آموزه مهدویت در دین مبین اسلام و مذهب تشیع از آموزههای ریشهدار و اصیل است که مورد وفاق همه مذاهب رسمی اسلامی است از این حیث تفاوتهای اساسی میان «عقیده و آرمان مهدویت» با «جنبشهای هزارهگرای سکولار امروز» وجود دارد.
«هزارهگرایی» با همه گستردگی و نفوذی که در جهان معاصر دارد به معنای پایان قریبالوقوع نظام کنونی جهان و پدیدار گشتن حکومتی خوب، هماهنگ و عادلانه در جهان است. لذا افزون بر جامعهشناسان دین، مردمشناسان و دانشمندان علومسیاسی نیز به مطالعه آن میپردازند؛ و امروز یکی از حوزههای گسترده مطالعاتی را با رویکردهای مختلف شکل میدهد.
در اسلام طبق آموزههای قطعی دینی، باوری شفاف، صریح و مستدل در مورد مهدویت و ظهور منجی وجود دارد که انصاف باید داد بسیار معقولتر، پختهتر و سنجیدهتر از ترهات هزارهگرایان یهودی و مسیحی است. هر چند انکار نمیتوان کرد که از آموزه مهدویت نیز در طول تاریخ سوءاستفاده شده یا بد فهمیهایی در مورد آن صورت گرفته است.
در اسلام، موعودباوری گرایشی اصیل، ریشهدار، معنوی، امیدبخش، مستند و مستدل است که بر تحقق عدل فرجامی و جامعه آرمانی نهایی و محو ستم و تبعیض تأکید میکند. جامعهای که موجب رستگاری و تعالی انسانها میشود و در رأس آن شخصیتی کاریزماتیک و امامی معصوم، حضرت مهدی(عج) قرار دارد.در ادیان بزرگ توحیدی بویژه سه دین اسلام، یهود و مسیحیت، مسأله «ظهور منجی» جایگاه ویژهای دارد. در این ادیان به «منجی» با نامهای مختلف اشاره شده است و منجیگرایی در واقع بخشی از «فرجامشناسی» آنها است. هم در «دانش ادیان» و هم در «جامعهشناسی دین» که رشتهای نوظهور است، بحثهایی تحت عنوان هزارهگرایی، پیشاهزارهگرایی، پساهزارهگرایی مطرح شده است که در روایات اسلامی و معارف دینی ما مسلمانان تحت عنوان شرایط ظهور یا «نشانههای ظهور» مطرح میشود.هزارهگرایی (Millennialism) از ریشه لاتینی گرفته شده است و در یونانی به آن chiliasm گفته میشود که به معنای عدد هزار است. در مسیحیت تحت تأثیر «ادبیات مکاشفهای» که به طور عمده از فصل بیستم کتاب «مکاشفه یوحنا» گرفته شده است، حکومت هزار ساله عیسی مسیح روی زمین را پیشبینی میکند، ولی در اسلام ما سنت وجود یک مجدد دین در آغاز هر قرن را داریم که طبق متن حدیث، وظیفه جلوگیری از تحریف دین را توسط منحرفان و بدعتگزاران برعهده دارد. در دین یهود نیز «ماشیح» که موعود این دین است یا «عبِد یهوه» ظهور خواهد کرد و به احیای حکومت بنیاسرائیل خواهد پرداخت. اینها روایتهای مختلفی از ظهور منجی در این سه دین بزرگ توحیدی هستند که در عین داشتن نقاط اشتراک، تفاوتهایی هم دارند ولی همگی به دوره آخرالزمان (End Times) مربوط میشوند.در الهیات معاصر نیز «الهیات امید» یکی از نظامهای الهیاتی مهم است که توسط الهیدان معروف آلمانی «یورگن مولتمان» تدوین و تأسیس شده است و اساس آن بر «امیدوارانه زیستن» و «ایمان به بهبود اوضاع جهان» در آخرالزمان یعنی دوران ظهور عیسی مسیح است.
