البته در تمام دورانهای یکه تازی آنها برخی میگویند «خودسر» اند تا از نسبت دادن مستقیم شان به نهاد، گروه یا جناح سیاسی خاصی پرهیز کنند. گاهی هم هواداران سرشناسشان! به میدان میآیند و در لفافه یا مستقیم از آنان دفاع میکنند...
گروه فشار از فردای ریاست روحانی؛
مهر 92: حسن روحانی پس از بازگشت از سفر نیویورک در فرودگاه مهرآباد تهران
در محوطه بیرونی پاویون ریاست جمهوری با استقبال جمعی از جوانان حامی مواضع
هیات ایرانی در نیویورک مواجه شد. روحانی پس از گذشتن از حلقه هواداران در
حالی که مخالفان وی در حال اقامه نماز بودند قصد عبور از مسیر کنار آنان
را داشت که ناگهان مخالفان با ایستادن جلوی ماشین رئیس جمهور مانع از حرکت
شدند و شعار مرگ بر آمریکا سر دادند. در این هنگام یکی از مخالفان کفش خود
را به سمت خودرو روحانی پرتاب کرد که به کسی اصابت نکرد. در حالی که
مخالفان مانع عبور ماشین رئیس جمهور شدند نیروی انتظامی تلاش کرد راه را
برای عبور رئیس جمهور باز کند و در این میان چندین نفر جلوی ماشین به زمین
خوردند که با هدایت نیروی انتظامی و توقف ماشین رئیس جمهور حادثهای پیش
نیامد.
۱۸ اسفند ۹۳: علی مطهری که برای سخنرانی در یک همایش دانشجویی به شیراز
رفته بود، هدف حمله مهاجمین قرار گرفت. او در این باره میگوید: بعدازظهر
روز دوشنبه ۱۸ اسفند وارد فرودگاه شیراز شدم. طبق معمول چند تن از
دانشجویان دعوتکننده به استقبال آمدند و از سالن فرودگاه خارج شدیم. دیدم
آنها اصرار دارند که با یک تاکسی زردرنگ برویم. ظاهراً متوجه شده بودند که
عدهای میخواهند آسیب برسانند، میخواستند خودروی ما شناسایی نشود. من
متوجه ماجرا نبودم و در فکر مطالب سخنرانی بودم. حدود صد متر که جلو آمدیم،
دیدم عدهای بین سی تا چهل نفر روبهروی ما هستند و یک نفر خود را روی
کاپوت خودرو انداخت. راننده به هر زحمتی بود او را رد کرد ولی کمی جلوتر
سنگ و آجر و گوجهفرنگی بود که به سمت ما میآمد. شیشه عقب و شیشههای دو
طرف خودرو کاملا خرد و پودر شد و ذرات آن به سر و صورت و دست ما پاشید و
برخی فرو رفت. گاز فلفل هم سلاح دیگر آنها بود که از نزدیک استفاده کردند و
حدود یک دقیقه نفسم بند آمده بود. اگر یکی از آن ضربات آجر و سنگ به من
اصابت کرده بود معلوم نبود که اکنون زنده بودم. ظاهرا به قصد کشتن یا ناقص
کردن آمده بودند.
۲۲ بهمن ۱۳۹۵: راهپیمایی ۲۲ بهمن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در تهران،
شاهد حاشیههایی بود که توهین به حسن روحانی رئیس جمهور، رئیس مجمع تشخیص
مصلحت نظام و نوه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی از راه پخش نشریه و سر دادن
شعار یکی از آنها بود. توزیع روزنامهای تحت عنوان عبرتها یکی از این
نمونهها بود که در ستونهای مختلف آن بارها به دولت و هاشمی رفسنجانی
توهین شده بود.
۲ تیر ۹۶ (راهپیمایی روز جهانی قدس): جمعه گذشته در حالی که مردم روزهدار
تهران فارغ از گروهبندیهای سیاسی برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین به
خیابانها آمده بودند، عدهای قلیل در اطراف رئیس جمهور حلقه زده و علیه
وی شعارهایی چون مرگ بر منافق، مرگ بر آخوند آمریکایی و روحانی بنی صدر
پیوندتان مبارک! سر دادند. همچنین در این مراسم اسحاق جهانگیری معاون اول
رئیس جمهور و علی مطهری نائب رئیس دوم مجلس نیز از گزند توهینهای گروه
فشار در امان نماندند.
در همین راستا، شرق نیز در گزارش مفصلی به این ماجرا پرداخته و ذیل تیتر یک «پردهبرداري از حمله به رئيسجمهور» در بخشی از گزارش خود به یکی از موارد مورد اشاره در گزارش بهار تأکید کرده و با میان تیتر «پرونده در کمای افشای حمله به لاریجانی» تأکید کرده است: «مجلس ایران تا اینجای کار تجربه متناقضی از افشاگری درباره پشت صحنه خودسرها در کارنامه دارد. از یک سو تلاشهای گستردهای برای افشای پشت پرده حمله به علی لاریجانی در قم داشته و درعینحال طرح دوفوریتی برخورد با خودسرها در مجلس دهم با نقدهایی مواجه شد و حالا هم خبری از آن نیست. ٢٢ بهمن ٩١ علی لاریجانی با هتاکی از سوی خودسرها در قم روبهرو شد. کمیته ویژه حقیقتیاب مجلس ماهها روی پرونده ویژه کار کرد و مشخص شد برخی نمایندگان مجلس نیز در اتاق فکر حمله به رئیس مجلس حاضر بودهاند. آن هم در نشستهایی که در مسجد اهل بیت قم برگزار شده بود.
