همسایه تمامیتخواه شمال غرب کشورمان که پیشتر برای ایرانیزدایی از فرهنگ مردمانش تلاشهای فراوانی کرده و کوشیده با دست درازیهای متعدد به جلوه های تمدن ایران، برای خود هویتی مستقل دست و پا کند، حالا در صدد دست درازی جدیدی به فرهنگ غنی کشورمان است و این بار موجودی اساطیری را هدف قرار داده!
به گزارش «تابناک»، پس از ارائه چندین پرونده میراث ناملموس بشری توسط جمهوری آذربایجان به یونسکو برای ثبت جهانی که عمدتا رگ و ریشه ایرانی داشتند، حالا نوبت یکی از اساطیر ایرانی رسیده که مسئولان این کشور همسایه شمال غربی کشورمان در صدد پرونده سازی برای آن هستند؛ پروندهای که به مانند نمونه های پیشین، بر ایرانی زدایی در آن تأکید فراوانی شده است.
این بار «سیمرغ» مورد توجه مسئولان این کشور قرار گرفته است؛ پرندهای اساطیری و افسانهای که هرچند در مشرق زمین از دیرباز شهرت فراوان دارد و با اسامی مانند عنقا یا فونیکس به پرنده افسانهای برآمده از مشرق زمین مشهور است و در کشورهایی مانند چین و هند، گاه با چند اسم مختلف شناخته میشود، اما تازگی مسئولان آذربایجان کشف کردهاند متعلق به ایشان است و بس!
این در حالی است که حتی در میان اهالی آسیای شرقی نیز «سیمرغ» به عنوان روایت ایرانی از این پرنده خیلی عجیب اسطوره ای، شناخته شده است. پرنده ای که بر اساس افسانه ها، از آتش برخاسته و با مرگ در آتش، از خاکسترش فرزندی جدید برمیخاسته و راهش را ادامه میداده است؛ سمبلی که در شاهنامه مشهور فردوسی طوسی نیز، نقش بسزایی دارد تا ثابت شود از دیرباز حکایتی مشهور در این سرزمین بوده است.
اما ماجرای این پرنده و مسئولان جمهوری آذربایجان که حتی میکوشند، اشعار فارسی نظامی گنجوی را محو کنند تا این شاعر را متعلق به خود کنند، چیست؟ آیا قرار است به مانند آیین نوروز که دایره رواج آن فراتر از آن جمهوری و حتی ایران زمین است، این جمهوری کوچک بر جای مانده از شوروی سابق همه چیز را از آن خود بداند یا قرار است «سیمرغ» به سمبلی نوین برای اتحاد ملت های همسایه شود؟
آن گونه که شواهد نشان میدهد، جمهوری آذربایجان به هیچ وجه مایل به شراکت با کسی در این میراث ناملموس بشری نیست؛ مثل زمانی که تلاش کردند تار و موسیقی آذری «عاشیقلار» را به نام خود ثبت کرده و از یاد ببرند تا چند دهه پیش بخشی از ایران بودند و به مانند آذری زبان های کشورمان در چندین استان، با این ساز و موسیقی الفت داشتند و دارند.
یا زمانی که تلاش کردند، کمانچه را ساز خودشان بنامند و به جهانیان این گونه القا کنند یا چوگان را به عنوان میراث بومی کشورشان به جهانیان عرضه داشته یا برای ثبت نوروز بی اطلاع به ایرانیان و دیگر ملت هایی که نوروز رکنی مهم در زندگی شان است، پرونده تدارک دیده و به یونسکو ارائه کردند. روندی که هرچند نقص پروژه جهانی شدن میراث ناملموس بشری در یونسکو را هم اثبات میکند، پیش از آن، حکایت از ولع این همسایه کشورمان برای دست درازی به میراث های ایرانی یا مشترک و ثبت آنها به عنوان میراث خود دارد.
اقدامی که حالا متوجه سیمرغش شده و خیزش نرم مسئولان این کشور برای تصاحب آن از مدتها پیش آغاز شده است. از حضور این پرنده افسانه ای در مراسم اختتامیه نخستین دوره بازی های اروپایی در باکو در سال 2015 تا تکرار این حضور در افتتاحیه مسابقات کشورهای اسلامی در ماه اخیر در این کشور؛ حضوری که سردبیر روزنامه «ینی آذربایجان»، ارگان حزب حاکم بر این کشور آن را اتفاقی نمیداند و در مقاله ای بر برنامه ریزی های صورت گرفته برای این حضور تإکید کرده و مدعی میشود که ایرانیان سیمرغ را با جعل از آن خود کردهاند.
مقاله ای که اگر بدانیم نگارنده آن، علاوه بر وابستگی و حضور در صف فعالیت حزب حاکم بر کشور، نماینده مجلس این دیار نیز هست، معنای دیگری خواهد یافت و طرح ادعای جعل سیمرغ، آن هم توسط عطار نیشابوری و در کتاب «منطق الطیر» برای زدودن پیشینه قزاقی «سامقرقخ» (نام سیمرغ در زبان ایشان)، به دیگر تلاش های جمهوری آذربایجان برای ایرانی زدایی از یک میراث و سپس تلاش برای ثبت آن به نام کشورشان در زمره میراث های یونسکو، شباهت فراوانی خواهد یافت.
تلاشی گسترده برای جعل واقعیت ها که در آن عجیب نیست آشیان این مرغ افسانه ای یعنی «کوه قاف»، کوه «آغری» (از جمله نمادهای پان ترکیسم) خوانده شود و نام سیمرغ، فارسی شده و چکش کاری شده «سامقرقخ» به مرور زمان خوانده شود؛ با این ملاحظه که مؤلف این مقاله طنزگونه توضیحی نداده که چرا سامقرقخ را برگرفته از سیمرغ نمیداند یا این روند تغییرات زبانی را مشمول کشور خودشان که تا چند دهه پیش بخشی از خاک ایران بود، نمیداند؟!
اشکالاتی که به وضوح تلاش ایشان برای دست درازی به میراث دیگر ملت ها را نشان میدهد. موضوعی که با توجه به مطرح شدن چندباره سیمرغ توسط ایشان به عنوان میراث ناملموس کشورشان، میتوان در این مورد مقابلش ایستاد و مجابشان کرد دست کم همکاری دیگر کشورها در تهیه و ارسال این پرونده را در دستور کار قرار دهند؛ کاری که در دیگر پرونده ها نکرده بودند!