معاون وزیر آموزشوپرورش میگوید: ازدواج زودهنگام منجر به بازماندگی از تحصیل ۵۰درصد دختران استانهای مرزی میشود. در هفتههای اخیر مباحث دنبالهداری در مورد ازدواج در سنین پایین درگرفته است و برخی نمایندگان مجلس از طرحی سخن میگویند که در صورت تصویب به افزایش سن ازدواج در ایران میانجامد. حدود ۱۷درصد از ازدواجها در سن پایینتر از ۱۸سال رخ میدهد. این نوع ازدواجها علاوه بر مشکلات روانی و اجتماعی میتواند منجر به بروز برخی دیگر از مشکلات ازجمله بازماندن دختران از تحصیل شود. فراوانی ازدواج در زیر سن ۱۸سال در مناطق محروم بالاتر است و این اتفاق میتواند به بازتولید محرومیت دختران در این مناطق بینجامد.
به گزارش آرمان، همواره پای پول در میان نیست! یک دختر کودک یا نوجوان ممکن است به دلایل متعددی همسر و سپس مادر شود؛ عناوینی که بهدلیل فقر فرهنگی و ناآگاهی خانواده نصیب این کودکان میشود. افراد خانواده هرگز گمان نمیبرند که با اتخاذ این تصمیم چه اثرات مخربی بر فرزندان خود میگذارند. آنها گاهی راه اجداد خود را ادامه میدهند و تصمیم اشتباه آنها را تکرار میکنند. در نهایت، سرنوشت و آینده این کودکان در دست خانوادههای آنهاست، بنابراین باید خانوادهها را از عواقب ناپسند تصمیم خود آگاه کرد.
بازماندن از تحصیل بهدلیل ازدواجروز گذشته معاون امور ابتدایی وزیر آموزشوپرورش با اشاره به دلایل فرهنگی که موجب بازماندن کودکان از تحصیل میشود، گفت: ۴۰ تا ۵۰درصد دانشآموزان مقطع متوسطه در استانهای مرزی به دلایل مختلف ترک تحصیل میکنند که یکی از این دلایل ازدواج زودهنگام است. رضوان حکیمزاده درباره عوامل بازماندن کودکان از تحصیل در مناطق کمبرخوردار کشور گفت: در برخی خانوادهها بهویژه در شهرهای کوچک کودکان بازوی کار خانواده محسوب میشوند، برای مثال در فصل برداشت محصول این کودکان باید در کنار خانوادهها باشند که شاید انعطافپذیری در زمان و مکان آموزش بتواند این مساله را حل کند یا در برخی استانها به دلیل تعصباتی که وجود دارد، ممکن است دخترانشان را به مدارس مختلط یا جایی که معلم خانم ندارد، نفرستند. او با تاکید بر اینکه دلایل فرهنگی نیز در بازماندن کودکان از تحصیل موثر است، گفت: در برخی روستاها به دلیل دور بودن مدرسه، فرزندانشان را بهرغم وجود وسیله حملونقل به مدرسه نمیفرستند. ما در بازدیدهایی که از مناطق مختلف کشور داشتیم به دلایل متعددی برای بازماندن کودکان از تحصیل رسیدیم. حکیمزاده با اشاره به ازدواج زودهنگام کودکان و بازماندن آنها از تحصیل گفت: با تصویب قوانین لازم، آگاهسازی و فرهنگسازی خانوادهها، این امکان وجود خواهد داشت که ما بتوانیم تغییر نگرش و رفتار ایجاد کنیم و این فرصت به دختران داده شود که در مدرسه حضور داشته باشند. او با تاکید بر نقش رسانهها برای فرهنگسازی در رابطه با ازدواج زودهنگام کودکان گفت: قطعا تلویزیون بهعنوان رسانه ملی بسیار قدرتمند است و باید به جای برنامههایی مانند تبلیغ برای کلاسهای کنکور و تستزنی قسمتی از برنامههایش را به فرهنگسازی و آگاهسازی مردم بهویژه برای مناطق محروم اختصاص دهد و برای توانمندی دختران و زنان که چه نقشی میتوانند در تربیت نسل داشته باشند، میتواند بسیار موثر باشد. علت اصلی بازماندن از تحصیل دانشآموزانی که ازدواج میکنند، خود آنها و خانوادههایشان هستند و درواقع منع خاصی برای حضور دانشآموزان در آموزشوپرورش وجود ندارد. معاون امور ابتدایی آموزشوپرورش تاکید کرد: در بسیاری از استانهای مرزی، نرخ پوشش دانشآموزان دختر دوره متوسطه حدود 50درصد است، یعنی 40 تا 50درصد دانشآموزان این مقطع در مدرسه حضور ندارند و این آمار، تکاندهنده است و ممکن است برخی از آنها بهدلیل ازدواج زودهنگام مدرسه را ترک کنند. بهگزارش ایلنا، حکیمزاده گفت: نهاد و متولی اصلی تربیت و فرهنگسازی، آموزشوپرورش است. بنابراین همه بودجههای امور فرهنگی به دلیل اینکه در بیشتر اوقات مفید شبانهروز، دانشآموزان در اختیار مدارس هستند، باید به آموزشوپرورش تعلق گیرد.