اما بعدتر خبر آمد که افراد مرتبط با پرونده منع تعقیب خوردهاند و به روایت نمایندگان مجلس نهم آنطور که درخور بود، با آنها برخورد نشد. در گزارش مجلس به سخنرانی برخی نمایندگان در مسجد «اهل بیت» اشاره شده بود که بهزعم کمیته حقیقتیاب مجلس، در تحریک افراد برای حمله به سخنرانی رئیس مجلس تأثیرگذار بود. خیلی از نقدها به کمیته ویژه مجلس برای رسیدگی به حمله به علی لاریجانی معطوف به رسیدگیهای نهایی است، رسیدگیهایی که شاید از دست آن کمیته و نهاد مجلس خارج باشد.»
در مقابل، کیهان ذیل تیتر «بایدها» بر زمین مانده / دولت، درگیر دشمن فرضی» در مقابل روزنامههای حامی دولت وارد عمل شده و تأکید کرده است: «حمله به سپاه از سوی رئیس دولت در حالی است که واقعیتها نشان از آن دارد که در جلسات خصوصی و عمومی معاون اول رئیسجمهور حرفهای دیگری زده است، 22 آذر 1395 اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی در دوازدهمین همایش سراسری مدیران و مسئولان قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا گفته بود: «قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا در زمینه ایجاد اشتغال و رشد و شکوفایی اقتصادی میتواند نقش موثری داشته باشد زیرا این مجموعه عظیم، طرحهایی از جمله راهاندازی فازهای 15 و 16 پارس جنوبی، احداث قطار سریعالسیر قم - اصفهان و طرحهای آبی عظیم را در کارنامهاش دارد.»
جهانگیری در همین روز همچنین از نمایشگاه اقتدار سپاه در عرصه سازندگی بازدید کرد. از سوی دیگر طبیعی است که سپاه در انجام پروژهها هیچگاه خودمختار عمل نکرده است، به عنوان نمونه جهانگیری در یکی از برنامههای تبلیغاتی خود در دوران انتخابات گفته است: «سپاه خیلی جاها آمده از ما در دوره ما پروژه خواسته، به آن ندادیم. خیلی از جاها پروژه دستش بوده، کند عمل کرده از سپاه گرفتیم. خیلی جاها هم انصافا از خیلی جاها بهتر عمل کرده است.»
اینها همه به خوبی نشان میدهد که سخنان روحانی علیه سپاه یک حاشیهسازی برای فرار از پاسخگویی به سوالات فراوان موجود در زمینه خصوصیسازی بیش نیست، روحانی در حالی از عملکرد دولت در این زمینه دفاع میکند که واقعیتها نشان میدهد آنچه در دولت یازدهم به ظاهر به بخش خصوصی واگذار شده است نیز به بخشهای دولتی و نهادهای شبهدولتی یا همان خصولتیها بوده است. خصولتیهایی که کنترل اغلب قریب به اتفاق آنها به طور کامل در اختیار دولت است. علاوه بر اینکه بر خلاف ادعای رئیسجمهور حدود ۱۷ هزار میلیارد تومان واگذاری انجام شده در قالب رد دیون بوده است.
رئیسجمهور بایستی دقیقا توضیح دهد مراد از واگذاری به بخش خصوصی چیست؟ کدام بخش خصوصی؟ آیا واگذاری شرکتهای دولتی به تامین اجتماعی، شستا، ساتا، صندوق بازنشستگی نفت و امثال آنها خصوصیسازی «واقعی» محسوب میشود؟
تولید و کارخانهها تعطیل، دولت به دنبال دشمن خیالی! از سوی دیگر واقعیتهای اقتصاد کشور به خوبی نشان میدهد که تولید خوابیده و کارخانهها یکی پس از دیگری تعطیل میشوند، این دیگر سخن منتقدین دولت یازدهم نیست که به جای پاسخگویی به آن منتقدین را مورد فحاشی قرار دهند و متواری شوند.
21 اسفند ماه سال گذشته یعنی اندکی پیش از برگزاری انتخابات خبرنگاری از نعمتزاده وزیر صنعت میپرسد: «آقای مهندس با گذشت 4 سال از مسئولیت شما در وزارت صنعت، معدن و تجارت متأسفانه علیرغم تمام آمارهایی که سازمان مدیریت و برنامهریزی اعلام میکند بخش تولید نتوانست سهمی از یارانه تولید کسب کند. به نظر شما چه عواملی باعث شد که این موضوع برای بخش تولید کشور اجرایی نشود؟» و نعمتزاده نیز میگوید: «یارانه تولید خوب و قانونی است و باید دولت و مجلس آن را تأمین میکرد. متأسفانه به علت کمبود اعتبار در این چند سال این کار مقدور نشد. با 200-300 میلیارد تومان یارانه تولید که یک چندرغاز است، نمیتوان به بخش تولید کمک کرد.»
