در آستانه برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و در غوغای وعدههای رنگارنگ و رویایی نامزدها، بزرگترین مصیبتی که در دولت یازدهم گریبان محیط زیست کشور را گرفته است و همچنان قصد رها کردنش را ندارد و در ذهنها تداعی شده و این پرسش را پیش میکشد که آیا دولت دوازدهم، سایه این معضل را از سر محیط زیست کنار خواهد زد یا در آرامش همین سایه، از عمل به وظایف خود شانه خالی خواهد کرد.
معضلی که بر خلاف وعدههای محقق نشده، کوتاهیها و اقدامات ناصواب که در دولتهای پیشین هم به وفور شاهد بوده و به پای کمتجربگی یا خطاهای سهوی گذاشتهایم، نه قابل توجیه است، نه قابل چشمپوشی و نه قابل بخشش.
بیصداقتی دولت در عرصه حفاظت از محیط زیست که به ویژه طی دو سال گذشته، به طور آشکار و اغراقآمیز آغاز شده و با سفیدنماییها، آمارسازی و دستاوردسازیهای سازمان حفاظت محیط زیست، بیاعتمادی نسبت به عملکرد زیست محیطی این دولت را در سطح جامعه و به خصوص در میان فعالان محیط زیست و رسانههای غیروابسته به دولت به همراه داشته و بدون شک به عنوان یکی از بزرگترین امتیازات منفی در کارنامه زیستمحیطی دولت ثبت خواهد شد.
امتیازی منفی که آسیبهایی غیرقابل جبران را متوجه محیط زیست و اقداماتی که در آینده میتوان برای حفاظت از آن انجام داد، کرده است. این رویکرد زیست محیطی دولت یازدهم که اکنون در آستانه برگزاری انتخابات 96، به اوج رسیده و حتی این روزها به دستمایهای برای طنزپردازی در فضای مجازی بدل شده، رویکردی کاملاً سیاسی است که حکایت از اولویت سیاست بر محیط زیست دولت یازدهم دارد. چرا که دولت به وضوح ثابت کرد که به جای اقرار به کاستیها و موانع موجود در مسیر حل مضلات زیستمحیطی، ترجیح میدهد ضمن جلوه دادن حلشدن این معضلات، با تهیه کارنامهای از دستاوردهای دروغین در عرصه حفاظت از محیط زیست، در مسیر تامین مقاصد سیاسی خود گام بردارد.
حال آنکه به لطف عصر ارتباطات و افزایش تاثیر دنیای مجازی و رسانهها بر افکار عمومی، امروز، اکثریت قریب به اتفاق آنانی که خبرهای محیط زیست را دنبال میکنند علیرغم تلاشها و آسمان ریسمان بافتنهای دولت میدانند که ادعای احیای دریاچه ارومیه و افزایش 80 سانتیمتری تراز آبی آن آنچنان صحیح نیست. امروز، نه تنها فعالان محیط زیست و ساکنان استان خوزستان، بلکه بسیاری از هموطنان دیگر هم شنیده و خواندهاند که تالاب هورالعظیم، که یکی از اصلیترین کانونهای ریزگرد در داخل کشور به شمار میرود نه تنها احیا و به گفته معصومه ابتکار، بیش از 80 درصد، آبگیری نشده، بلکه به منبعی از پساب کشاورزی و زهاب نیشکر بدل شده؛ گندابی انباشته از مایعی آلوده به انواع املاح، سموم و کودهای شیمیایی که حیات زیستمندان تالاب را علاوه بر بیآبی با تهدیدی مرگبار روبهرو ساخته است.
دوستداران محیط زیست و حیات وحش، امروز میدانند که روند انقراض یوزپلنگ، بر خلاف آنچه خانم ابتکار در مراسم روز جهانی یوزپلنگ، به گری لوییس ــ نماینده سازمان ملل ــ اعلام کرد، نه تنها معکوس نشده، بلکه در سراشیبی است و همچنین آمار تلفات پلنگ بر خلاف آنچه اعلام میشود نسبت به سالهای قبل 45 درصد کاهش نیافته بلکه آنچه حقیقتاً کاهش یافته، "انتشار" اخبار تلفات پلنگ توسط ادارات کل سازمان حفاظت محیط زیست است. اخباری که توسط این سازمان پنهان شده و هر از گای به دنبال پیگیری رسانهها یا فعالان زیست محیطی برملا میشوند.
اما اینکه پیامدهای رویکرد غیرصادقانه دولت در عرصه حفاظت از محیط زیست و بازتاب آن در سطح جامعه و رسانهها، دولت دوزادهم را از تکرار رویکرد غیرحرفهای و بیسرانجام دولت یازدهم در مواجهه با بحرانهای زیست محیطی بازخواهد داشت یا نه، بدون شک پرسشی است که تنها زمان پاسخگوی آن خواهد بود.
اینکه آیا دولت دوزادهم حتی در صورت عدم توانایی حل بحرانهای زیستمحیطی، صادقانه در کنار جامعه قرار خواهد گرفت، کاستیها و عدم همراهی نهادهای ذیربط را با صدایی رسا فریاده زده و حق محیط زیست را از سایر دستگاهها خواهد ستاند یا همچنان با جلوه دادن حل شدن معضلات، خواهد کوشید تا کارنامهای قطور از دستاوردها خود صحافی کند و بدین ترتیب، معضلات را از چشم جامعه و سایر نهادها پنهان کند و فرصتهای موجود برای پرداختن به آنها را برای همیشه زیر اهداف سیاسی خود، دفن کند.