در حالی که تا چندی پیش، آمار 20 میلیونی بیسوادها و کمسوادها در کشورمان بسیار رنجآور و تلخ به نظر میرسید و یافتن راهکاری برای جبران آن در کوتاه مدت، یکی از دشوارترین کارهای ممکن مینمود، ناگهان این آمار در هم فروریخت و آن چنان کاهشی یافت که اگر با شنیدنش دهانتان باز ماند، تعجبی ندارد!
به گزارش «تابناک»؛ علی باقرزاده، معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان نهضت سواد آموزی کشورمان از رشد 14 برابری سواد آموزی در دولت یازدهم خبر داد و در خصوص شمار افراد بی سواد در کشورمان گفت: «براساس آمار سرشماری سال 95 هم اینک 2 میلیون و 700 هزار تن بیسواد در کشور وجود دارد که شامل اتباع خارجی و افراد آموزش ناپذیر و بخشی نیز افراد بیسواد بین 10 تا 49 سال هستند.»
این در حالی است که همین مقام مسئول در آخرین اظهارنظرهای خود در این خصوص، آمار افراد بی سواد و کم سواد در کشور را 20 میلیون اعلام کرده بود تا انتقاداتی متوجه عملکرد سازمان تحت امر وی در این خصوص شود و این پرسش را به وجود آورد که آیا وجود این کسر بزرگ از جمعیت کشورمان در زمره افراد بی سواد و کمسواد، چیزی غیر از شکست نهضت سوادآموزی در عمل به وظایفش معنا دارد؟!
انتقاداتی که ظاهرا دیگر وارد نیست، چون رئیس این سازمان آماری جدید و عجیبی در خصوص کاهش بیسوادی و کمسوادی در کشور میدهد که حتی با دیگر سخنان وی همخوانی ندارد. آنجا که وی میگوید: «طی چهار سال اخیر، یک میلیون و 200 هزار تن از آمار بی سوادان در کشور کم شد. [در این چهار سال] رشد سواد آموزی هر سال 2.75 درصد بوده، در حالی که در چهار سال دولت دهم میانگین رشد سواد آموزی تنها 2 دهم درصد بوده است»
باقرزاده در ادامه بی آنکه توضیح دهد چگونه با سوادآموزی به 1.2 میلیون نفر، آمار بیسوادان کشور از 10 میلیون نفر (
سخنان وی در خصوص آمار 10 میلیون نفری بی سوادان در سال 93 را اینجا بخوانید) به 2.7 میلیون رسیده، به
ایرنا میگوید: «این میزان رشد سواد آموزی در کشور، 2.8 درصد میانگین جهانی است و همین رشد سبب شد تا فعالیت های سوادآموزی ایران مورد تقدیر سازمان فرهنگی یونسکو قرار گیرد.»
معاون وزیر که در حاشیه جلسه نهضت سوادآموزی در گنبدکاووس سخن میگفت، در ادامه آمارهای عجیب خود گفت: «به طور میانگین، سالانه 2 درصد دانش آموزان ورودی به مقطع ابتدایی به دلایل مختلف امکان ثبت نام ندارند که باید با بسیج همه نیروهای و امکانات در ریشه کنی بیسوادی تلاش کنیم.»
و بدین ترتیب، آمار بسیار بزرگی که موجبات ناراحتی بسیاری از دلسوزان کشور را فراهم آورده بود و همچنین آمار ناراحت کننده بازماندگان از تحصیل (بخوانید: کودکان کاری که یا قادر به شروع تحصیل نمیشوند و یا مجبورند در همان سال های ابتدایی تحصیل، ترک تحصیل کنند) و چند آمار دردناک دیگر، همه با هم به یکباره شکسته و فروریختند تا اوضاع به وضعیت قابل قبول و نرمال رسیده و این باور به مخاطبان القا شود که مسئولان نهضت سوادآموزی بابت چنین عملکرد درخشانی، شایسته تقدیر و تشکر مبسوطی هستند!
این در حالی است که اگر به سخنان این مسئول در گذشته مراجعه نماییم، با نکاتی مواجه خواهیم شد که نه تنها به سخنان اخیر وی در تعارض است، که بخشی از آنها در سخنان اخیر وی به کل مورد اشاره قرار نگرفته است؛ گویی از ابتدا چنین مشکلاتی وجود نداشتهاند!