در این زمینه بایستی پرسید «آیا یارانه تولید نیز دست سپاه یا منتقدین دولت است که آن را پرداخت نمیکنند و روحانی نمیتواند کاری کند؟»
اما مصیبت تنها به پرداخت نشدن یارانه به قول نعمتزاده چندرغاز تولید برنمیگردد که از جای دیگری تامین و پرداخت شود و مشکل حل، آمار نشان میدهد «بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم حدود 60 درصد کارخانهها تعطیل شدند.»
و این در حالی است که دولت یازدهم وعدههای زیادی را در زمینه حل چالشهای موجود در بخش تولید مطرح کرده بود و در مجموع میتوان گفت، ایجاد شرایط مناسب برای کار و تولید ملی و کاهش واردات از جمله شعارهای دولت تدبیر و امید بود، در این بین حسن روحانی 8 خرداد 92 هم از طریق برنامه تلویزیونی مطرح کرد که «کارخانههای کشور بین 20 تا 40 درصد در حال فعالیت هستند، ما باید همه مراکز تولیدی را به فعالیت کامل 100 درصدی برسانیم و این کار امکانپذیر است»
انتخابات تمام شد
نوبت عمل به وعدهها
انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری با تمام فراز و نشیبهای آن روز جمعه 29 اردیبهشت برگزار و به اتمام رسید، نتایج انتخابات اعلام شد و اینک لیستی از وعدههایی موجود است که رئیسجمهور منتخب در دوران تبلیغات انتخاباتی از آنها سخن گفته است و امید میرود این دوره روحانی به جای سیاست انکار و آن چه در روزهای اخیر پیش گرفته است یعنی حاشیهسازی و پناه گرفتن پشت دشمنان خیالی، عمل به این وعدهها را پیشه گیرد، وعدههایی که ثبت و ضبط شده است و نمیتوان پس از گذشت چهار سال در برابر مطالبه عمومی از دو کلمه نگفتم و نتوانستم استفاده کرد!
به این لیست توجه کنید؛
باید برای محرومان فکر بیشتری شود
اگر طرف مقابل در مذاکرات بدعهدی کند ما باید آماده باشیم، ما خودمان را برای شرایط دیگر هم باید آماده کنیم که این آمادگی را داریم.
بدون هیچ ملاحظهای باید با فساد مقابله شود.
با ایجاد دولت الکترونیک میتوان جلوی مفاسد اداری را گرفت.
همه افراد در برابر قانون مساوی خواهند بود.
ما نمیخواهیم جوان ترک و کرد ما در مرز کولبری کند، ما میخواهیم صادرات کنیم.
طرح کارورزی در صد روز اول دولت دوازدهم اجرا میشود.
پرداخت وام زوجین به دویست میلیون افزایش خواهد یافت.
پرداخت یکسوم حقوق به بیکاران در طرح کارورزی صورت خواهد گرفت.
تدبیر جدیدی در تهیه مسکن روستایی خواهیم داشت.
فقر مطلق تا پایان دولت دوازدهم برطرف خواهد شد.
ساخت مسکن اجتماعی محرومان آغاز خواهد شد.
حفظ تورم تکرقمی در دولت آینده صورت میگیرد.
هزینه 1/5میلیارد دلاری برای اشتغال روستایی اختصاص مییابد.
حذف قاچاق تا پایان دولت دوازدهم.
دو برابر کردن صادرات غیرنفتی.
ایجاد سالانه 950 هزار شغل ثابت و پایدار.
و حال سوال اینجا است آیا رئیسجمهور به این نتیجه رسیده است که نمیتواند به وعدههای فراوانی که داده است جامه عمل بپوشاند و به دنبال فرار از زیر بار اجرایی کردن آنها است؟ سوالی که پاسخ به آن با توجه به رویکرد رئیسجمهور نباید چندان سخت باشد!»
حمایت از روحانی <ترند> اول جهان شد / مخالفان دولت، کار رباتها خواندند!
پس از حواشی پیش آمده برای حسن روحانی در جریان روز قدس، ساعت 22 روز جمعه یک حرکت جمعی در توییتر از سوی حامیان دولت طراحی شد و دسته جمعی توییت هایی را با هشتگ #حامی_روحانی_ام انجام دادند که باعث تبدیل شدن این هشتگ به ترد اول جهان شد. این رویداد امروز در صفحه نخست روزنامه دولتی ایران انعکاس وسیعی داشت و ایران در گزارش خود در این زمینه آورده است: «کاربران شبکههای اجتماعی همچنین با به کار بستن هشتگهایی چون «حامی روحانیام» و «روحانی تنها نیست» حمایت خود را از او به عنوان رئیس جمهوری مستقر و کسی که با 24 میلیون رأی برای دوازدهمین دوره ریاست جمهوری انتخاب شده است، اعلام کردند.
