سرنوشت آرای خاکستری و عمدتا غیرجناحی کشور چه میشود؟ اینکه مثلا سبد رأی چهار میلیون نفری محسن رضایی در انتخابات 92 این بار نصیب کدام کاندیدا میشود؟ پاسخ دشوار است. آرای محسن رضایی بیش از آنکه محصول گرایش حزبی اصولگرایانه باشد، بلوکی خاکستری است که در شبکهای اجتماعی با نقاط و یالهای ارتباطی خاص خود شامل «اقناع فکری و عاطفی از سوی محسن رضایی» و «اعتماد به اجراییبودن برنامههای اقتصادی او» شکل یافته است.
سایت «فرارو» در گزارشی با عنوان «کندوکاو در سبد رأی نامزدهای انتخابات» مورخ پنجم اردیبهشت 96 به گمانهزنی درباره نتیجه انتخابات 96 پرداخته و دو عامل مهم در تعیین نتیجه انتخابات را «میزان مشارکت مردم» و «جهتگیری آرای خاکستری و غیرحزبی» معرفی کرده و یکی از عوامل مهم مؤثر بر نتیجه انتخابات را «سبد رأی چهار میلیونی محسن رضایی» دانسته است.
سایت فرارو متعلق به محمدحسین خوشبخت، مدیرکل مطبوعات خارجی وزارت ارشاد دولت اصلاحات، نوشته است: «در انتخابات سال 92 مشارکت 72 درصد بود. نامزد اصلاحطلبان و میانهروها 50 درصد و نامزدهای اصولگرایان 35 درصد و نامزدهای مستقل 12 درصد آرا را کسب کردند. ناظران معتقدند هر قدر مشارکت افزایش یابد و انتخابات پرشور شود، آرای حسن روحانی نیز افزایش خواهد یافت... از طرف دیگر باید دید حسن روحانی برای پیروزی در دور اول نیازمند کسب آرای بیشتر است. بهاینترتیب، روحانی باید سعی کند آرای خاکستری و رأیاولیها را جذب کند؛ آرایی که در سال 92 بخشی از آن به سمت محسن رضایی رفته بود».
فرارو در ادامه از تلاش احتمالی ابراهیم رئیسی برای مدیریت بلوک رأی چهار میلیونی محسن رضایی خبر داده و نوشته است: «سبد رأی نزدیک به چهار میلیونی محسن رضایی شاید یکی از اهداف ابراهیم رئیسی بوده، بهویژه اینکه رضایی ظاهرا در این انتخابات متمایل به اوست اما به نظر نمیرسد آرای رضایی را در این انتخابات بتوان در سبد یک یا دو کاندیدا ریخت. جنس آرای او بهگونهای است که احتمالا در بین نامزدهای این دوره پخش خواهد شد».
محسن رضایی در انتخابات 92 در استانهای خوزستان، کهگیلویهوبویراحمد و چهارمحالوبختیاری رتبه نخست را کسب کرد و با فاصله زیاد از روحانی پیشی گرفت. مثلا در خوزستان رضایی 921 هزار رأی و روحانی 675 هزار رأی کسب کردند. رضایی همچنین در بسیاری از استانها رتبه دوم (پس از حسن روحانی) را کسب کرد که از آن جمله میتوان به آذربایجانشرقی، لرستان، بوشهر و ایلام اشاره کرد. او همچنین در برخی استانها با فاصله اندک و میلیمتری رتبه دوم را به رقیب واگذار کرد، بهگونهای که میتوان او را رتبه دوم دانست که این استانها عبارتند از کرمانشاه و کردستان.
آرای چهار میلیونی محسن رضایی در انتخابات 92، نه اصولگرایانه بوده و نه اصلاحطلبانه؛ نوعی رأی خاکستر بوده که برخاسته از شرایطی خاص شامل «فقر اقتصادی جمعی» و «فهم سیاسی فردی» است؛ یعنی رأی طبقهای از افراد تحصیلکرده و نخبه که خود را در «پیرامون» (پیرامون در مقابل مرکز؛ خواه مرکزیت جغرافیایی و خواه مرکزیت قدرت و ثروت) ارزیابی میکنند و اعتماد اندکی به دو جناح رسمی کشور دارند و «کیفیت برنامههای اقتصادی» ارائهشده از سوی کاندیدا و «برآوردی از صداقت و توان اجرایی او» در اجراییکردن برنامههای اعلامی را مبنای تصمیمگیری خود قرار میدهند.
تعابیر مختلفی از آرای خاکستری وجود دارد. اگر این مفهوم را در تقابل معنایی با «آرای حزبی و تشکیلاتی» دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب بدانیم، خود آرای خاکستری را میتوان به انواع مختلف تقسیم کرد: الف- آرای خاکستری ظاهرگرایانه: شامل تمایل به خوشتیپبودن یا بدتیپبودن یا سیدبودن یا فلانبودن کاندیدا. ب- آرای خاکستری جوگرایانه: شامل کسانی که شعارشان در زندگی این است که «همرنگ جماعت شو». این افراد، تصمیمگیری برای رأیدادن را به روزها یا ساعات پایانی انتخابات موکول میکنند و براساس اینکه چه کسی شانس بیشتری دارد، رأی میدهند. ج- آرای خاکستری گزینشگر: آرای افرادی که خود را گزینشگران غیرحزبی و فارغ از جو و غیرمطیع مرکز یا «زیستمندان فکری پیرامون» (پیرامون در مقابل مرکز) میدانند.
بیشک رقابت برای جذب آرای خاکستری این گروه از زیستمندان فکری پیرامون (که حتی در چارچوب کلیشههای رایج طبقاتی یا قومی عمل نمیکنند و میتوان آن را نمود نوعی «زادبومگرایی عدالتخواهانه» در مقابل طبقهگرایی یا قومیتگرایی نامید) رقابتی جالب خواهد بود که میتواند موجب ارتقای ادبیات دو جناح رسمی کشور شود.