همزمان با بحث درباره ترکیب کابینه دولت یازدهم و قطعیت تغییر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، این پرسش مطرح است که روحانی برای چه مأموریتهایی باید وزیر فرهنگ را انتخاب کند و بر اساس این هدفگذاری، کدام چهره توان مدیریت این وزارتخانه پرچالش را خواهد داشت و پس از چهار سال سربلند بهارستان را ترک میکند؟
به گزارش «تابناک»؛ با نزدیک شدن به مراسم تحلیف رئیس جمهور و معرفی گزینههای پیشنهادی، این پرسش مطرح است که این مجموعه باید توسط چه مدیری با چه سوابقی برای چهار سال آینده هدایت شود؟ در چند دهه اخیر، برخی چهرههایی که تصدی امور این وزارتخانه را بر عهده گرفتهاند، سوابق فرهنگی داشتهاند؛ اما در نهایت هیچ یک از آنها نتوانستهاند خود را به عنوان مدیری موفق در این عرصه معرفی کنند و نسبت به عملکردشان اجماعی نسبی منضمم به نگاهی مثبت را حاصل نمایند.
در این میان، میتوان به جای پرداختن به ویژگیهای گزینه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر این رویکرد تمرکز کرد که برای چه مأموریتی باید وزیر انتخاب شود و این گزینه باید چه مسیری را با چه مصائبی بپیماید و به چه اهدافی برسد؟ با این پیش فرض، میتوان تصویر روشنتری از توان لازم برای اداره این مجموعه بزرگ داشت.
مهمترین مأموریت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که در چند دوره اخیر هیچ یک از وزرا نتواستهاند به آن دست یابند، کاهش شکافها میان جریانهای مؤثر در فضای فرهنگ کشور است. متأسفانه با برخی سیاستهایی که در دولتهای پیشین پی گرفته شده، حتی به افزایش این شکافها دامن زده و وزارت فرهنگ و ارشاد به جای متولی گری در یک سوی این شکاف قرار گرفت و به یک طرف مجادلههای فرهنگی تبدیل شد.
برای دستیابی به این هدف، استفاده از چهرهای که با جریانهای رسمی و غیررسمی موثر در تصمیمات فرهنگی ارتباط نزدیکی دارد، ضروری است. واقعیت آن است که ابزارهای فراوانی برای کنترل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد و اینکه تصور کرد، وزیر بر اساس اختیاراتی که بر روی کاغذ دارد، میتواند حرکت مهمی انجام دهد، خوش خیالی است.
واقعیت این است، مردانی قدرتمندتر از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در عرصه فرهنگ هستند که به شدت در تصمیمات مؤثرند و هرچند وزیر میتواند تصمیماتی بگیرد، اینکه تصمیم اجرایی شود و اجرایش استمرار داشت باشد، بحث دیگری است. در دوره های مختلف تلاش شده تا تعاملاتی میان جریانهای مختلف فعال در حوزه فرهنگ شکل بگیرد؛ اما اختلافات آنچنان عمیق بوده که در نهایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نتوانسته کاری پیش ببرد و خود به بخشی از تنازعات تبدیل شده است.
محور دومی که به عنوان مأموریت کلیدی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی محسوب میشود، بازگشایی فضای فرهنگی در عرصههای سینما، تئاتر، موسیقی، کتاب و... است، به گونهای که به نگرانیهای جریان مقابل دامن نزند. این هنر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است که با حفظ دغدغه های مذهبی، توسعه هنر را در دستور کار داشته باشد؛ اما قطعاً چنین دستاوردی ساده نیست و اگر بود، اکنون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از قدرتِ عملی بیشتری برخوردار بود.
چنین شخصیتی قطعاً باید مورد وثوق اغلب بازیگران اصلی جریان های مختلف باشد و تصمیمش در سطحی کلان تر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مورد تأکید قرار گیرد و به عنوان حجت پذیرفته شود. چنین اشخاصی در کشور بسیار نادر هستند و اغلب ایشان نیز تمایلی برای تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و درگیری در منازعات بی پایان این مجموعه ندارند.