چرخه محرومیتیک عضو کمیسیون آموزش مجلس در گفتوگو با «آرمان» با اشاره به لزوم تصویب قانون افزایش حداقل سن ازدواج دختران به منظور کاهش میزان ترکتحصیل آنها میگوید: از زمان آغازبهکار مجلس دهم و همچنین تشکیل فراکسیون زنان، یکی از موارد مهم پیگیریشده، جلوگیری از بروز پدیده کودکهمسری در کشور بود. فاطمه سعیدی میافزاید: در این راستا باید حداقل سن قانونی ازدواج را بالا ببریم. در دیداری که با مرجع تقلید آیتا... مکارم شیرازی داشتم، ایشان نیز با افزایش سن ازدواج و رساندن آن به 15سالگی موافقت کردند. او میگوید: دختران کمسنی که با مردان ازدواج میکنند بیشتر درگیر مسائلی مانند سقطجنین و ترکتحصیل میشوند. او میافزاید: متاسفانه دختران در مناطق مرزی به دلیل ازدواج از تحصیل بازمیمانند و در برخی مناطق در 11سالگی ازدواج کرده و در 13سالگی مادر میشوند. این سن، سن مادر و همسر شدن نیست و سنین کودکی و نوجوانی است. این کودکان در این سن باید ادامه تحصیل دهند و رشد فکری و جسمی پیدا کنند.
سعیدی خاطرنشان میکند: این واقعیت که این نوع ازدواج به مناطق مرزی محدود نمیشود، تاسفبار است. در بازدید از کورهپزخانهها در مناطق حاشیهای شهر تهران، شاهد ازدواجهای زودرس بودم و دختر 13ساله بارداری را دیدم. او تاکید میکند: این افراد از شهرهای کوچک و روستاها به شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند و ممکن است دچار معضل کودکهمسری باشند. این عضو کمیسیون آموزش با تاکید بر تبعات منفی ترک تحصیل و عدم برخورداری از آموزش برای این کودکان میافزاید: یکی از عوامل افزایش آمار طلاق در کشور، طلاقهای رخداده در میان کودکانی است که در سنین کودکی ازدواج کردهاند. این کودکان در سالهای آینده با وجود فرزند یا بدون حضور او از همسران خود جدا میشوند. سعیدی تاکید میکند: طلاق این مادران، فاجعه اسفبارتری را به همراه دارد و فرزندان آنها با حضور نامادری یا ناپدری رشد میکنند.
او میافزاید: ترک تحصیل این دختران نیز مشکل دیگری است. این دختران حتی از دوران تحصیلی ابتدایی به اجبار ترک تحصیل کرده و ازدواج میکنند. آسیب اجتماعی بالاتری از این وجود ندارد که در سنین تحصیل، آنها را به شوهرداری و بچهداری مجبور کنیم و این دختران متحمل آسیبهای جسمی و روحی فراوانی شوند. سعیدی تاکید میکند: اگر یک دختر جوان یا نوجوان از همسر خود جدا شود درگیر چه آسیبها و معضلاتی میشود. این فرد چگونه وارد اجتماع میشود و امرارمعاش میکند؟ به اعتقاد من 15سال نیز سن پایینی برای ازدواج است، اما امیدواریم حداقل بتوانیم سن مجاز را به 15سال برسانیم.
او خاطرنشان میکند: برای بازگرداندن این کودکهمسران به محیط آموزشی باید بهدنبال راهکار بود و برای ارائه راهکار نیازمند آمار دقیقی از تعداد آنها هستیم. مسئولان مربوطه تاکنون آمارهای دقیق را در اختیار فراکسیون زنان و آموزش قرار ندادهاند. این افراد باید به محیط تحصیل و آموزش برگردند و آموزشهای مهارتهای زندگی، امرارمعاش، سلامت فردی، روانی و جسمی نیز باید همراه با آموزش تحصیلی به آنها داده شود. در این صورت این زنان در صورت طلاق هم زندگی بهتری دارند و برای ورود مجدد به یک زندگی مشترک آموزش میبینند. آنها در این صورت راحتتر امرارمعاش و از فرزند خود بهتنهایی یا در زندگی مشترک مراقبت میکنند.
او میافزاید: برخی از این مادران، کودکان خود را وادار به کار میکنند یا میفروشند تا از طریق آنها امرار معاش کنند. بنابراین امیدوارم بتوانیم در تمام زمینههای فوق این افراد را آموزش دهیم. آمار دقیقی از کودکان کاری که حاصل زندگی یک کودکهمسر بودهاند، وجود ندارد، اما بررسیهای صورتگرفته نشان میدهد اکثر آنها بچههای طلاق یا مادرسرپرست و حاصل ازدواج کودکهمسرها هستند. امیدواریم با آموزش صحیح به این مادران آسیبهای اجتماعی ناشی از کودکهمسری را به حداقل برسانیم.