هرچه اخبار تلخ اتفاقات رخ داده در بیمارستان ها و مراکز درمانی منتشر میشوند و نگرانی ها از افزایش موارد قصور پزشکی اوج میگیرند، ظاهرا قرار نیست اتفاق مثبتی را شاهد باشیم. این را تکرار موارد مشابه در نقاط مختلف کشور نشان میدهد.
به گزارش «تابناک»، تازه ترین اتفاق از این دست، ماجرای دردناکی که به مرگ یک نوزاد کوهدشتی به فاصله بسیار کوتاهی از ولادت وی منجر شده و پدر داغدار وی را بر آن داشته تا در نامه ای سرگشاده خطاب به وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، گوشهای از رنج رفته بر خود و خانواده اش را تشریح کرده و از پیگیری پرونده خبر دهد.
حکایت دردناکی که به مانند بسیاری از پرونده های مشابه، از اجبار والدین به انجام زایمان طبیعی برای ولادت فرزندشان آغاز شده و یادآور اجباری است که مسئولان برای این کار دستور دادهاند تا به مدد آن، شمار زاد و ولدها افزایش پیدا کند؛ گویی ریشه کاهش نرخ رشد جمعیت تنها سزارین بوده و حالا که کشف شده، برای ریشه کن کردنش باید با تمام توان اقدام کرد؛ حتی به نرخ کشتار نوزادان یا وارد آمدن آسیب های غیر قابل جبران به ایشان و خانواده هایشان.
این نامه سرگشاده را بخوانید و قضاوت کنید. با این ملاحظه که «تابناک» آمادگی دارد پاسخ مسئولان را جهت روشن شدن ابعاد دیگر ماجرا منتشر نماید.
به نام خداوند بخشنده مهربان
جناب آقای دکتر سید حسن قاضی زاده هاشمی!
وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران
سلام علیکم؛
ممکن است این نامه و این شکواییه برای شما چندان تکان دهنده و دردناک نباشد. (تازه اگر به دست مبارکتان برسد و آن را بخوانید) چرا که در دایره بهداشت و درمان و مجموعه تحت امر شما، آنقدر از این اتفاقات هولناک افتاده و می افتد که بدبختی مردم تا حدود زیادی عادی شده است. اما رنج این نامه برای خانواده من بسیار عمیق و کشنده است.
جناب وزیر! این نامه شکایت یک پدر و مادر داغدیده از بیمارستان شهرستان کوهدشت است که با قصور واضح پزشکی و سهل انگاری روشن و عیان خود، باعث مرگ فرزند دختر ما شده و خواسته یا ناخواسته، به صورت دسته جمعی، کمر به قتل فرشته ای بستند که حتا توان گریستن نداشت. مرگ یک کودک پیش از تولد می دانید یعنی چه؟ حال و حس آن مادر را می توانید درک کنید؟ مادری که حتی یک هفته بیشتر از زمان مقرر زایمان، کودکش را در درون خودش نگهداری کرده و با جان و دل پرورده و برای به دنیا آمدنش دنیا را کنار گذاشته بود. حالا چرا یک هفته بعد از زمان مقرر؟ چون مجموعه تحت امر شما، با بی خیالی تمام، چندین روز متوالی از بستری کردن همسر داغدار من سر باز زده و هر روز او را به بهانه ای راهی منزل کرده، تا به گمان خود او را وادار به زایمان طبیعی کنند. زایمان طبیعی به چه قیمت؟ به قیمت مرگ انسان و انسانیت؟ به قیمت بر باد دادن زحمات و رنج و مشقات 40 هفته ای یک خانواده؟
آقای "قاضی" زاده گرامی! شهر من درد زیاد دارد. بسیاری از دردها و زخم هایش را هم از دست اندرکاران شبکه بهداشت و درمان می خورند. یعنی باید درمانگر درد مردم باشند، اما بیخیالی و کوتاهی و خواب خرگوشی و بی مبالاتی و بی کفایتی آنقدر در این سیستم ریشه دوانده که مردم بیگناه و مظلوم شهر باید چوبش را بخورند. کلاه خودتان را "قاضی" کنید آقای قاضی زاده. مردم ولی نعمتان این مملکت مگر نبودند؟ چرا رنج ها برای مردم است و دردها برای مردم؟
از وضعیت مراکز بهداشتی درمانی استان های محروم و شهرهای مظلومی چون کوهدشت مطلع هستید؟ چه اتفاقی باید بیفتد که یک وزیر ککش گزیده شود و نیم نگاهی به مردمی بیندازد که روزانه وقتی راهی بیمارستان شهرشان می شوند انگار به کشتارگاه می روند؟ آیا مرگ انسان ها کم است برای اینکه یک دولت و یک وزیر بفهمد که این مکان اسمش بیمارستان است و شهرتش مسلخ؟
خودتان را کمی جای یک پدر می گذارید که به علت بی حوصلگی کادر پزشکی یا کوتاهی
پزشک متخصص، فرزندش را در کام مرگ می بیند و همسرش را در خطر نابودی؟ اگر فرزند و همسر شما در چنین واقعه ای گرفتار شوند، برایش همان نسخه ای تجویز خواهد شد که ما انتظارش را می کشیم؟
آقای وزیر! روز یکم اردیبهشت 96، بیمارستان کوهدشت عامل اتفاقی ناگوار برای خانواده بنده شد. در جریان این حادثه، نوزاد دختری که قاعدتاً باید چند روز از تولدش می گذشت، به دلیل سهل انگاری و بی توجهی مسئولین بیمارستان، مجموعه آنها و
پزشک متخصص زنان و زایمان این بیمارستان، پیش از دیده گشودن، چشم از جهان فرو بست
بر اساس تقویم وضع حمل همسرم، طبق روال باید 26 فروردین (یعنی درست چند روز پیش) فرزندم به دنیا می آمد. از چند روز پیش از تاریخ مقرر، همسرم به صورت روزانه و مکرر برای چک کردن وضعیت بچه و بستری شدن و وضع حمل احتمالی، به
پزشک متخصص خود [نام پزشک نزد «تابناک» محفوظ است] مراجعه و هر بار او را پس فرستاده و مدعی شده اند که هنوز زمان مقرر فرا نرسیده است. این اتفاق هر روز تکرار شده و تا روز 31 فروردین تداوم داشته که با اصرار مادر بچه، از وی سونوگرافی گرفته شده که نتیجه آن سلامت کامل بچه بوده اما همچنان دستوری برای بستری صادر نمی شود.
