مصرف کالایی که هم برند ایرانی دارد، هم در ایران توسط کارگر ایرانی تولید میشود، هم بخشی از زنجیره ارزش و سرمایه آن ایرانی است اولویت دارد اما در زمانی که چنین کالایی وجود ندارد، راه های دیگری برای تعیین اولویت خرید کالای ایرانی هست.
به گزارش شبکه تحلیلگران اقتصاد مقاومتی، بسیاری از هموطنانی که قصد خرید کالای ایرانی دارند تصور میکنند که تنها باید کالایی را مصرف کرد که صد در صد آن ایرانی باشد؛ یا عده ای تصور میکنند چون بخشی از یک کالا ایرانی نیست نباید حمایت شود.
از همین رو در این یادداشت اولویتهایی برای مصرف کالای ایرانی تهیه شده، که امید است مورد استفاده هموطنان عزیزمان قرار گیرد:
اولویت اول: مصرف کالایی که هم برند ایرانی دارد، هم در ایران توسط کارگر ایرانی تولید میشود، هم بخشی از زنجیره ارزش و سرمایه آن ایرانی است. به عنوان مثال میان دو محصول پاکشوما و الجی که هر دو در ایران تولید میشوند قطعاً اولویت مصرف با پاکشوما میباشد زیرا که دارای برند ایرانی میباشد.
اولویت دوم: حال فرض کنیم در محصولی مانند تلوزیون مصرف کننده ایرانی با دو برند خارجی سونی و سامسونگ مواجه است و میان این دو قصد انتخاب دارند. بنابراین به سراغ این موضوع می رویم که کدامیک از این دو کالا در ایران تولید میشود و موجب اشتغال کارگر ایرانی گردیده است. در تحقیق میان دو برند سونی و سامسونگ، متوجه میشویم که سونی در کرمان تولید میشود ولی سامسونگ کاملاً وارداتی است. در این شرایط قطعاً برند سونی را انتخاب خواهیم کرد زیرا یقین داریم که تعدادی از کارگران کرمانی به واسطه این برند مشغول به کارند اما منافع حاصل از خرید محصول سامسونگ تنها نصیب دلالهای وارداتچی خواهد شد.
اولویت سوم: فرض میکنیم میان دو محصول شامپو پرژک و شامپو صحت که هر دو برند ایرانی دارند و هر دو در ایران تولید میشوند و سرمایهگذار ایرانی دارند انتخاب کنیم اما اطمینان داریم که زنجیره تولیدی که پرژک تا محصول نهایی طی میکند مقدار بیشتری ایرانی است و کارگر ایرانی بیشتری به این واسطه مشغول بهکار شدهاند تا شامپوی صحت، بنابراین در این شرایط قطعاً انتخاب و حمایت از محصولی ارجح است که بخش بیشتری از زنجیره تولید را در درون کشورمان به خود اختصاص داده و از نظر قیمتی و کیفیت هم توان رقابت دارد.
اولویت چهارم: گاهی میان دو ترازوی وزنی دیجیتالی که نمونه ایرانی ندارند و هر دو وارداتی اند قصد انتخاب داریم، یکی از این برندها برند همیلتون است با سرمایهگذار آمریکایی در آلمان میشود و دیگری هم برند ارشیاست که با سرمایهگذار ایرانی در آلمان تولید میشود. در اینجا قطعاً اولویت در حمایت از تولیدکننده و سرمایهگذار و برند ایرانیِ ساکن در آلمان است.
اولویت پنجم: گاهی با دو محصول وارداتی مواجهایم که نمونه ایرانی ندارند و هیچ یک هم دارای برند و سرمایهگذار ایرانی نیستند و در قیمت و کیفیت هم تقریبا برابرند، حال کدام کالا انتخاب میشود؟ در اینجا حمایت از اقتصاد کشوری لازم است که در شرایط سختی و تحریم کشورمان را تنها نگذاشته است. به عنوان مثال میان دو کالای چینی و کره ای قطعاً اولویت با مصرف کالای چینی است زیرا کره جنوبی در تحریمها با آمریکا همکاری کرد اما چین تا حد ممکن در پی کمک به ایران بود، بنابراین باید با رفتار خود کشورهایی که در شرایط دشواری به اقتصاد ما فشار آوردند را مجازات و کشورهایی که حمایتمان کردند را پاداش دهیم.
اولویت ششم: میان کالای وارداتی که نمونه داخلی ندارد و کالای قاچاق انتخاب قطعاً باید با کالای وارداتی باشد، زیرا قاچاق بدون هیچ پرداختی به دولت و به صورت ارزانتر میتواند همه تولیدات داخلی را در رقابت قیمتی شکست دهد و موجب بیکاری و تعطیلی کارخانجات داخلی شود.