چینی ها ضرب المثلی دارند که یک تصویر خوب بهتر از هزار حرف است." و سال ها پیش کتابی در ایران با عنوان «در ماگادان کسی پیر نمیشود» منتشر شد که نویسنده آن با تکیه بر همین موضوع درصدد بود شرح حال خود در دوران استالینی را قلم بزند. این گفته مردمان چین را "فیودر تیوتچف" شاعر و سیاستمدار روس درباره کشورش به گونه ای دیگر بیان می کند که دکتر "مهدی سنایی" در پیشگفتار کتاب جدید خود با عنوان «روسیه؛ جامعه،سیاست و حکومت» آورده است:"روسیه را با منطق و استدلال نمیشود فهمید و با معیارهای عمومی نمیتوان سنجید، بلکه باید آن را حس کرد و دریافت!"
بهار امسال که خبر انتشار این کتاب منتشر شد، بدون شک یکی از اصلیترین دلایل اقبال به این اثر ارزشمند، حضور و درک نگارنده آن به واسطه سالها حضورش در فدراسیون روسیه به عنوان رایزن فرهنگی (در گذشته) و هم اکنون جایگاه سفیر بودن وی می باشد. این حضور موید گفته فیودر تیوتچف است و از این رو نگارنده درصدد است به واسطه مطالعات و حضور خود در این کشور، فهم پذیری صحیحی از سرزمین پهناور روسیه را در تصویر کتاب خود ترسیم کند.
فصل اول این کتاب شما را خیلی سریع در کوچه و پس کوچههای تاریخ روسیه به دنبال خود میکشد؛ از قرون پیش از میلاد که سکا و سرمت در نواحی جنوبی روسیه اروپایی بودند تا قرن هشتم و نهم که واکینگها بر روی کار آمدند. از حمله مغولها و قدرت اردوی زرین تا حکومت تزاری و پس از آن انقلاب اکتبر و شکلگیری اتحاد جماهیر شوروی و در نهایت "با فروپاشی شوروی، روسیه برای نخستین بار در تاریخ خود از یک امپراتوری به یک ملت تبدیل شد."
نویسنده کتاب در میان صفحههایی که تاریخ روسیه را به صورت اجمالی اما کامل به تصویر کشیده بر این باور است که "مردم روس خود را یکی از مظلومترین ملتها و قربانیان تاریخ میدانند که زمانی مورد تهاجم و تاخت و تاز مغول، دورهای مورد هجوم سوئدیها و سپس هدف حمله ناپلئون قرار گرفتهاند و حداقل دوبار در تاریخ پایتخت آنان مسکو توسط مهاجمین به آتش کشیده شده است."
نگارنده در ادامه بر اهمیت هویت روسی در دیدگاه پوتین اشاره میکند و مینویسد: "رئیس جمهور روسیه در سال 2007 با زیرسوال بردن ساختار کتابهای درسی تاریخ، خواستار انتشار کتابهای تاریخ جدید برای مدارس و دانشگاهها شد تا مردم روسیه از گذشته خود دچار احساس گناه نشوند."
در فصل بعدی این کتاب تاریخچهای از نحوه گرویدن مردم روس به آیین مسیحیت (ارتدوکس) اشاره و سپس نقش و جایگاه کلیسا در قدرت و حضور دیگر ادیان در روسیه تبیین شده است. در این میان جایگاه، تاثیر و نفوذ یهودیان نیز مورد بررسی قرار گرفته و نگارنده بر این باور است که "با اجرای پروسترویکای گورباچف، روند بهبود جایگاه یهودیان در روسیه آغاز شد و در سالهای پس از فروپاشی نیز ادامه یافت ... و یهودیان توانستند در همه عرصهها حضور خود را بهبود بخشند"؛ از دستگاه اجرایی، دوما و کانالهای تلویزیونی گرفته تا شرکتهای نفت و گاز و خودرو. در ادامه این فصل دیگر ادیان و همچنین اقوام و ساختار جمعیتی روسیه نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
سنایی در فصل سوم کتاب خود را به مفاهیم و روندها در فرهنگ سیاسی روسیه اختصاص داده است و در ابتدا این پرسش را مطرح میکند که "آیا فرهنگ سیاسی روسیه استبدادی است و اینکه تاریخ روسیه چه تاثیری در ماهیت فرهنگ سیاسی این کشور داشته است ... آیا خود مردم روسیه دارای رویکرد ذهنی مناسب و گرایش به دموکراسی هستند یا خیر؟" فصلی که با آوردن آراء گوناگون خواننده را با خود پیش می برد. به اعتقاد وی "روسیه راه مردمسالاری بومی و مستقل مختص به خود را طی میکند که بر مختصات فرهنگی و تاریخی و روان شناسی مردم روسیه در جغرافیای گسترده آن مبتنی است و مانند شرایط بسیاری از کشورهای دیگر الزاما با معیارهای غربی قابل سنجش نیست."
سپس در فصل بعد تحولات و چالشهای نظام سیاسی در روسیه را مورد بررسی قرار میدهد و تقسیم قدرت در ساختار این کشور قبل و بعد از فروپاشی را تبیین میکند؛ نظامی که از یک قوه مسلط به نام پادشاهی در دوران تزار آرام آرام گذار میکند و در اواخر همان دوران شاهد شکلگیری نوعی از پارلمان به نام دوما میباشد و پس از فروپاشی، قدرت میان قوای مقننه، مجریه و قضائیه تقسیم میشود. در ادامه وضعیت اقتصاد و انرژی در این کشور و همکاریهای آن با سازمانهای منطقهای و فرا منطقهای اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است.
یورو آتلانتیکگرایی، اوراسیاگرایی، اندیشه موازنه قوا و نظام چند قطبی، اندیشه قدرتهای بزرگ، واقعگرایی جدید، از جمله گفتمانهای حاکم بر سیاست خارجی روسیه از دیدگاه مهدی سنایی نگارنده این کتاب و سفیر کنونی کشورمان در روسیه میباشد که در فصل آخر مورد بررسی قرار گرفته است.
از دیگر ویژگیهای مهم کتاب «روسیه؛ جامعه،سیاست و حکومت» استفاده از منابع گوناگون روسی در کنار منابع فارسی و انگلیسی میباشد و به نظر میرسد در صورتی که نگارنده از جایگاه دیپلماتیک در فدراسیون روسیه برخوردار نبود، پس از طرح آراء و دیدگاههای متفاوت مجال بیشتری در ارائه تحلیلهای شخصی خود داشت.