در نوشتههای زرتشتی و متون پهلوی بویژه در بُندهِش، آفرینش جهان در 12 هزار سال انجام میگیرد و واژه هزاره، واژهای پهلوی است که از «هزارک» گرفته شده است. در دیگر ادیان بخصوص دین مانی و هندوئیسم، آفرینش و عمر زمین به دورههایی تقسیم شده است. «میرچا الیاده» در آثار گوناگون خود این دورهها را تشریح کرده است، حتی در میان زُروانیان نیز اسطورههایی در مورد عمر آفرینش و تقسیمبندی دورههای آن به هزارهها وجود داشته است.
این پیوستگی و استمرار نشان میدهد که «اندیشه موعودگرایی» در ادیان جهان و دینداران چه ریشه کهن و ستبری دارد. امروز در مغرب زمین و در جوامع اروپایی نیز فرقههای متعدد عرفان مآبانه به وجود آمدهاند که ادعای نجاتبخشی دارند و معمولاً یک رهبر کاریزماتیک در رأس آنان است؛ حتی گفته شده در قاره امریکا یا در مناطقی مثل آلاسکا نیز جنبشهای منجیگرا به وجود آمدهاند و معمولاً جامعهشناسان دین به مطالعه آنها میپردازند. «هزارهگرایی» با همه گستردگی و نفوذی که در جهان معاصر دارد به معنای پایان قریبالوقوع نظام کنونی جهان و پدیدار گشتن حکومتی خوب، هماهنگ و عادلانه در جهان است، لذا افزون بر جامعهشناسان دین، مردمشناسان و دانشمندان علوم سیاسی نیز به مطالعه آن میپردازند؛ و امروز یکی از حوزههای گسترده مطالعاتی را با رویکردهای مختلف شکل میدهد.
اصطلاح «هزارهگرایی» نخست به معنای حکومت هزار ساله خداوند در جهان مسیحیت رواج یافت ولی گستره مفهومی آن در طول زمان توسعه یافت و با مسأله ظهور منجی گره خورد. به گفته کتاب «مکاشفه یوحنا» حضرت عیسی(ع) شیطان را در بند میکند و مدت هزار سال با قدیسان خود و شهیدان صدر مسیحیت که بسیار پرشمارند، حکومت میکند. آنگاه شیطان اندکی آزاد میشود و برای جنگ با نیکان و تسخیر شهر قدس لشکری انبوه فراهم میکند ولی او و سپاهش به اراده الهی نابود میشوند. این مسأله بعدها تفسیرهای مختلفی به خود گرفت و درباره تقدم و تأخر رویدادها و گرایشهای گوناگون این رویداد دورانساز و تحولآفرین، مکتبهای «پیشا هزاره»، «پسا هزاره» و «نفی هزاره» شکل گرفت.
طبق نوشتههای دایرةالمعارف جودائیکا حجم عظیمی از نوشتههای یهودی مربوط به مفهوم هزاره و منجیگرایی است. مسأله ظهور منجی با «نارضایتی از وضعیت موجود» و نیز «جامعه آرمانی و ایدهآل» پیوندی استوار یافته است و در جنبشهای هزارهگرا به «نقد وضع موجود» و نیز «ترسیم آرمان شهر موعود» خود میپردازند.
جنبشهای هزارهگرا که در آغاز مبتنی بر رویکردی معنوی و دینی و حتی عرفانی به ترسیم ایدهآل بشر برای رهایی از وضع موجود نامطلوب میپرداختند بتدریج با رویکردهای سکولار آمیخته شدند که گاه منجر به اقدامات خشونتآمیز و ضد قانونی شده و نوعی طغیان، انفجار و جامعهستیزی را پدید آورده است که بررسی تیپولوژی آنها خود نیازمند نگارش رسالهای مستقل است.بسیاری از مسیحیان امروز معتقدند که عیسی مسیح بزودی میآید؛ در انتظار بازگشت او هستند تا بیاید و حکومتی هزار ساله ایجاد کند که تا روز داوری ادامه خواهد یافت. به همین سبب گروههای کوچکی به نام «ادوِنتیست» و «هزارهگرا» در میان مسیحیان پیدا شدند که همه کوشش خود را جهت احراز و کسب آمادگی برای آمدن مسیح در آخرالزمان مصروف داشتهاند؛ او خواهد آمد و به دوران محنت پایان خواهد داد. شوق درک حضور مسیح و انتظار خوشایند آمدن او موجب پدید آمدن فرقهها و جنبشهای زیادی در جهان مسیحیت شده است.
