جنایت تکاندهنده مهندس جوان در خیابانهای یخچال و پاسداران که در جریان آن مرد جوان، ابتدا پدر و مادرش و سپس همسر و فرزندش را در دو منطقه مختلف به قتل رساند و بعد هم به زندگی خود پایان داد از ابعاد مختلف کارشناسی قابل توجه است. ضمن اینکه اظهارنظرهای عمیق تر در این باره بیتردید نیازمند تحقیقات بیشتر و کسب اطلاعات لازم فردی، شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و سلامت روانی فرد مورد نظر و سوابق گذشته زندگی فردی واجتماعیاش است.
دکتر مجید صفارینیا، روانشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی در ادامه در ایران نوشت: "بخشی ازعلت وقوع این جنایتها میتواند ریشه در گذشته این فرد داشته باشد. ضمن اینکه با اطمینان میتوان گفت عامل جنایت در زمان قتل عام اعضای خانواده و پدر و مادرش در حالت عادی نبوده است. با این حال وضعیت اینگونه افراد را میتوان در دو قالب تعریف کرد؛ نخست اینکه در دورهای دچار اختلالات روانی بوده و در روز جنایت اختلالاتش به اوج رسیده است و حتی بحث استرسهای «کرونیک»-مزمن وسخت- هم میتوانسته به تشدید این جنایت کمک کرده باشد. قالب دوم هم در مورد این اشخاص بحث مصرف آمفتامین هاست. بهطور حتم مصرف مواد محرک زا هم در مورد این فرد محدود به یک هفته و یک ماه نیست و فرد باید بیش از دو سال مصرفکننده باشد تا بتواند مرتکب چنین جنایتی شود. افراد وقتی درگیر مواد توهم زا میشوند به اطرافیانشان مشکوک میشوند. از ارتباط با شیاطین تا چشم داشتن به مال و اموال و همینطور خیانت، مواردی است که فرد معتاد به آمفتامینها درگیر آن میشود.
وقتی فرید پدر، مادر، فرزند و همسر خودش را به این راحتی و اینقدر فجیع به قتل میرساند باید به نقطهای از شرایط روحی و روانی رسیده باشد که ما به آن بحران عصبی میگوییم. حتی وقتی در پایان دست به خودکشی هم میزند برای خودش توهماتی را به وجود آورده که یا احساس میکند از سوی برخی تهدید خواهد شد یا فکر میکند که همان شیاطین به سراغش خواهند آمد. از طرفی هم اگر فرض بر این باشد که اختلالات روانی باعث چنین اقدامی شده است باز هم فرد به نقطهای رسیده که فکر میکند باید همه چیز را از بین ببرد حتی خودش را. در مجموع چنین افرادی هیچگاه به عذاب وجدان نمیرسند و خودکشیشان هم هیچگاه بر این اساس رخ نمیدهد.نوع به قتل رساندن اعضای خانواده هم مسأله افسردگی را رد میکند،چراکه افراد افسرده در صورت تصمیم به چنین جنایاتی به طور معمول از قرص برنج یا مرگ موش استفاده میکنند. این در حالی است که عامل جنایت به خشنترین حالت ممکن یعنی بریدن گردن مقتولان دست به چنین جنایتی زده است. در هر صورت این اظهارات براساس کشفیات علمی در موقع بروز چنین فجایعی بیان شده است. حال آنکه اظهارنظر قطعی نیازمند کسب اطلاعات بیشتر است که امیدواریم از سوی پلیس مورد بررسی قرار گیرد. درعین حال وقوع چنین جنایتهایی که افکار عمومی را نیز بشدت متأثر می کند باید مسئولان و دست اندرکاران مربوطه را بشدت نسبت به آسیبهای اجتماعی گوناگون و شیوع مشکلات روحی و روانی دراقشار مختلف جامعه بشدت حساس کند تا با کمک کارشناسها و متخصصان مربوطه به اتخاذ تصمیمهای کلان پیشگیرانه و درمانگرانه بینجامد.