برای مثال، بد نیست سری به گفتوگوی تفصیلی این مقام با خبرگزاری تسنیم در بهار سال 93 بزنیم و بخشهایی از آن را مرور کنیم. باقرزاده در پاسخ به پرسشی درباره آمار دقیق بیسوادی و کمسوادی در کشور و تفکیک افراد بیسواد در گروه سنی 10 تا 49 سال و گروه بالای 50 سال، گفت: «در کل کشور 9 میلیون و 719 هزار نفر بیسواد مطلق داریم که از این تعداد 3 میلیون و 456 هزار نفر در گروه سنی 10 تا 49 سال هستند و حدود 6 میلیون نفر بالای 50 سال دارند که هماکنون در برنامههای آموزشی این گروه در اولویت نیستند؛ البته این افراد اگر تمایل داشته باشند برنامههای سوادآموزی را برای آنها خواهیم داشت، اما این گونه نیست که ما به سراغ آنها برویم.
همچنین 11 میلیون کم سواد نیز در کشور داریم که تحصیلات آنها معادل دوره ابتدایی است. 7.5 میلیون تن از این افراد زیر 50 سال دارند که میتوانند برگشت به بیسوادی داشته باشند و به جمعیت 3 میلیون و 456 هزار بیسواد زیر 50 سال اضافه شوند. 9 میلیون نیز در کشور وجود دارند که تحصیلات آنها در حد دوره راهنمایی است. حدود 7 میلیون تن از آنها زیر 50 سال هستند.
اولویت ما برای سوادآموزی، باسواد کردن گروه سنی 10 تا 49 سال و حضور آنها در دوره سوادآموزی است. در دوره تحکیم [بازآموزی و ممانعت از بازگشت افراد سوادآموخته به بیسوادی] هر فردی که دوره سوادآموزی را پشت سر گذاشته و افرادی که قبلا کم سواد بودهاند و واجد شرایط هستند، میتوانند ثبت نام کنند. فارغ التحصیلان دوره سوادآموزی و افرادی که قبل از ششم ابتدایی درس خواندهاند نیز میتوانند در دوره انتقال ثبت نام کنند و مانعی برای آنها وجود ندارد. اما در شیوه آموزش در دوره سوادآموزی و دوره انتقال تفاوتهایی وجود دارد؛ به این صورت که در دوره سواد آموزی امکان آموزش فرد به فرد وجود دارد ولی در دوره تحکیم و انتقال، افراد الزاما باید به کلاس درس بروند و اگر یک نفر داوطلب سوادآموزی باشد نمیتوانیم آن را تحت پوشش ببریم و حداقل باید 10 نفر باشند که کلاس را تشکیل دهیم.»
اکنون کافی است، بار دیگر به اظهارنظر اخیر این مقام مسئول بازگردیم تا با قیاس آنها دریابیم در حد فاصل اردیبهشت 93 تا اردیبهشت 96، شمار بی سوادان بیش از 8.5 میلیون تن کاهش یافته و به عدد یک میلیون و دویست هزار تن رسیده است. آن هم در شرایطی که به گفته این مقام مسئول، شماری از افراد کم سواد همواره به خیل بیسوادان میپیوندند و نهضت سوادآموزی قادر به تحکیم سوادآموزی در ایشان نیست.
به این ابهامات، ارائه نکردن توضیحی در خصوص 11 میلیون کمسواد (در حد ابتدایی) را هم میتوان افزود که نهضت سوادآموزی وظیفه آموزش و سوادآموزی به ایشان را هم عهده دار است. همچنین عدم توضیح در خصوص شمار دانش آموزانی که هر ساله از تحصیل باز میمانند و معلوم نیست، آیا جایی در آمار بی سوادان کشور دارند یا خیر؟
ابهامات فراوانی که اگر آمار 9 میلیونی افراد دارای سواد در حد دوره راهنمایی، یا بیسوادانی که اتباع دیگر کشورها هستند و در کشور ما ساکنند، یا حتی گلایه های فراوان این مسئول نسبت به بی توجهی به نهضت سوادآموزی (از جمله گلایه وی از عدم همکاری صدا و سیما در خصوص سوادآموزی، یا کمبود بودجه نهضت یا ...) را بیفزاییم، به یک سؤال بزرگتر خواهیم رسید که چگونه بی رقم خوردن هیچ نهضت ویژه ای در نهضت سواد آموزی آمار بیسوادان و کمسوادان کشور از 20 میلیون نفر از جمعیت 77 میلیونی سال 93، به 1.2 میلیون در جمعیت 80 میلیون نفری حال حاضر کشور رسید؟!