این اعلام حمایت منسجم خود را در قرار گرفتن هشتگ «حامی روحانیام» در رتبه نخست ترند (تمایل) جهانی نشان داد و در ساعات پایانی روز جمعه این هشتگ ترند شد. با وجود این برخی رسانههای منتقد روحانی از جمله کانالهای تلگرامی فارس و رجانیوز با این ادعا که این روباتها بودهاند که از روحانی حمایت کردهاند و برخی شبکههای اجتماعی به همین دلیل هشتگ ترند شده را از فهرست ترند جهانی حذف کردهاند، موج جدید اعلام حمایت کاربران را رقم زدند.
این بار کاربران با جملاتی نظیر اینکه «من روبات نیستم» یا «آیا 24 میلیون رأی در انتخابات هم کار روباتها بود»، یک بار دیگر بر حمایت خود از حسن روحانی تأکید کردند. برخی کاربران نیز از زاویهای دیگر به انتقاد از بروز تندرویهای خودسرانه و حرمتشکنیهایی از نوع آنچه در صف راهپیمایی روز قدس رخ داد، پرداخته و نوشتند: «به جای آنکه دفاعتان از مردم فلسطین تیتر خبرگزاریهای دنیا باشد، توهینتان به رئیس جمهوری قانونی کشور تیتر اخبار جهان شده است!» یا «اسرائیل باید چقدر هزینه و تلاش میکرد که روز قدس هشتگ اختلاف داخلی در ایران ترند شود؟ تبریک میگم دوست دلواپس.»
در مقابل روزنامه جوان بر فیک بودن و حاصل ربات بودن ایت هشتگ اصرار ورزیده و در گزارشی ذیل تیتر «ما بيشماريم ولي فيك هم هستيم!» مدعی شده است: «جمعه شب #حامي –روحاني- ام در توييتر ترند شد؛ يعني عبارت «حامي
روحانيام»، به دليل كثرت استفاده در توييتر، بر صدر اخبار داغ اين شبكه
خبري مجازي نشست، اما مديريت شبكه توييتر اين ترند را دقايقي بعد به يك
باره و به كلي حذف كرد، چرا؟ چون كاشف به عمل آمد كه رباتهاي مجازي (يعني
كاربراني كه وجود خارجي ندارند) حامي روحاني بودهاند و با بازنشر اين هشتگ
روحاني را بر صدر نشاندهاند! اين افتضاح مجازي، اما چند نكته درخور توجه
دارد...»
جوان در بخش دیگری از این گزارش از حامیان روحانی خواسته اگر واقعاً این کثرت را دارند، در تجمعات عمومی نیز این کثرت را به نمایش بگذارند: «حاميان روحاني گويا از بيدغدغهمندانند! اگر حقيقتاً حاميان روحاني «بيشمار»ند و ترند اول دنيا، خب در راهپيمايي روز قدس حضور به هم ميرساندند و با ايجاد حلقههاي چند لايه بر گرداگرد رئيسجمهور محترم، مانع از اين ميشدند كه عده قليلي ندانمكار براي دو، سه دقيقه شعار سر دهند. علت وقوع حادثه روز قدس، از اين سه حالت خارج نيست: يا روحاني آنقدر حامي ندارد كه بتوانند در اجتماعات به صورت مردمي از وي حمايت كنند، يا حاميان روحاني اعتقادي به روز قدس ندارند و جمعه در خانههايشان به سر ميبردهاند يا اينكه آقاي روحاني به اندازه كافي حامي دارد و اين حاميان هم اعتقاد به روز قدس دارند، ولي خواستهاند كه حادثه جمعه رقم بخورد تا از آب گلآلود آن ماهي خود را بگيرند.» البته به نظر می رسد این کثرت تا حدودی در انتخابات اخیر قابل مشاهده بوده است.
يک «نه» ديگر به ايران هراسی
استمرار تعلیق FATF این بار بدون قید زمانی و تا اطلاع ثانوی، به عنوان یک اتفاق مهم به خصوص از سوی رسانههای اصلاح طلب و حامی دولت مورد توجه قرار گرفته و تیتر یک شماری از روزنامه های صبح امروز شده است.
اعتماد تیتر نخست خود را «یک نه به ایران هراسی» قرار داده و پس از شرح ماوقع کلی در صفحه نخست، در صفحه ده گزارش مفصل تری منتشر کرده است. در بخشی از این گزارش تحت عنوان «اروپا، ترامپ را به نفع تهران دور زد» تأکید شده است: «...منابع آگاه در حالي از تلاشهاي دولت ترامپ براي اجرايي شدن دوباره تحريمهاي FATF عليه تهران خبر ميدهند كه دولت ترامپ با وجود همه هياهوهاي صورت گرفته همچنان به برجام پايبند است و تحريمهاي هستهاي كه از سوي امريكا بر ايران اعمال شده بود نيز توسط دونالد ترامپ معلق شدهاند.
