیم. نه اینکه اصلا نیست، بلکه رقم قابل توجهی نیست. مردم قبول کنید کلاه سرتان رفته، فریب خوردید! آیا تاوان همه اینها را دستگاه قضایی باید بدهد؟ دستگاه قضایی وارث پرونده ای است که خیلی ها در شکل گیری آن نقش داشتند.
* مکتب گلیم و گبه روزانه ۲ میلیارد گردش مالی داشته است. ضعف دستگاه های نظارتی در نظام پول بانکی در کشور و استان نیاز به اصلاح دارد. مردم هم بی احتیاط اند. این چکاریست که ۱۲۰ درصد سود داشته باشد؟ متهم خودش می گوید اشتباه کردیم. چرا باور نمیکنید؟ اگر اقدام به موقع دستگاه قضایی نبود تعداد مال باختگان الان بیش از ۵۰ هزار نفر و سرمایه جذب شده بیش از ۵۰۰ میلیارد تومان بود.
* تاکنون تعداد ۱۱ هزار و ۳۶۳ نفر شکایت کردند. تنها راه ادامه حیات مکتب گلیم و گبه جذب سرمایه مردم بود. مردم گوششان به دهان مقامات قضایی باشد و هرگز فکر نکنند چوب حراج به اموال زدیم؛ از این اموال بدون حساب و کتاب ریالی به کسی داده نمیشود و خارج نمیشود.
* تعداد سرمایه گذاران مکتب گلیم و گبه در سراسر کشور خیلی اندک است و اکثر سرمایه گذاران از استان کرمانشاه هستند. اموال متهم تحت کنترل است الان می دانیم چه تعداد سرمایه گذار بودند چه مقدار سود گرفتند و آمار دقیق را داریم. رسانه ها مردم را به خویشتن داری و صبوری و اعتماد به قوه قضائیه دعوت کنند.
* رقمی که الان بدست آمده قابل ذکر نیست مردم خودشان را برای ضرر آماده کنند. تلاش میکنیم دارایی های موجود با بالاترین قیمت به فروش برسد و نمیتوانیم حراج کنیم. بیشترین فراوانی در سرمایه گذارها، سرمایه گذاری های زیر ده میلیون تومان بوده است.
* متهم فرش ها را در انباری در دبی دپو کرده و باید کلی هزینه کنیم تا فرش ها را بازگردانیم،. چهار میلیارد تومان به یک تبعه ترکیه داده تا برایش در کشورهای دیگر بازاریابی کند که هیچکاری هم نکرده و اموال مردم را حیف و میل کرده و مبالغ میلیاردی بذل و بخشش کرده است.
* متهم مبلغ ۲۴۷ میلیارد تومان از سرمایه گذاران پول گرفته و ۷۹ میلیارد تومان سود به مردم پرداخت کرده است؛ یعنی یک سوم سرمایه خود مردم را به مردم داده است. این که گفته من صادرکننده موفق هستم دروغ بزرگی است. فرش های او نه کیفیت لازم را دارد و نه ذائقه مشتری را در نظر گرفته است.
* تنوع اقلام از سنگ قیمتی تا پشم گوسفند و کفش و رب گوجه فرنگی و پراکنش جغرافیایی هست. اقلام یکجا نیست؛ بخشی از کابوس شبانه ما این است که نکند فرش در اثر آب باران نابود شود. انبارهای او حداقل لازم را برای نگهداری فرش ندارد. نگرانیم اسب ها از گرسنگی تلف نشوند. متهم هیچ نظم و نسق مشخصی در دفترش نیست و نگرانیم کسی از این آشفته بازار بیاید سند ساختگی درست کند.