باهنر 27 سال در مجلس شورای اسلامی حضور داشته است و بهخوبی با پیچوخمهای این قوه آشناست. ترجیح داد وارد مجلس دهم نشود و در نقش مشاور و راهنما حضور داشته باشد. او مدتهاست مشی میانهروی را طی میکند، هر چند از سوی دلواپسان اصولگرا مورد هجمه قرار میگیرد!
به گزارش آرمان، باهنر بر این اعتقاد است که نباید منافع ملی فدای مناقشات حزبی و سیاسی شود، چرا که جبران آن آسان نخواهد بود. باهنر مانند برخی دیگر از مسئولان سابق وکنونی اعتقاد دارد که اداره کشور با یک مجلس میسر نیست. این دیدگاه با توجه به سابقه حضور او در مجلس دارای ارزش زیادی است. پیش از باهنر البته دیگران هم بر لزوم اداره کشور با دو مجلس تاکید داشتند، مانند جواد اطاعت که در رزومه کاری خود نمایندگی مجلس، مدیرکلی مطالعات و تحقیقات سیاسی وزارت کشور و عضویت شورای عالی پژوهشهای علمی ریاستجمهوری را دارد و با قوانین و نقاط ضعف و قوتها آشناست.
او چندی قبل گفته بود: «فرايند قانونگذاري در ايران ناقص و بهعبارتي «مرخم» است. به نظر ميرسد نظام دومجلسي خواهد توانست اين نارسايي را برطرف كند، چرا كه هر يك از دو مجلس يك فلسفه وجودي دارد. بهنظر من فقدان وجود مجلس دوم در ايران سبب شده نيازمند تشكيل نهادهاي مختلفي شويم كه هزينههاي مادي و غيرمادي زيادي را هم در پي داشته است.» علی دارابی، فعال سیاسی اصولگرا نیز اعتقاد دارد: «در راستای افزایش ظرفیت جمهوریت نظام باید به سمت نظام دومجلسی حرکت کنیم و آنگاه نظام پارلمانی پاسخگوی مناسبی برای برونرفت از این وضعیت میتواند باشد. اگرچه همه مسائل و مشکلات کشور را نمیتوان با این قبیل اصلاحات حل کرد. مشکل جامعه ما عوامگرایی و پوپولیسم است و تا وقتی عقلانیت مبنای ریلگذاری حرکت جامعه نباشد، در بر همین پاشنه میچرخد!»
یکشنبه که نمایندگانی از انجمن اندیشه و قلم به دیدار محمدرضا باهنر رفته بودند، نایبرئیس سابق مجلس چند بار بر لزوم اداره کشور با سیستم دومجلسی تاکید کرد. او گفت: «در بسیاری از مسائل دچار مشکل هستیم؛ یعنی برخی ساختارها دچار مشکل است.» باهنر مشکلات مورد اشاره خودش را بهنحوی تشریح کرد که نشانی از منفعتطلبی شخصی در آن احساس نشود و البته خودش هم اینگونه به اطمینانبخشی به مخاطبانش پرداخت: «من 27 سال در مجلس حضور داشتم و باید تعصب داشته باشم، اما باید واقعیتها را بیان کرد. مدتهاست که معتقدم کشور را نمیتوان با یک مجلس اداره کرد؛ آن هم چه مجلسی! مرحوم پرورش میگفت نمایندگان تا میآیند نام خیابانهای تهران را یاد بگیرند، دوره آنها تمام میشود و همین نمایندگان هستند که باید طبق ساختار قانون اساسی نقشه راه کشور و برنامه توسعه را ترسیم کنند.» او با علم به احتمال واهمه برخی از تغییرات در ساختار قانون اساسی میگوید: «سیستم دومجلسی در بسیاری از کشورها اجرا میشود؛ بهنحوی که بعضا دارای یک مجلس اعیان و یک مجلس عوام هستند.»