المانيتور در بخش ديگري از گزارش خود مينويسد: با وجود اينكه FATF با تمديد توقف اجراي تحريمهاي ايران موافقت كرده است اما هنوز هم برخي از كمپانيهاي غربي يا بانكهاي بزرگ براي كار با ايران دچار ترديد هستند و دليل آن هم تحريمهاي يكجانبه غيرهستهاي است كه دولت جديد امريكا به دنبال وضع آنها عليه ايران است. تحريمهايي كه ميتواند جريمههاي سنگين را عليه كمپانيها و بانكهايي كه با ايران كار كنند، اعمال كند. با اين همه به نظر ميرسد كه اگر اراده اقتصادي در كمپانيها و بانكهاي متنوع براي همكاري با ايران وجود داشته باشد آنها ميتوانند مسيرهاي ايمن در اين زمينه را شناسايي كنند.
در مدت يك سال و نيم گذشته از اجراي برجام؛ بويينگ كه شركت هوايي امريكايي است در چندقرارداد جداگانه با ايرلاينهاي ايراني، كليد صادرات وسيع به تهران را زده است، شركت آلماني زيمنس نيز موافقت خود را با ارتقاي وضعيت شبكه حمل و نقلي و ريلي ايران اعلام كرده و چند غول حوزه خدمات ارتباطي انگلستان نيز كار مدرنسازي شبكههاي ارتباطي ايران را آغاز كردهاند. ايرباس نيز كه همتاي اروپايي بويينگ در حوزه هواپيما است قراردادهاي كلان و پرتعدادي را با ايرلاينهاي دولتي و خصوصي در ايران منعقد كرده است.
هفته گذشته شركت توتال فرانسه نيز آمادگي خود براي سرمايهگذاري در ميدان گازي پارس جنوبي را اعلام كرد. مسوولان توتال فرانسه ميگويند كه توسعه ميدان گازي پارس جنوبي را با سرمايهگذاري اوليه يك ميليارد دلار آغاز خواهند كرد. در حالي كه در مجموع برخي از مقامهاي ايراني ميگويند كه ميزان سرمايهگذاريهاي مستقيمي كه در اين كشور پس از برجام انجام شده از حد مدنظر آنها كمتر بوده است اما به نظر ميرسد كه اين روند اندك اندك با چراغ سبزهايي كه دولتهاي اروپايي و اتحاديه اروپا نشان ميدهند در حال سرعت گرفتن است.»
نگرانی کیهان از افزایش دریافت مالیات
کیهان در مطلبی از تقویت نظام مالیاتی و افزایش دریافت مالیات انتقاد کرده و آنچه به عنوان تسهیلات مالیاتی از سوی مسئولان معرفی شده را مورد نقد قرار داده است. این روزنامه نوشته است: «نگارنده در این یادداشت سعی دارد که گام را فراتر نهاده، ضمن طرح چند پرسش در اساس و ماهیت این تسهیلات تشکیک نماید. 1- آیا معافیت از نگهداری اسناد و مدارک تسهیلات است؟ اگر چنانچه این اسناد و مدارک مبنای تشخیص و تمییز هستند، آیا ممکن نیست که محتوای آنها حاکی از کاهش درآمد نسبت به سال گذشته، عدم النفع یا زیان مودی باشد که دولت با فرض افزایش درآمد و سود حتمی مودی را از ارائه آنها معاف و مالیاتی افزایش یافته از او مطالبه میکند؟ آن هم در شرایطی که استمرار رکود همچنان ثابت است. چنین فرض و تعمیمی با توجه به شرایط حاکم بر اقتصاد کشور مسلماً عادلانه نیست و از همین روست که در وجه تسهیلاتی این امر باید شک کرد.
2- آیا افزایش مقطوع 8 درصدی تسهیلات است؟ در شرایطی که رشد اقتصادی سال 95 نسبت به سال 94 به گزارش مرکز آمار ایران بدون احتساب نفت معادل 6/3 درصد است، آیا افزایش مقطوع 8 درصدی مالیات مشاغل (که به معنای رشد حداقل 8 درصدی درآمدها به عنوان منابع مالیاتی است) نسبت به سال 94 معقول و عادلانه است؟ این عدم تناسب و بیعدالتی به فرض صحت ارقام مرکز آمار نیز ثابت است؛ آمار و ارقامی که پذیرش آنها (با عینک یا بدون عینک!) مستلزم چشمپوشی از واقعیتهای حاکم بر بازار و اقتصاد کشور است. جالب آنکه آمار ارائه شده راجع به رشد اقتصادی سال 94 کشور از سوی مرکز آمار (بدون احتساب نفت) که حاکی از نرخ 0/9 درصدی بود در خرداد ماه سال 96 از سوی بانک مرکزی3/1- درصد اعلام گردید. حالا چگونگی رسیدن از رشد 3/1- به رشد 6/3 درصدی طی یک سال خود مقالی جداگانه میطلبد.»
تلويزيون پاس گل رمضانی خدا را گل نكرد!
جوان در گزارشی به طرح انتقاد از شرایط برنامه سازی برای ماه رمضان پرداخته و در بخشی از گزارش خود با تیتر «تلویزیون پاس گل رمضانی خدا را گل نکرد!» آورده است: «در طول ماه رمضان اين شانس براي تلويزيون ما پيش ميآيد كه سبك زندگي مردم بر اساس نظم مسلكي ميشود و مردم حتي اوقات شرعي را بر اساس اعلام تلويزيون جويا ميشوند. اين پاس گل را خدا به تلويزيون ما داده در حالي كه باقي شبكههاي تلويزيوني ماهواره كه بيش از 100 شبكه فارسي زبان است، چنين شرايطي را ندارند. حسيني با انتقاد از عملكرد صداوسيما در ماه رمضان ميگويد: بهرغم اينكه در اين ماه فرصت طلايي براي تلويزيون پيش ميآيد كه مخاطبانش را بالا ببرد، در عمل ميبينيم كه چنين اتفاقي نميافتد.
