مهندس كامپيوتري كه متهم است ششسال قبل همكارش را به قتل رسانده همچنان اتهامش را انكار ميكند.
به گزارش جوان، دهم بهمنماه سال 89، مأموران پليس از قتل زن جواني در خانهاش باخبر و راهي محل شدند. جسد متعلق به زن 30 سالهاي به نام بهناز بود كه بر اثر اصابت جسم سخت به سرش و پيچيده شدن سيم تلفن دور گردنش كشته شده بود. شوهر او كه در محل حضور داشت، گفت: صبح دخترم را به مهدكودك بردم و بعد راهي محل كارم شدم.
ساعتي بعد هرچه با همسرم تماس گرفتم تلفن همراهش خاموش بود و همكارانش گفتند كه او به محل كار نرفته است. از نگراني به خانه برگشتم كه با جنازه همسرم روبهرو شدم. با انتقال جسد به پزشكي قانوني شوهر مقتول به عنوان اولين مظنون مورد بازجويي قرار گرفت.
او در جواب بازجوييها گفت: من و بهناز به هم علاقهمند بوديم و رابطه خوبي داشتيم دليلي نداشت او را بكشم. روز حادثه هنگام خروج از پاركينگ از آيينه ماشينم مردي را كه يك كولهپشتي داشت، ديدم. همسرم همكاري به نام پوريا داشت كه چندينبار او را ديده بودم. آن مرد خيلي شبيه به پوريا بود به همين دليل به او مظنون هستم.
او در ادامه گفت: بعد از حادثه كيف همسرم را گشتم و متوجه شدم كارت عابر بانك و تعدادي مدارك از او سرقت شده است. با انكار جرم توسط شوهر مقتول او از اتهام به قتل همسر تبرئه شد و با توضيحات او مأموران آن مرد 30 ساله به نام پوريا را كه مهندس كامپيوتر بود، شناسايي و دستگير كردند.
پوريا در جواب بازجوييها خودش را بيگناه خواند و گفت: من مهندس كامپيوتر و برنامهنويس شركتي بودم كه مهناز در آن كار ميكرد. وقتي پدرم فوت شد، براي مراسم ختم 5 ميليون تومان از او قرض كردم. همان سال چهار ميليون تومان را برگرداندم و قرار شد بقيه پولش را چندماه ديگر بپردازم. در آن مدت بهناز با من و برادرم كه كارمان طراحي سايت و برنامهنويسي بود همكاري داشت. به همين دليل قرار شد الباقي بدهي را حين كار با هم حساب كنيم.
مدتي گذشت تا اينكه روزي با من تماس گرفت و گفت براي خريد خانه پول نياز دارد. به او قول دادم بعد از گرفتن حقوق بدهيام را بپردازم كه اين اتفاق افتاد. او در ادامه گفت: من و بهناز هيچ مشكلي با هم نداشتيم و دليلي نبود تا او را به قتل برسانم.
مأموران در گام بعدي تحقيقات خود، با بررسي دوربين مداربسته بانكي كه از عابر بانك مقتول پول برداشت شده بود، فردي را شناسايي كردند كه شبيه به پوريا بود. همچنين همبندي متهم نيز به مأموران گفته بود كه پوريا از قتل زن جوان با او صحبت كرده است. بنابراين مأموران در ادامه بررسيها، با بازرسي از خانه متهم البسه و لوازمي را كشف كردند كه در دوربين مداربسته بانك رؤيت شده بود. همچنين صاحب شركتي كه متهم در آنجا كار ميكرد در تحقيقات گفته بود كه پوريا آن روز شركت نبوده است.
با اين اسناد و مدارك بار ديگر پسر جوان تحت بازجويي قرار گرفت، اما او بار ديگر جرمش را انكار كرد. با توجه به مدارك موجود و تحقيقات لازم متهم به اتهام مباشرت در قتل روانه زندان شد كه با قرار وثيقه آزاد و اين پرونده به شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. متهم بعد از شش سال، روز گذشته در شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي زالي و با حضور مستشار اسلامي پاي ميز محاكمه قرار گرفت.
در آن جلسه اوليايدم درخواست قصاص كردند. سپس متهم به دستور رياست دادگاه در جايگاه قرار گرفت و بار ديگر جرمش را انكار كرد. او در خصوص دلايل موجود در پرونده در جواب هيئت قضايي گفت: من تحصيلكرده هستم و ميدانم دوربينهاي مدار بسته بانك تصوير افراد را ضبط ميكند به همين خاطر اگر قتلي مرتكب شده بودم، هرگز به عابربانك نميرفتم. روز حادثه در همان ساعتي كه بهناز كشته شد در خانه منتظر آژانس بودم تا براي مأموريت به شركت ديگري در شهرري بروم به همين دليل در محل كارم نبودم.
متأسفانه مأموران آگاهي يكسال بعد به آن آژانس رفتند كه همه مدارك از بين رفته بود. در ادامه مستشار اسلامي وقتي تصاوير در پرونده را در مورد البسه و لوازمي كه در خانه او كشف شده بود كه با دوربينهاي مداربسته بانك شناسايي شده بود به متهم نشان داد، گفت: هيچ كدام از آنها را قبول ندارم.
بعد از اين توضيحات وكيل مدافع متهم در دفاع از او گفت: به نظر ميرسد تحقيقات درباره اين پرونده تكميل نشده است. به دليل كمكاري اداره آگاهي خيلي از مدارك و اسناد موجود با گذشت زمان از بين رفته است. بنابراين تقاضا دارم پرينت تلفن موكل گرفته شود تا با بررسي مكالمات، پيامكها همچنين نقطهيابي براي كشف حقيقت تصميمگيري شود.
در پايان جلسه هيئت قضايي وارد شور شد.