در این نوشته تلاش می شود که تنها موضوع گزینه نظامی مورد بررسی اجمالی قرارگیرد .
از سوم سپتامبر سال جاری (12 شهریور) که کره شمالی ششمین بمب اتمی و بمب هیدروژنی خود را آزمایش کرد تحلیل های سیاسی به این سو گرایش پیدا کرد که دیگر گزینه نظامی از روی میز بحران روابط آمریکا با کره شمالی کنار گذاشته شد . این موضوع را معاون کمیته مرکزی حزب کارگران کره شمالی اقای ری مان گون این گونه توصیف می کند که : «ساختار سیاسی جدیدی در جهان بوجود آمده است که کره شمالی یک محور آن محسوب می شود».
به طور اصولی کشورهایی که به دنبال سلاح اتمی هستند اول به دنبال حفظ امنیت خود در برابر تجاوزهای احتمالی و نیز علاقمندی به مشارکت در «مدیریت جهانی» به تعبیر رئیس جمهور سابق ایراناند که البته در همه موارد این اهداف محقق نشده است . مثلا پاکستان با داشتن بمب اتمی هیچ ظرفیتی برای تاثیر گذاری در مسائل جهانی و حتی منطقه ای ندارد. بمب پاکستان فقط به این کشور توازن احتمالی در برابر هند می دهد. چین اتمی تا تحقق رشد اقتصادی خود که ناشی از تغییر نگرش داخلی در آن کشور بود حرفی برای ارائه در سطح جهان نداشت. رشد اقتصادی چین نیز به داشتن بمب اتمی این کشور ارتباط نداشت اگرچه در حال حاضر برایش در مقابل آمریکا قدرت بازدارنده نسبی است .
قطعنامه 2375 شورای امنیت سازمان ملل متحد در 11 سپتامبر 2017 با هدف تحریم بیشتر نفتی و بقول خانم هیلی حذف یک سوم اقتصاد کره به اتفاق آراء تصویب شد . یاد آوری می شود از سال 2006 که کره شمالی اولین آزمایش اتمی خود را انجام داد شورای امنیت سازمان ملل 9 قطعنامه به اتفاق آراء علیه کره شمالی صادر کرده است و در مقابل هر قطعنامه کره شمالی نیز واکنشی جز رد آنها و اعلام اینکه تلاش هایش را دو چندان خواهد کرد نداشته است . در کنار این آزمایش ها کره شمالی تا کنون 17 آزمایش موشک بالستیک انجام داده است که آخرین آن در روز جمعه 15 سپتامبر (24 شهریور) صورت پذیرفت. آزمایش های موشکی و اتمی درکنار یکدیگر حاکی از تلاش کشور برای بکارگیری بمب اتمی در موشکاند، بنابراین می توان به ظن یقین گفت که پیونگ یانگ توانسته است انفجار اتمی را در قالب کلاهک موشک به نتایج نهایی خود نزدیک کند و لذا بقول معاون کمیته مرکزی حزب به باشگاه دارندگان اسلحه اتمی پاگذاشته باشد و به اصطلاح توانسته خطر یک حمله نظامی علیه کشور خود را برای همیشه برطرف کند.
هم اکنون غیر از چین و روسیه که از اول بدنبال «راه حلی سیاسی»- که معلوم نیست چیست- برای بحران کره بودند، سایر رهبران شرق آسیا نیز دیگر از گزینه نظامی صحبت نمی کنند . آقای شینزو آبه که آزمایش دومین موشک بالیستیک کره از روی خاک ژاپن را روزجمع 15 سپتامبر تجربه کرده است از مذاکرات فوری برای راه حل سیاسی صحبت می کند. تنها آقای ترامپ است که با ادبیات خاص خود که از نظر سیاسی کمتر کسی به آن بها می دهد از جنگ و آتش صحبت می کند.
ایران از سال 2003 تحت نظارت جدی سازمان ملل برای برنامه اتمی خود قرار گرفت. این روند مشکلات زیادی برای ایران بوجود آورد و تحریم ها روابط سیاسی و سپس اقتصادی ایران با خارج را تحت تاثیر نسبی قرار داد اما ایران در همین سالها توانست ظرفیت های اتمی خود را ازجمله در غنی سازی اورانیوم و نیز قدرت موشکی خود را چند ده برابر گسترش دهد .ایران برای شفاف سازی اقدامات اتمی خود مذاکراتی را اول با اروپا و سپس با تمامی اعضاء شورای امنیت آغاز کرد که ازسال 2012 به آن عمق و جدیت بیشتری داد. تا سال 2015 ده قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در مورد فعالیت های اتمی ایران صادر شد و قطعنامه 2231 در همین سال به عنوان آخرین قطعنامه که نتیجه مذاکرات فشرده ایران با گروه 5+1 و خصوصا بخشی از جناح های حاکم بر آمریکا را تایید می کرد، قطعنامه های سابق سازمان ملل علیه ایران را ملغی کرده و اجازه داد که تحریم های سازمان ملل برداشته شود . ایران از «انزوای» ناشی از تحریم ها به «صحنه بین المللی» بازگشت. گزینه جنگ توسط آمریکا و متحدینش از روی میز مذاکرات خارجی ایران برداشته شد، اما با تغییر دولت در امریکا بار دیگر مسائلی از قبیل براندازی نظام ایران و یا احتمال حمله نظامی اوج گرفت و بحران بار دیگر به صورت دیگری به ساخت سیاسی خارجی ایران بازگشت. نتیجه مذاکرات اتمی را از زاویه بحران زدایی برای کشور نمی توان بسیار بالا ارزیابی کرد اما گشایش های اقتصادی مقطعی و نسبی بوجود آورد.
آن چه از نظر استراتژیک برای متفکرین ایرانی مهم است مقایسه دو روشی است که کره و ایران بکار برده اند. هردو کشور به طور اساسی با آمریکا اختلاف نظر دارند و بعید است که دشمنی آمریکا با نظام های حاکم بر آنها بر طرف شود .
یکی خطر جنگ را با قدرت نمایی و دستیابی به تسلیحات اتمی از سر کشور خود دور کرد اما عمیقا در تحریم ها فرو رفته است و بسیار زمان می خواهد تا بشود در مورد دستاورد چنین روشی صحبت کرد. شوروی با داشتن تسلیحات اتمی بدون حمله خارجی از درون به خاطر مسائل اقتصادی و اجتماعی فروپاشید. کره شمالی نیز در داخل خود با همین مسائل روبروست . اما ایران که متهم به تمایل به داشتن اسلحه اتمی بود مذاکره کرد و بخشی از تحریم های خود را بر طرف کرد. ایران از نظر اجتماعی و اقتصادی اصلا قابل مقایسه با کره شمالی نیست و مردم در رفاه بسیار بیشتری نسبت به شهروندان کره شمالی قرار دارند، لیکن هنوز خطر جنگ می تواند تهدیدی جدی برای کشور محسوب شود.
به هرحال ایران و کره شمالی به عنوان واحد های سیاسی مستقل که نظام سلسله مراتبی قدرت در جهان را بر نمی تابند هریک برای بقا روش هایی را اتخاذ کرده و هزینه هایی را متقبل شده اند، اما به نظر می رسد روش ایران کم هزینه تر بوده است.