طهماسب صلحجو، منتقد پيشكسوت سينما و تلويزيون نيز درباره افت كيفيت برنامههاي تلويزيون در ماه مبارك رمضان و به خصوص سريالهاي مناسبتي اين ماه به «جوان» ميگويد: تلويزيون داراي سلسله مراتب مديريتي است و هر شبكه براي خودش مديراني دارد كه درباره ساخت سريال و مجموعههاي داستاني در شبكه تصميم ميگيرند. اينكه چه چيز ساخته شود و با چه كساني ساخته شود در اختيار اين مديريت است. پس اگر در ماه رمضان برنامههاي صداوسيما دچار افت ميشود دليل و ريشه آن را بايد در مديريت هر شبكه جستوجو كرد نه اينكه آن را به گردن عوامل ساخت برنامه انداخت. اينكه چه برنامهاي ساخته شود و چه حال و هوايي داشته باشد نيز با نظر مديران تلويزيون مشخص ميشود. آنها هستند كه طرحها و فيلمنامههاي پيشنهادي را براي ساخت مصوب ميكنند و بودجه ميدهند. آنها بايد حواسشان به برنامهسازان جوان بااستعدادي كه در تلويزيون داريم باشد و به جذابيت برنامهها دقت كنند.
صلحجو ادامه ميدهد: بيننده تلويزيون به دنبال ديدن مباحث فلسفه و منطق در برنامههاي تلويزيوني نيست، اولويت اول براي آنها جذابيت برنامه و سرگرمكننده بودن آن است و بعد از آن ميشود مباحث ديگري از جمله مباحث فلسفي را بيان كرد. براي همين است كه ميبينيم در طول ماه رمضان به جاي آنكه سريالهاي مناسبتي جذابيت داشته باشد مردم بيشتر پاي تماشاي مسابقات و تماشاي ليگ جهاني واليبال و مسابقه تيم ملي فوتبال نشستند! چون اين مسابقات در عين جذابيت هيجان را به بينندگانش تزريق ميكند. با توجه به اظهارات دو منتقد سيما، ميتوان گفت كه در ماه مبارك رمضان، برنامههاي رسانه ملي نتوانسته است آن طور كه انتظار ميرفت موفق باشد و حداقل در ماهي كه ميشد ديگر رقبا را كنار زد، شاهد عملكرد مناسبي از سوي صداوسيما نبوديم.»
بازپرداخت 307 میلیونی تسهيلات 120 ميليوني خريد مسكن
جوان همچنین در گزارشی به وام های 120 میلیونی تازه خرید مسکن بانک مسکن پرداخته که ظاهراً بازپرداخت بسیار سنگینی دارد. در این گزارش تأکید شده است: «...بانك مسكن در بخشنامه خود مسير استفاده از تسهيلات بدون سپرده مسكن را سادهتر كرد و ممنوعيت پرداخت تسهيلات مازاد بر 35 ميليون تومان از محل ارائه اوراق تسه صادر شده در نمادهاي «تسه 9407» و قبل از آن، لغو شد. بر اين اساس، پرداخت تسهيلات مسكن از محل اوراق گواهي حق تقدم استفاده از تسهيلات مسكن به تنهايي يا توأم با ساير حسابها در تمام حالات انفرادي و زوجين، فارغ از نماد اوراق صادره و صرفاً مبتني بر توجه به معتبر بودن اوراق ارائه شده، با رعايت تمامي شرايط و ضوابط مقرر، امكانپذير است و ديگر الزامي به ارائه بخشي از اوراق (مازاد بر 35 ميليون تومان) از محل نمادهاي «9408 و بعد از آن» نيست.
هرچند بانك مسكن مدعي است پرداخت اين تسهيلات، متقاضيان وام را افزايش ميدهد اما آمار وارقام حاكي از آن است كه براي دريافت اين تسهيلات بايد ۲۴۰ سهم (اوراق) به قيمت روز حدود ۷۸ تومان خريداري شود كه مبلغ نهايي آن ۱۸ ميليون و ۷۲۰ هزار تومان ميباشد. همچنين اقساط ماهانه اين وام با بازپرداخت ۱۲ ساله و سود ۵/۱۷ درصد، حدود ۲ ميليون و ۶ هزار تومان است كه در پايان سال دوازدهم مبلغ كل وام به عدد ۲۸۸ ميليون تومان ميرسد كه اين رقم به علاوه قيمت اوراق ميشود ۳۰۶ ميليون و ۷۲۰ هزار تومان. اكنون اين سؤال مطرح است كه آيا در پايان سال دوازدهم قيمت ملك خريداري شده دو برابر و نيم افزايش مييابد و خريدار سود كرده است يا زيان؟ به گفته كارشناسان مسكن، در شرايطي كه بيش از چهار سال است قيمت مسكن راكد بوده و افزايش چنداني نداشته است، اخذ اين نوع تسهيلات با سود ۵/۱۷ درصد نه تنها به زيان خريدار است بلكه صرفاً راهي براي پركردن جيب بانك مسكن است.»