ولی در اسلام طبق آموزههای قطعی دینی، باوری شفاف، صریح و مستدل در مورد مهدویت و ظهور منجی وجود دارد که انصاف باید داد بسیار معقولتر، پختهتر و سنجیدهتر از ترهات هزارهگرایان یهودی و مسیحی است. هرچند انکار نمیتوان کرد که از آموزه مهدویت نیز در طول تاریخ سوءاستفاده شده یا بد فهمیهایی در مورد آن صورت گرفته است.
در اسلام، موعودباوری گرایشی اصیل، ریشهدار، معنوی، امیدبخش، مستند و مستدل است که بر تحقق عدل فرجامی و جامعه آرمانی نهایی و محو ستم و تبعیض تأکید میکند.
جامعهای که موجب رستگاری و تعالی انسانها میشود و در رأس آن شخصیتی کاریزماتیک و امامی معصوم، حضرت مهدی(عج) قرار دارد. او موجودی معین و شخصی حقیقی است با صفات و ویژگیهای مشخص که قابل تعمیم یا تطبیق با دیگران نیست. نگاهی جهانشمول، الهی و معنوی دارد، برای استقرار حکومت دینی عادلانه در جهان ظهور میکند، به سرکوب ستمگران میپردازد و شرایط رشد و ارتقای انسانها را فراهم میسازد.او ادامهدهنده رسالت پیامبر اکرم(ص) است، منجی منطقهای و قومی نیست. امنیت، رفاه، نظم و آبادانی و عدالت را در سراسر جهان تحقق میبخشد. برخلاف مدعیان مهدویت که افرادی تر دامن و آلوده جان بودهاند، وابستگیهای استعماری داشتهاند، به دستگاههای جاسوسی مرتبط بودهاند، ایشان در کمال استقلال به ایفای رسالت پیامبرانه خویش میپردازد و دوران حاکمیت او دوره رشد و شکوفایی استعدادهای بشر، بلوغ عقل و پیشرفت علم و دانش است. بشریت همواره با این آرزو و آرمان زیسته است و این اختصاص به دینداران عالم ندارد، حتی امروز گروهها و جنبشهای سکولار نیز به جامعه آرمانی (utopia) و جامعهای ایدهآل معتقدند و به زعم خود برای تحقق آن میکوشند.
آموزه مهدویت در دین مبین اسلام و مذهب تشیع از آموزههای ریشهدار و اصیل است که مورد وفاق همه مذاهب رسمی اسلامی است و پارهای تفاوتهای تفسیری در مورد آن لطمهای به اصل این ایده مترقی نمیزند و هر دو گروه شیعه و سنی دلبسته ظهور امام عصر(عج) و تحقق وعدههای آخرالزمانی هستند. از این حیث تفاوتهای اساسی میان «عقیده و آرمان مهدویت» با «جنبشهای هزارهگرای سکولار امروز» وجود دارد که شرح و بسط آن تفاوتها مجال دیگری طلب میکند.
منابع اصلی این نوشتار:
------------------------------------------ - The Oxford Dictionary of World Religions ,(ed.), John Bowker (1996).
- تاریخ اندیشههای دینی، میرچا الیاده، 3 جلد، ترجمه بهزاد سالکی، کتاب پارسه، 1394.
* فوق دکترای ادیان و عرفان از دانشگاه بیلفلد آلمان
این مقاله نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.