با توجه به گذشت نزدیک به یک هفته از زمان استاندارد وضع حمل و نگرانی والدین، به هر طریق ممکن و با "پادرمیانی و سفارش" شخصی "آشنا" (شما بخوانید پارتی) بالاخره دستور بستری مادر باردار برای صبح روز جمعه 1 اردیبهشت صادر شده و موافقت می شود که با تزریق آمپول مخصوص، زایمان به صورت طبیعی صورت گیرد. اما این "اصرار بر زایمان طبیعی" پس از گذشت 6 روز از تاریخ مقرر وضع حمل و بی خیالی پرسنل و پزشک مخصوص نسبت به حال مادر و بچه نتیجه دردناک و غیر قابل جبرانی را رقم می زند.
پس از بستری و تست های اولیه مشخص می شود، قلب دخترک معصوم کار نمی کند و این فرشته زیبا نفس نمی کشد. پس از انجام سونوگرافی مشخص می شود که دختری که تا دیروز زنده بود و قرار بود مایه خوشحالی و برکت خانه و خانواده ای شود، چند ساعت؛ تنها چند ساعت پیش از تولد، این دنیای فانی و بی رحم را برای همیشه ترک کرده و خانواده اش را در اندوهی عمیق فرو برده است.
کودکی که بیش از 40 هفته میهمان مادرش بود و پیش از آنکه به آغوش خانواده اش برسد، به علت قصور در مراحل پذیرش برای زایمان و کوتاهی مجموعه بهداشت و درمان این شهرستان، به دست خاک سپرده خواهد شد.
به کدام گناه و به چه علت، مادران این سرزمین باید هر بار شاهد چنین مصائبی شده و داغ بر دلشان تا ابد بماند؟ مسئول این بی کفایتی ها کیست و کیست که باید پاسخگو باشد؟ چند مادر دیگر باید داغدار شوند و چند پدر باید پشتشان از این درد بشکند تا فکری به حال این وضعیت بشود؟
نتیجه چه خواهد بود؟ آیا باز هم جریان را باید ماست مالی کرد و با زد و بندهای همیشگی قضیه را مثل این فرشته بی گناه در نطفه خفه کرد یا برخوردی شرافت مندانه با بانیان این اتفاقات صورت خواهد گرفت؟
بی تردید هم به خاطر نفس های نازنین این بچه ناکام و هم به خاطر دردهای عمیق همسرم و رنجی که بر خودم وارد آمده و البته به خاطر مردمان سرزمینم که بناست هر بار یکی از آنها در مسلخ بهداشت و درمان این شهر قربانی شوند، این ماجرا را با جدیت و تا نقطه آخر پیگیری خواهم کرد.
آقای هاشمی گرانقدر! این شکواییه نقطه آغاز یک پیگیری مجدانه از سوی بنده است. به سمت شما آمده ام و خواستار رسیدگی به این مهم هستیم و چشم امیدمان به شماست تا مگر بخشی از این رنج و ملال کاهش یافته و این امید در ما زنده شود که مادران دیگری در چنین غمی در کنج خانه عزادار نشوند. به این امید که به این راحتی "قتل نفسی" صورت نگیرد و بی گناهی به جای زندگی به کام مرگ کشیده نشود.
امیدواریم نیازی نباشد که منِ شهروند برای گرفتن حق مسلم خانواده ام، آنقدر بدوم و بدوم تا دچار ملال و خستگی شوم و در نهایت به هیچ نتیجه ای نرسم.
امیدوارم وزیر محترم بهداشت و درمان، خود را در بارگاه الهی مسئول بدانند که در خصوص چنین مسائلی پیگیری عاجل داشته باشند. امیدواریم با همین نامه، نگاه پدرانه ای به ماجرا داشته و ما را از پیگیری این موضوع در نهادهای دیگر و رسانه حقیقی و مجازی معاف بفرمایید.
امیدواریم که هیچ پدر و مادری چنین داغی نبینند.
احسان درویشی / پدر داغدار کودکی که هرگز به دنیا نیامد