لاله هاي واژگون سردشت
قانون به مناسبت سالگرد حمله شیمیایی صدام به شهر سردشت، با تیتر «لاله های واژگون سردشت» بازخوانی فاجعه انسانی اولین بمباران یک شهر جهان با تسلیحات شیمیایی پرداخته است. در بخشی از این گزارش آمده است: «از هفت بمب شليك شده به اين شهر، چهار بمب به مناطق مركزي از جمله مسير ورودي شهر، يك بمب به سرچشمه آب شهرو دو بمب به روستاي «رشهرمي» انداخته شد كه به گفته شاهدان عيني دراين روستا حداقل يك خانواده كه در حال شستو شو در كنار رودخانه بودند، به طور كامل از بين رفتند. اما آثار مرگبار اين حمله جنونآميز تنها به كشتار و مصدوميت اهالي ختم نشد. اين گاز نه تنها اهالي سردشت بلكه مواد غذایی ،میوه جات ،سبزیجات ،مزارع و آب و حتی حیوانات شهر را مسموم كرد تا مردم شهرتا مدتها بامسمومیت های گوارشی دست و پنجه نرم كنند و محصولات برخی مزارع، آلوده و غیر قابل استفاده شود.
يكي از اهالي سردشت كه امروز به دنبال احقاق حقوق همشهريان خود است دراين باره ميگويد:« آن زمان بچه بودم و خوب يادم هست كه ناچار شديم دو ماه در يكي از روستاهاي نزديك شهركه درنقطه مرتفعي قرار داشت، ميان درختان زندگي كنيم. به ياد دارم كه سردشت در مجموع بيش از دو هزار بار بمباران شد به نحوي كه رژيم بعث ، 18 روز بعد از جنگ بمب «ناپالم» برسرمان ريخت، اما حمله شيميايي زندگي مردم را فلج كرد.
اگر هواي نسبتا معتدل شهر كوهستانيمان نبود و مردم سريع شهر را ترك نميكردند، حتما تلفاتمان بيشتر ميشد». براساس گزارشها باوجودگذشت سه دهه از این فاجعه و احراز قربانی شدن بیش از هشت هزار نفر از سکنه سردشت، متاسفانه تنها هزار و 400 نفر از آنان توسط بنیاد شهید و امور ایثارگران به عنوان جانباز یا شهید مورد شناسایی قرار گرفتند. به عبارت ديگر فقط 20 درصد از هزاران قرباني اين فاجعه مورد تایید و شناسایی واقع شده و تنها 5 درصد ازآنان از حقوق و مقرری ماهانه برخوردار هستند. 95 درصد مابقي نيزجانبازيشان مورد احراز واقع نشده و اگر هم مورد تایید قرار گرفته، به دلیل پایین بودن درصد تعیین شده هیچ حقوقی به آنان تعلق نمی گیرد.
توفيق بيتوشه، يكي از مصدومان حادثه است كه درآن زمان تنها 13 سال داشته است و امروز به قول خودش براي روزنامهها مينويسد. او در اين خصوص به «قانون »ميگويد: «متوجه شده بودم كه شهر حالت آماده باش دارد و نيروهاي نظامي در شهر ماسك به صورت دارند و مجهز هستند. رفتم سهميه قند خانواده را بگيرم.هواپيماها يك بار اومدن و رفتن بيرون شهر ميخواستن مسير باد رو مشخص كنن. فكر كنم ساعت چهار و ربع بود كه دوباره برگشتن. با ديدن هواپيماها به سمت سرچشمه فرار كردم.صداي بمب آمد. خودم را زمين انداختم. چند دقيقه بعد از جا بلند شدم و شروع به دويدن و فرار از محل كردم ».
بيتوشه ادامه ميدهد:«به سمت شهر برگشتم كه برم خونه، زمزمههايي شنيدم كه ميگفتن شيميايي زدن. معنياش رو نميفهميدم. برخي ميان مردم نايلون پخش ميكردند كه جلوي دهانمان رابگيريم. ميگفتن بايد برين جاي امنتر كه از سطح شهر بالاتر باشه. رفتم خونه خواهرم. آنها هم نميدونستن چه اتفاقي افتاده. براشون گفتم كه ميگن شيميايي شده. آنها به خودشون آب زدند. چند دقيقه بعد دامادمون اومد خونه. ديديم به بدنش مواد خاكستري تيره چسبيده،با آب بدنش رو شستيم و بهش آب زديم. رفت دوش گرفت اما حالش بدتر شد. وقتي اومد بيرون داشت كبود ميشد. كم كم حالش بدتر و بدتر شد. باقي اعضاي خانواده هم به خونه خواهرم اومدن و دامادمون رو بردن بيمارستان سردشت ودر آنجا فوت كرد».
