تحلیل و تبیین مناظرات انتخابات ریاست جمهوری از دیدگاه های گوناگون، فرصتی است تا فارغ از جدل های مرسوم میان طرفداران کاندیداهای مختلف، چهارچوبی نسبتا دقیق تر و جامع تر در اختیار مخاطبانی قرار دهد که بناست در فرصتی محدود، شناخت خود از کاندیداهای موجود را برای انتخاب یکی از آنان به عنوان رئیس جمهور تکمیل کنند.
از همین روی، «تابناک» کوشیده است بدون وارد شدن به این جدل های انتخاباتی، نظر تحلیلگران رسانه ای را درباره این مناظرات گرفته و آن را در معرض استفاده مردم قرار دهد. همچنین در این باره تلاش شده است، نظریات تحلیلگران بر پایه سه دسته بندی؛ قضاوت درباره فضای کلی مناظرات برگزار شده تا کنون، تحلیل عملکرد هر یک از کاندیداها و نقد شیوه مناظرات، سؤال های مطروحه و همچنین آسیب شناسی رفتار کاندیداها، تنظیم شود.
در بخش سوم از این سلسله مطالب، «رعنا خراسانی» در سه حوزه نامبرده به بررسی، نقادی و آسیب شناسی مناظرات کاندیداهای ریاست جمهوری پرداخته است. تابناک آمادگی دارد تا تحلیل های سایر کارشناسان را نیر در این زمینه منتشر کند.
***
آنچه در خصوص فضای کلی مناظرات میتوان گفت، نزاع شدید میان کاندیداهای ریاست جمهوری است که اغلب بر سر برخی واژگان شکل میگیرد و حتی به فضای نزاع بر سر کارآمد بودن برنامههای کاندیداها در قیاس با برنامه کاندیدای رقیب هم نمیرسد؛ وضعیتی که در مناظره دور اول کمتر خودنمایی کرد، در مناظره دوم به اوج رسید و خدا میداند با این رویه، در مناظره سوم باید شاهد چه فضای تخریبی باشیم. این در حالی است که انتظار عمومی پیش از شروع مناظرات، فضایی متعالی یا دست کم بهتر از تجارب مناظرات گذشته بود که ظاهرا هنوز برای رسیدن به آن باید زمانی طولانی منتظر باشیم.
روحانی: اگر بپذیریم مهمترین فرد حاضر در مناظرات، رئیس جمهور مستقر است، عملکرد روحانی بیش از دیگران در کانون توجه قرار دارد، در حالی که مراجعه به افکار عمومی، نشان از عدم موفقیت وی در مناظرات دارد؛ وضعیتی که هرچند کارنامه وی و بحثهای حاشیهای در آن نقش مهمی ایفا میکند، بیش از آن، ناشی از ناآمادگی روحانی برای مناظرات است؛ چیزی که در مناظره نخست به وضوح دیده شد.
قالیباف: این در حالی است که میبینیم رقبای وی، به ویژه قالیباف با تمام قوا به میدان آمده اند و برنامههای مفصلی برای جلب آرای عمومی در مناظرات تدارک دیدهاند؛ موضوعی که در مناظره دوم بیشتر به چشم آمد و حتی واکنش هایی به دنبال داشت. مثل تأکید قالیباف بر شعار کلیدی خود در انتخابات که با تکرار مکرر 96 درصدیها و چهار درصدیها، حکایت از برنامه ریزی دقیق وی برای مناظرات تلویزیونی دارد.
رئیسی: از سوی دیگر، رئیسی نیز فردی است که هرچند در مناظره دور نخست فروغ چندانی نداشت، با نشان داده چهره ای متفاوت در مناظره دوم، ثابت کرد برای مناظرات تاکتیکی ویژه اندیشیده و قرار نیست، فرصت مناظره را به بداهه گویی یا امور آنی بسپرد، بلکه قصد دارد از این مجال، نهایت بهره را برده و خود را یکی از شانس های پیروزی انتخابات معرفی نماید که برای اداره دولت نیز برنامه ریزی کرده است.
