برای آنکه ثابت کنید آینده نگرید، چه کاری خواهید کرد؟ کمی در این باره تأمل کنید و سپس پاسخ دولتمردان به این پرسش را مرور کنید تا مشخص شود به جای آینده نگری، چقدر شعارزده و حالنگر هستیم!
به گزارش «تابناک»؛ هر چه مسئولان بر ضرورت توسعه گردشگری کشورمان و افزایش سهم آن در اقتصاد تأکید دارند، آمار و ارقام از رشد منفی آمار گردشگران ورودی به کشور و افزایش شمار گردشگران وطنی که مقاصدی در بیرون مرزهای کشورمان را برای گردشگری بر میگزینند، دارد.
مثل آماری که به تازگی سازمان گردشگری جهانی (UNWTO) منتشر کرده و بنا بر آن، ایران بر خلاف پیش بینی های کلی، در جذب گردشگر پسرفت داشته است؛ پسرفتی چشمگیر که با توجه به برخی امیدواری های رقم خورده در این سال ها، از جمله توافق هستهای میان کشورمان و دیگر کشورها و برچیده شدن بساط برخی تحریم ها، آزار دهنده به نظر میرسد.
بر اساس گزارش یاد شده، بررسیهای سازمان گردشگری جهانی، حکایت از آن دارد که بین سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۳۰، تعداد توریستهای ورودی در مقاصد رو به توسعه (با رشدی ۴.۴ درصدی در سال) با نرخی دو برابر اقتصادهای توسعه یافته (۲.۲ درصد در سال) افزایش خواهد یافت؛ دورنمایی که بر اساس آن انتظار میرفت، سهم کشورمان از گردشگری در سال گذشته میلادی به نسبت سال قبل از آن افزایش بیابد، در حالی که افت 5.6 درصدی نشان میدهد.
آن گونه که آمارها نشان میدهد، در سال ۲۰۱۶ تعداد توریستهای ورودی به ایران به رقم ۴.۹۴۲ میلیون کاهش پیدا کرد که نشانگر افت آن به نسبت سال ۲۰۱۵ است. این در حالی است که در همین زمان، نرخ ورود گردشگران به چین افزایش چشمگیری داشته است. رشدی که با توجه به افزایش 3.9 درصدی تعداد گردشگران جهانی (افزایش 46 میلیون گردشگر) کاهش میزان ورود گردشگر به کشورمان معنای متفاوتی خواهد یافت.
همه اینها در حالی است که گزارش سازمان گردشگری جهانی نشان میدهد، پیش بینی ها در این عرصه محقق شده و کشورهای در حال توسعه که بسیاری شان در آسیا واقع شدهاند، توانسته اند افزایش 9 درصدی ورود گردشگران جهانی را تجربه کرده و پیش از آفریقا (با رشد 8 درصدی) و قاره آمریکا (با رشد 3 درصدی) قرار بگیرند؛ رشدی که در قیاس با آن، سهم اروپا، قارهای که نبض اقتصادش تا حد زیادی در دست گردشگران است، کم و ناچیز به نظر میرسد، هرچند رشد 2 درصدی گردشگر ورودی به این قاره، اتفاق قابل اغماضی نیست.
این آمار و ارقام در حالی ارائه میشوند که میدانیم اتفاقات متعدد رقم خورده در خاورمیانه در سالهای اخیر، سهم بسزایی در گریزان کردن گردشگران در مراجعه به مقاصدی همچون کشورمان ایفا کرده و از این روی، تحقق اهدافی مانند رشد صنعت گردشگری در کشورمان، با دشواری های درو از انتظاری روبه رو بوده است.
گزارهای که بر اساس آن، چه بسا انتقاد از دولتمردان و مسئولان در خصوص کاهش شمار گردشگران ورودی به کشور غیرمنصفانه به نظر برسد، به ویژه اگر اقدام ایشان در نوسازی ناوگان حمل و نقل هوایی کشور را به یاد آوریم؛ اما در کنار آمارهای ارائه شده در گزارش سازمان گردشگری جهانی، آمارهای دیگری هست که تأمل برانگیز به نظر میرسد و به نوعی قصور مسئولان در این زمینه را برملا میکند.
از جمله آماری که در روزهای اخیر ارائه شده و حکایت از خروج 9 میلیون گردشگر از کشور در سال گذشته خورشیدی دارد؛ آماری که اگر آن را در کنار ورود حدود 5 میلیون تن به کشورمان در فاصله سال 2015 و 2016 میلادی قرار دهیم، به این نتیجه خواهیم رسید که گردشگری در کشورمان نه تنها صنعت نیست، که بخشی ورشکسته و زیانبار است. آنقدر زیانبار که گویی تمام توانمان را برای رونق گردشگری کشورهایی مانند ترکیه یا ارمنستان یا گرجستان به کار بستهایم!
اتفاقی دردناک که با توجه به تصمیمات دولتمردان در این عرصه، بروزش دور از انتظار به نظر نمیرسد، به ویژه اگر به یاد آوریم در چهار سال نخست ریاست جمهوری روحانی، حتی یک اتفاق مثبت چشمگیر در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری رخ نداده و جز چند نوبت تغییر رئیس این مجموعه، نکته قابل عرضی وجود نداشته است.
روندی که در دولت دوم روحانی نیز در حال سپری شدن است تا این گونه به نظر برسد که گردشگری هیچ جایگاهی در تفکرات مسئولان ارشد اجرایی کشورمان ندارد. نکتهای که در دیگر سطوح تصمیم گیری و تصمیم سازی کشورمان نیز قابل مشاهده است و ثابت میکند حتی گردشگری در افق دور تصمیم گیری ها در کشورمان نیز جایی ندارد که اگر داشت، پیش از نفت و تصمیمات نفتی، در کانون توجه عموم قرار میگرفت.
پیش از نفتی که عمرش در جهان رو به پایان است و قرار است، جایش را در اقتصاد کشورمان، امثال گردشگری بگیرد؛ اما هیچ کوتاهی و قصوری در راستای آن، منجر به واکنش نهادهای نظارتی مانند مجلس نمیشود و برای رئیس جمهور و دولت نیز مهم جلوه نکرده که اگر کرده بود، بحث بر سر عملکرد سازمانی که قرار است آینده کشورمان را بسازد، خیلی داغ تر از هر بحثی در جریان بود.