برای ایمنسازی معبری که روزانه انبوهی از شهروندان از آن عبور میکنند چه باید کرد؟ کمی در این باره تعمق کنید و بعد راهکاری را بخوانید که مدیران شهری در تهران برایش یافتهاند و در حال اجرایش هستند.
به گزارش «تابناک»، از جمله مشکلات مهمی که کلانشهر تهران با آن دست به گریبان است و زندگی در پایتخت را بسیار دشوار کرده، معضلات ترافیکی است. معضلاتی کهنه که دست کم یک بار پیه آن به تن تمامی ایرانیان خورده و دایر کردن کارگاه های فراوان ساخت و ساز در این شهر را موجه جلوه داده است. آنقدر که تردد در سطح تهران به عبور از یک کارگاه بزرگ ساختمانی بی شباهت نیست.
پروژه هایی که هنوز یکیشان فرجام نیافته، بعدی کلید میخورد و آنقدر شمارشان زیاد است که بعید است حتی مسئولان شهری بتوانند شمارشی از آنها ارائه دهند. کارگاه های عمرانی که عمر کارایی محصولات برخی شان حتی چند سال هم نیست و نه تنها نمیتوانند از مشکلات ترافیکی شهر بکاهند، که گاه بر ابعاد مشکلات میافزایند.
وضعیتی که برای نشان دادنش میتوان مثال های فراوانی ردیف کرد اما هرگز موجب نشده و نمیشود که رویه ها در این خصوص تغییر کرده و اندکی به استانداردهای جهانی نزدیک شویم. به آن چیزی که در کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه برای حل مشکلات ترافیکی رخ میدهد و به گونهای برنامه ریزی میشود که کمترین آسیب را به همراه داشته باشد.
به عبارت بهتر، اگر در هر جای جهان پروژههای راه سازی برای حل مشکلات ترافیکی تدارک دیده میشوند و به گونه پیش میروند که در زمان اجرای پروژه، بر مشکلات ترافیکی افزوده نشود، در کشورمان گویی هدف چیز دیگریست، آنقدر که افزوده شدن بر گره های کور ترافیکی امری عادیو جز لاینفک پروژه به حساب میآید و کسی از این بابت ناراحت نیست.
برای مثال میشود به یکی از پروژههای ترافیکی اشاره کرد که به تازگی در تهران آغاز شده و هدف از آن، حل معضل ترافیکی قدیمی در یکی از معابر مهم تهران است؛ معضل تردد از پل نصر (بخوانید "پل گیشا") که زمان بسیار زیادی از آنهایی که قصد جابجایی از محدوده های مرکزی شهر (حوالی میدان فاطمی و مناطق پیرامونی) به غرب تهران را دارند، تلف میکند و با اجرای چند پروژه ترافیکی در نزدیکی آن نیز رفع نشده تا حالا تصمیم به برچیدن این پل و جایگزینی آن با یک زیرگذر گرفته شود.
تصمیمی که علیرضا جاوید، معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران دلیل اتخاذ آن را بررسیهای کارشناسی صورت گرفته روی این پل و به نوعی مردود شدن سازه آن در بررسیها عنوان میکند. موضوعی که اگر از بحث بر سر امکان یا عدم امکان ایمن سازی و توسعه این پل گذشته و تمام و کمال آن را بپذیریم، بر اساس آن الزام به برچیدن این سازه قدیمی و نامطمئن بسیار شفاف میشود اما برای برچیدن این سازه ناایمن و جایگزینی آن با یک سازه جدید چه باید کرد؟ پاسخ مسئولان به این سوال بسیار جالب توجه است.
آن گونه که وضعیت پروزه نشان میدهد، یکی از گام های نخست مسئولان برای این جابجایی سازه ای، برچیدن پل گیشاست. اتفاقی که بر اساس گفته های معاون شهردار تهران احتمالا در نیمه دوم سال رخ خواهد داد، در حالی که تا آن موقع پروژه زیرگذر به اتمام نرسیده است. اتفاقی که معلوم نیست رقم خوردنش چه بر سر ترافیک سنگین این مسیر خواهد آورد و شهروندان را به چه مشکلاتی مبتلا خواهد کرد.
درست مثل اتفاقی که در دیگر پروژه های ترافیکی جاری در تهران میافتد. انسداد مسیرهای عبوری و سرازیر کردن بار سنگین ترافیکی به محورهای دیگر (که آنها هم اغلب پرازدحام و مملو از گره های ترافیکی هستند) برای مدت های طولانی، با این دورنما که در آینده مشکل ترافیکی این مسیرها حل شود. بی آنکه بکوشیم تا اتمام پروزه های جدید، محورهای مشکل دار را به شیوه های مختلف باز نگه داشته و دست کم شهروندان را به بلایای بیشتر مبتلا نکنیم.
چیزی شبیه آن حکایت معروف که مناره را پیش از کندن چاه دزیدند! نسخه به روز و مدرنی از حکایت ضرب المثل گونه قدیمی که شاید روایت آن برای مدیران شهری در هرجای جهان موجب شگفت زدگی شان شود اما آنقدر در کشورمان عادی ست که برای ناظران هم سوال پیش نمیآورد. سوالی از این جنس که چگونه قرار است با برچیدن یک پل قدیمی با دو باند و بنای زیرگذری با سه باند، مشکل ترافیکی این منطقه را حل کرد؟ و اگر مشکل حل ترافیکی حل نشد، چه؟!