غلامعلی دهقان عضو شورای مرکزی و سخنگوی حزب اعتدال و توسعه (نزدیکترین حزب به حسن روحانی) در یادداشتی با عنوان «آرایش انتخابات ریاست جمهوری 96» که روز 2 اردیبهشت 96 در پایگاه خبری آفتاب منتشر شد، از نقش تعیین کننده «آراء حامیان محسن رضایی» در نتیجه انتخابات 96 خبر داده است. که می تواند آغازی بر گمانه زنی های علمی در سنخ شناسی آراء محسن رضایی در انتخابات 92 و نیز بررسی تاثیر سبد رأی محسن رضایی بر نتایج انتخابات 96 باشد.
دهقان نوشته است: «در این انتخابات جای محسن رضایی خالی است. رأی وی در انتخابات 92 بیشتر از آنکه اصولگرایانه باشد رای قومی و بومی بود. و این یکی از نکات قابل توجه این انتخابات اخیر است که هرکس بتواند رای این بخش از اقوام ایرانی را به خود اختصاص دهد قطعا در صدرنشینی وی تاثیر بسزایی خواهد داشت».
وی همچنین می افزاید: «رقیب [یعنی اصولگرایان] هم از پایگاه رای قابل توجهی برخوردار است و نباید دستکم گرفته شود. مشارکت حداکثری (بالای ۶۰ درصد) ضامن موفقیت حسن روحانی در همان دور اول است. موضوعی که با درک درست تودهها از وضعیت کشور امکانپذیر است».
تحلیل غلامعلی دهقان (که می توان آن را تحلیل بخش عمده ای از حزب حامی رئیس جمهور و نزدیکان حسن روحانی دانست) تاکید دارد که نتیجه انتخابات و نیز پیروزی یا شکست حسن روحانی در گرو 2 عامل است: الف) اینکه میزان مشارکت مردمی بالاتر از مرز 60 درصد خواهد رفت یا نه؟ ب) آیا حسن روحانی خواهد توانست بلوک رأی 4 میلیونی محسن رضایی در نوار غربی کشور را از آن خود کند؟
با نگاهی به نتایج انتخابات 92 می توان گفت محسن رضایی در آن انتخابات با ادبیات اقتصادی و تاکید بر آمایش واقعی سرزمین و راهکارهای توسعه درونزای اقتصادی و سیاست های شفاف درباره اشتغال بویژه طرح توسعه بازار مشاغل خانگی، توانست آرای قابل توجهی را در مناطق کمتر برخوردار کشور به ویژه در استانهای غربی یعنی نوار زاگرس کسب کند.
وی در استانهای خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری رتبه نخست را کسب کرد و با فاصله زیاد از روحانی پیشی گرفت. مثلا در خوزستان رضایی 921 هزار رای و روحانی 675 هزار رای کسب کردند. رضایی همچنین در بسیاری استانها رتبه دوم (پس از حسن روحانی) را کسب کرد که از آن جمله می توان به آذربایجان شرقی، لرستان، بوشهر، ایلام اشاره کرد. وی همچنین در برخی استانها با فاصله اندک و میلیمتری رتبه دوم را به رقیب واگذار کرد به گونه ای که می توان وی را رتبه دوم دانست که این استانها عبارتند از کرمانشاه و کردستان.
رأی محسن رضایی که «رأی به توسعه درونزا در مناطق کمتر برخوردار کشور» بود، در هیاهوی رسانه های دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا از دسترس تحلیلهای علمی دور ماند و کمتر مورد تجزیه و تحلیل علمی قرار گرفت. رسانه های اصولگرایان و اصلاح طلبان که همواره دوست دارند چشم خود را بر چالشهای واقعی دموکراسی در ایران (ازجمله چالش توسعه نامتوازن یا انباشت سرمایه در بخشهایی از ایران و شکل گیری مناطق کمتر برخوردار) ببندند، به جای اینکه پیام مهم و مردمی رأی 4 میلیونی محسن رضایی را بفهمند یا کوشش در فهم صدای مردم کنند، با اتخاذ راهکاری فریبنده یعنی ساده سازی و برچسب زنی، این رأی را «رأی قومی» نامیدند و حتی گاه آن را با خوانش جغرافیایی «رأی زاگرس» دانستند و گاه با خوانش قومیتی آن را محدود به «رأی لرها» کردند.
این در حالی است که رای محسن رضایی را می توان نوعی گرایش مردم به توسعه متوازن و درونزا براساس آمایش واقعی سرزمین و راهکارهای بومی در اشتغال زایی در بخشهای کمتر برخوردار ایران دانست (که البته این نقاط کمتربرخوردار را با اندکی مسامحه مفهومی و براساس موجودیت ذهنی الگوی «محرومیت نسبی»، می توان در قالب پهنه های جغرافیایی گویشوران لری، عربی، کردی، آذری و بندری ارزیابی کرد). رسانه های غیرمستقل حزبی که به این رأی 4 میلیونی برچسب «رأی قومی» می زنند، کمتر به این واقعیت توجه می کنند که اولا رأی رضایی در 11 استان کشور قالبهای ذهنی پیش ساخته احزاب یا تحلیلهای تشکیلاتی قبلی اصلاح طلب و اصولگرا را درهم نوردید و محدود به یک یا دو تیره ایرانی نبود. ثانیاً در کشور ایران با امتداد چشمگیر مفهوم ملیت ایرانی که هویت تیره های ایرانی متفاوت از مفهوم قومیت در اروپاست، شاخص برخورداری ارتباط معناداری با تمایزهویتی دارد و گاه نابرخورداری یا تلاش برای برخورداری بیشتر، بازنمود هویتی می یابد و توسط رقیب برچسب قومیت می خورد تا به حاشیه رانده شود و حتی گاه توسط خود فعالان آن حوزه برچسب قومیت می خورد تا با امکان فراخوان مردمی و بسیج توده ای، ازحاشیه به متن آورده شود.
به هر روی، سخنان غلامعلی دهقان در مورد نقش تعیین کننده سبد رأی محسن رضایی در انتخابات 96 را به فال نیک می گیرم. امیدوارم سکوت قبلی رسانه های اصلاح طلب و اصولگرا در بررسی علمی این بلوک رأی 4 میلیونی، به خاطر نگرانی آنان از تقویت یک رقیب احتمالی (به نام محسن رضایی) بوده باشد. اما امروز که رضایی دیگر کاندیدا نیست، انکار این صدای 4 میلیونی می تواند خیانت به امکان درک علمی و صحیح از مطالبات مردم در بستر دموکراسی ایرانی باشد. امیدوارم دلسوزان کشور به دور از ساده سازی های حزبی و برچسب زنی های سیاسی، بکوشند صدای مردم را در مناطق کمتر برخوردار و کمتر نمایندگی شده ی کشور بشنوند و درصورت امکان این صدا را نمایندگی کنند و آن را به قومیت فرونکاهند.
این مطلب نخستین بار در روزنامه وقایع اتفاقیه منتشر شده است.