توفيق تأكيد ميكند: «دو تا از خواهرها ويكي از دامادهامون به عنوان جانباز شناسايي شدند و 25در صد جانبازي بهشون دادن كه اين دامادمون هم از دنيا رفت.اما برادرم با اينكه پرونده باليني داشت، درصد جانبازي نگرفت. هيچ حمايتي ازش نشد و حدود 15 سال پيش دراثر بيماري كه تشخيص داده نميشد از دنيا رفت».
او ميگويد: «من و پدر و مادرم پرونده باليني نداريم.من و پدرم رو تخت بيمارستان در حال مداوا عكس داريم.اما چون سرپايي درمان شديم و دربيمارستان بستري نشديم، نتونستيم پرونده باليني تشكيل بديم».
تمام اعضاي خانواده توفيق، مصدوم و دربيمارستانهاي شهرهاي مختلف بستري بودند. به همين دليل توفيق و پدر و مادرش تصميم ميگيرند به جاي بستري شدن در بيمارستان، اعضاي خانوادهشان را پيدا كنند. به همين دليل هم درشهرهاي مختلف به صورت سرپايي مداوا ميشدند و به جستوجوي خود ادامه ميدادند.
«پدرم توفيق دچار مصدوميت شديد شده و تاول ناشي از عامل شيميايي تمام بدنش را پوشانده بود اما به درمان سرپايي ادامه داديم. ما نميدونستيم كه چه فاجعهاي در بدن ما اتفاق ميفته ، حتي آن زمان خبرنگاراي خارجي ازپدرم در حال مداوا عكس گرفته بودن و من هم كنارش هستم . پدرم تا آخر عمرش دچار خارش شديد بدن بود و سرآخرم فوت كرد»، اينها را توفيق ميگويد.
او درباره مشكلات جسمي خود ميافزايد:« به ما گفتن بايد برين متخصص چشم، پوست،ريه و اعصاب . متخصص پوست تا من رو ديد گفت، پوست تو شيمياييه ، متخصص چشم هم قبل از اينكه پشت دستگاه برم گفت تو شيميايي هستي. من خيلي ترسيدم چون از هيچ جا حمايت نميشديم. بعد كه چشمم را معاينه كرد گفت، چشمت رو عمل كن دوتا لك شيميايي داره.عمل نكني كور ميشي. از نظر اعصاب هم شرايط خوبي ندارم و دارو ميخورم .من براي عمل كردن چشم پول ندارم. تا الانم هرچي دكتر رفتيم با هزينه خودمون و قرض و قوله بوده. حتي جسد برادرم رو به خاطر اينكه نميتونستيم دو ميليون تومان پرداخت كنيم به ما تحويل نميدادن».
توفيق ميگويد:« وقتي بهار و پاييز از راه ميرسه و حساسيت فصلي شروع ميشه، من خفه ميشم. نميتونم نفس بكشم. الان دارم اسپري تنفسي مصرف ميكنم. پيرتر بشم چه كنم. متخصص چشم و پوست و اعصاب،در كميسيون تعيين، جانبازي من رو تاييد كردن، اما متخصص ريه كه رفتم با يه صف هزار نفري رو به رو شدم كه هر كس رو پنج دقيقه معاينه و تست تنفس ميكردن. نتيجه هم اومد كه سالم هستم. كميسيون به نظر متخصص ريه توجه كرد .به نظر شما ميشه در عرض پنج دقيقه معاينه دقيق كرد.من بارها پيش دكتر ريه رفتم و تاييد كردن كه من شيميايي هستم ومشكل ريوي دارم. پدروبرادرم رو كه از دست دادم.اونا خيلي زجر كشيدن. هردو صورت سانحه دارن يعني فرمانداري مصدوميتشون رو تاييد كرده، پرونده هم دارن اما درصد جانبازي ندارن و حقوقي از بنياد نگرفتن ».
وي با نااميدي و ناراحتي تاكيد ميكند:«به خدا من امضا ميدم كه درصد و پول نميخوام. فقط ميخوام اسمم باشه كه پيرشدم بيشتر از اين زجر نكشم. چشمام نياز به عمل داره پول ندارم. پوست صورتم سياه شده ،خارش بدن دارم، پوست دستام يه جوري شده كه پوست ميندازه .طي يك سال چند بار پوستم كنده ميشه پماد هم فايده نداره. من فقط ميخوام كه تحت پوشش درماني باشم و اسمم تو بنياد شهيد و امور ايثارگران ثبت بشه ».
كودك 13 ساله روز حادثه و مرد 40 ساله امروز از ترس خود براي ازدواج و تشكيل خانواده ميگويد. از اينكه ميترسد حالش بدتر شود، بينايي خود را از دست بدهد و نتواند از همسر و فرزندش حمايت كند. او به رغم داشتن مشكل ريوي ناچار است براي امرار معاش در مغازه عطرفروشياش كار كند و ماسك بزند بيآنكه اميدي به فرداي پيشرو داشته باشد.
او در پايان ميگويد:«حق پدرو برادرم كه مردن ، ضايع شد اما من زندهام. كاري كنند كه حق من ضايع نشه.»
خواندن نسخه کامل این گزارش دردآور را از وضعیت فاجعه بار قربانیان حمله شیمیایی سردشت از دست ندهید.