این نماینده سابق مجلس در توضیح چرایی کارکرد 2 مجلس در کشور اظهار داشت: «نماینده مجلس نمیتواند منافع ملی را حفظ کند، چرا که گرفتاریهای محلی و صنفی زیادی دارد. در برخی اوقات منافع منطقهای هم با منافع ملی در تضاد است. البته خدایناکرده هدف این نیست که القا شود دل نماینده برای کشور و منافع ملی نمیسوزد، بلکه دلشان هم میسوزد، اما این شرایط هم وجود دارد.» وی ادامه داد: «در یک دوره مجلس 40 پزشک حضور دارند و در دوره دیگری 3 پزشک نماینده میشود؛ حتی پزشک با تخصص جراحی کودکان نماینده میشود. مگر در مجلس قرار است جراحی شود و یا غده سرطانی درآورده شود؟ در مجلس به اقتصاد سلامت نیاز است که کشور را با چه اقتصادی میتوان مدیریت کرد.» باهنر تصریح کرد: «وزیر درمان و بهداشت در بسیاری از کشورهای اروپایی اقتصاددان است و پزشک نیست. این موضوع ربطی به اصولگرا و اصلاحطلبی هم ندارد. فرض کنید 290 اصولگرا هم در مجلس باشند؛ مگر حتما اقتصاد مقاومتی، اقتصاد سلامت و یا صدور کالای غیرنفتی را متوجه میشوند؟» نایبرئیس سابق مجلس بار دیگر تاکید کرد: «مملکت را باید با 2 مجلس اداره کرد که البته هر دو هم انتخاباتی از سوی مردم باشند.»
اصلاح قوانین
38 سال از انقلاب اسلامی میگذرد و کشور در این سالها هر روز گامی به جلو برداشته است؛ به این معنا که نیازهای هر دهه با آنچه در دهه گذشته وجود داشت، متفاوت است و نمیتوان بدون توجه به این تغییرات که در تمام عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... مشهود است، به اداره مطلوب کشور پرداخت. تغییر قوانین متناسب با نیازهای روز هم الزاماتی دارد که مهمترین آن آشنایی قانونگذاران با اقتضائات کشور است. برای مثال قانونی که در سال 60 برای راهنمایی و رانندگی وضع شده بود، در دهه بعد تکمیل شد و مواردی مانند الزام بستن کمربند ایمنی به آن افزودند. بنابراین این تغییرات نهتنها مذموم نیست، بلکه بسیار لازم است. هر چند بدون شک هر تغییری در قانون مخالفانی خواهد داشت. نخست تشریح چرایی تغییر قانون و فواید آن برای فرد و جامعه است که مخالفان را مجاب به تایید آن میکند و موضوع بعدی خو کردن جامعه با قوانین جدید است که بار دیگر باید به الزام بستن کمربند ایمنی اشاره کرد؛ امری که اوایل برای بسیاری از رانندگان سخت بود، اما اکنون تبدیل به عادت شده و ترک آن سبب ناراحتی میشود. یکی از موضوعاتی که هر از گاهی در کشور مطرح و بر ضرورت آن تاکید میشود، اداره کشور با سیستم دومجلسی است.
2 مجلسیک سیستم قانونگذاری یا قوه مقننه دومجلسی حالتی است که قانونگذاران به دو مجمع جدا از هم تقسیم میشوند. متداولترین اصطلاح در زبان فارسی برای این نوع مجمعها، مجلس است، ولی در زبانها و کشورهای مختلف، با استفاده از معادل غیر فارسی اتاق یا خانه نیز به این مجمعها اشاره میشود که معمولا ریشه تاریخی دارد. سیستم قانونگذاری دومجلسی با سیستم یکمجلسی و برخی سیستمهایی که تعداد مجمعهای آنها سه یا بیشتر است، متفاوت است. در سیستم تکمجلسی همه اعضا در قالب یک گروه بحث و مشورت میکنند و رأی میدهند. بیشتر سیستمهای قانونگذاری ترکیب دومجلسی دارند. در یک سیستم دومجلسی، معمولا اعضای دومجلس به روشهای متفاوتی انتخاب یا منصوب میشوند. البته این روشها در کشورهای مختلف، متفاوت است. تصویب قوانین معمولا نیاز به تایید اکثریت همزمان اعضای هریک از مجلسها دارد.
شکلگیریاصل 62 تا 64 قانون اساسی درباره مجلس شورای اسلامی است که در آن به نحوه انتخاب نمایندگان از سوی مردم طی انتخابات و راهکارهای افزایش تعداد نمایندگان مجلس اشاره شده است. برای حاکم کردن سیستم دومجلسی در کشور هم باید به اصل ۱۷۷ که مربوط به بازنگری در قانون اساسي است، مراجعه شود. بر اساسی این اصل بازنگري در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، در موارد ضروري به ترتيب زير انجام ميگيرد: مقام رهبري پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام طي حكمي خطاب به رئيسجمهور موارد اصلاح يا تتميم قانون اساسي را به شوراي بازنگري قانون اساسي با تركيب زير پيشنهاد مينمايد: اعضاي شوراي نگهبان، روساي قواي سهگانه، اعضاي ثابت مجمع تشخيص مصلحت نظام، پنج نفر از اعضاي مجلس خبرگان رهبري، 10 نفر به انتخاب مقام رهبري، سه نفر از هيات وزيران و سه نفر از قوه قضائيه.