هاشمی طبا: بر خلاف این کاندیداها، به نظر سه کاندیدای دیگر، نه برنامه ای برای حضور در مناظرات تدارک دیده اند و نه تاکتیکی برای سنگین تر کردن سبد رأی خود اندیشیدهاند. این را میشود به وضوح در عملکرد هاشمی طبا در دو مناظره برگزار شده دید که احتمالا انعکاس واضحی در آرای نهایی وی در روز انتخابات خواهد یافت.
میرسلیم: وزیر اسبق ارشاد نیز وضعیتی مشابه هاشمی طبا دارد؛ با این ملاحظه که از او در دو مناظره برگزار شده، دو چهره به شدت متفاوت دیدهایم. در یکی، میرسلیم فردی بود که حتی افراد ناآشنا به سیاست نمیتوانستند گرایش های سیاسی اش را حدس بزنند یا به سابقه کاری اش پی ببرند و در دیگری، با میرسلیمی مواجه بودیم که یکی از منتقدان جدی دولت روحانی در تمامی عرصه هاست؛ منتقدی که گویی تا مناظره اول متولد نشده بود.
جهانگیری: ششمین کاندیدای ریاست جمهوری دوازدهم با اینکه به مانند هاشمی طبا و میرسلیم به نظر بی برنامه برای انتخابات پای به کارزار انتخاباتی گذاشته، تفاوتی هایی با این دو دارد که اساسی و کلیدی است. یکی از نخستین تفاوت های جهانگیری، تسلط فراوان وی بر آمار و ارقام و برنامه های مختلف و مدون برای عرصه های مختلف اجرایی در کشور است که در مناظره نخست، وی را به پدیده مناظره تبدیل کرد و در دور دوم به دلایلی عجیب، به افت شدید وی گره خورد.
***
یکی از کلیدی ترین نکات در خصوص مناظره های تلویزیونی در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، تبدیل شدن فضای مناظره به فضای نزاع های سیاسی و جناحی است که ناشی از شیوه عجیب برگزاری مناظرات است. به این صورت که به جای مناظره های رودررو و میان کاندیداها، بلبشویی را شاهد هستیم که در آن شکل نگرفتن نزاع عجیب تر است تا وقوع بحث های کلامی و تخریبی. این را میشود به وضوح در تندتر شدن فضای مناظره دوم به نسبت فضای مناظره نخست دریافت که احتمالا در مناظره سوم، اوج خواهد گرفت.
این در حالی است که احتمالا برگزار کنندگان مناظره از انتخاب این شیوه، چیز دیگری را انتظار میکشیدند و توقع داشتند با حذف مناظره های رودررو، از شکل گیری تنش میان کاندیداها پیشگیری کنند. برنامهای که یکی از دلایل شکست آن، میتواند رها کردن فضای بحث و سپردن میدان به دست کاندیداها باشد. به این صورت که مجری سؤالی میپرسد که در جواب، کاندیداها مسائل دیگری را مطرح میکنند یا به جای نظر دادن درباره پاسخ های همدیگر، ترجیح میدهند رو به دوربین دیالوگهای خود را با مردم بگویند؛ انگار نه انگار که ظرف مناظره قرار است کارکرد دیگری داشته باشد و دست کم فرصت قیاس میان کاندیداها و برنامه هایشان به دست دهد.
بنابراین، به نظر میرسد «مناظره» به کل به بیراهه رفته و به برنامه ای تبدیل شده که نه برای رسانه ملی و دیگر برگزار کنندگان خوشنامی به همراه خواهد آورد، نه فرصت قیاس و سنجش را در اختیار کارشناسان و نخبگان قرار خواهد داد تا در هدایت مردم به سمت کاندیدای اصلح نقش ایفا کنند و نه چیزی جز نزاع برای تماشا به مردم عرضه خواهد کرد؛ نزاعی که بعید است برنده آن هیچ کداممان باشیم و باید برای پایان دادن به آن (به شیوه اصلاح برگزاری مناظره، نه خاتمه دادن به آن) هر چه زودتر دست به کار شده و تدبیری بیندیشیم.