ماجرای پرتاب پسر ۹ ساله از پل عابر توسط پدرش

کد خبر: ۷۳۹۷۴۵
|
۲۶ مهر ۱۳۹۶ - ۱۶:۲۷ 18 October 2017
|
29673 بازدید
|
مرد مشهدی پسر ۹ ساله اش را از ارتفاع ۳۰متری پل عابر به خیابان پرت کرد.

 خراسان نوشت: ساعت 10 صبح روز دوشنبه گذشته جلسه رسیدگی به پرونده مردی آغاز شد که پسر 9 ساله اش را از بلندترین نقطه پل کابلی مشهد به وسط بزرگراه پرت کرده بود.

 ابتدا نماینده دادستان به قرائت کیفرخواست صادره، از دادسرای عمومی و انقلاب مشهد پرداخت و ضمن تشریح جنایت هولناک متهم 31 ساله، از رئیس دادگاه خواست تا او را به اشد مجازات قانونی محکوم کند. سپس اولیای دم درحالی که تصویری از کودک بی گناه را در دست داشتند، شکایت خود را مطرح کردند.

 در ادامه جلسه «افخم شعرا» (وکیل اولیای دم) به دفاع از «قربانی کوچک» پرداخت و گفت: این جنایت آن قدر بی رحمانه است که در بیان و زبان نمی گنجد با این وجود متهم (پدر مقتول) به قصد آزار و انحراف دستگاه قضایی و روند رسیدگی به پرونده دست به تناقض گویی و داستان‌سرایی زد. بنابراین نه تنها اشد مجازات را برای این متهم از محضر دادگاه خواستارم بلکه تقاضای پرداخت دیه را با درنظر گرفتن ارتکاب جرم قتل عمد در ماه حرام داریم. وکیل «قربانی کوچک طلاق» ادامه داد: متهم به صراحت در مراحل دادسرا و همچنین هنگام بازسازی صحنه قتل، به جرم خود اقرار کرده است. وی اضافه کرد: همان طور که در متن کیفرخواست نیز قرائت شد، متهم مذکور در تاریخ 95.6.29، فرزند خود را از بالای پلی که حدود 30 متر ارتفاع دارد به طرز بی رحمانه ای پایین انداخت و او را به قتل رساند.

 پس از اظهارات وکیل مدافع اولیای دم، مرد 31 ساله در جایگاه متهمان ایستاد و با معرفی کامل خود به سوالات قاضی علیزاده پاسخ داد.

 آیا اتهام قتل عمدی پسرت (علی) را قبول داری؟  
بله! اتهام را قبول دارم! کاری را که انجام داده ام چرا دروغ بگویم! اشتباهی بود که مرتکب شدم! 

چرا فرزندت را کشتی؟  
از زمانی که داماد این خانواده شدم با همسرم اختلاف داشتم. در واقع ما مدت بسیار کمی را با یکدیگر زندگی کردیم از آن به بعد و در طول حدود هفت سال که از ازدواجمان گذشت، مدام یا حکم جلب مرا می گرفتند یا به خاطر مهریه شکایت می کردند!

حضانت فرزند بعد از طلاق با تو بود؟ 
بله! وقتی بعد از یک سال از زندان آزاد شدم از طریق دادگاه حضانت فرزندم را گرفتم ولی در هفته دو روز «علی» را به آن ها تحویل می دادم.

چرا او را کشتی؟ 
وقتی از زندان آمدم معتاد شدم، بیکار هم بودم! از سویی بچه از نظر روحی به هم ریخته بود! حال مناسبی نداشت! همواره بهانه گیری می کرد که چرا از مادرم طلاق گرفتی! می گفت: تو مرا بدبخت کردی! هر غذایی را نمی خورد، همیشه برایش کباب می گرفتم! یعنی چیزی برای او کم نگذاشتم! اما مادرزنم او را کتک می زد! با وجود این اشتباه کردم و از محضر دادگاه تقاضای عفو و بخشش دارم. 

قبلا هم قصد کشتن فرزندت را داشتی؟ 
نه! این ها دروغ می گویند در واقع به دنبال دیه هستند من با پدر و مادرم زندگی می کنم و فرزندم نزد من بود.

یعنی او را به کنار دریا نبردی؟ 
نه! من خودم به شهرستان رفتم ولی پسرم را نبردم! اما او (مقتول) خیلی لجباز شده بود. از نظر روانی به هم ریخته بود  به اندازه ای که دیگر خسته شده بودم. همیشه تکرار می کرد که چرا طلاق گرفتی! البته قبول دارم کاری که من کردم در شأن یک انسان نبود، خودم قبول دارم! 

نحوه قتل پسرت «علی» را توضیح بده. 
آن روز بعدازظهر در خانه بودم ابتدا تصمیم گرفتم پسرم را با موتورسیکلت به سمت هسته مرکزی شهر ببرم اما به طور اتفاقی از بزرگراه صدمتری فجر حرکت کردم.

با قصد قبلی که پسرت را به قتل برسانی او را سوار کردی؟ 
بله! می خواستم او را سر به نیست کنم! گفتم که از نظر روحی خیلی به هم ریخته بود و من نمی توانستم بهانه گیری هایش را تحمل کنم! وقتی میدان کابلی را دور زدم به سمت خیابان خواجه ربیع و میدان شهدا ایستادم. موتورسیکلت را روی جک گذاشتم و به پسرم گفتم پیاده شو و آن‌طرف نرده های پل، حرکت خودروها را ببین! او هم میله ها را با دست گرفته بود که در یک لحظه از پاهایش گرفتم او را بلند کردم و به وسط بزرگراه انداختم! ولی من پسرم را دوست داشتم در واقع نمی خواستم او را بکشم!

چرا پل بزرگ کابلی را برای این کار انتخاب کردی؟ 
چون قبلا آن را دیده بودم!

پس نقشه قتل را از قبل طرح کرده بودی؟ 
بله! از حدود 24 ساعت قبل تصمیم به قتل پسرم گرفتم و راه های متفاوتی برای کشتن او به ذهنم رسید ولی در نهایت او را به میدان کابلی بردم و پایین انداختم!

لباس های بسیار شیک و تمیزی به فرزندت پوشانده بودی؟ چرا؟ 
نزدیک مهر بود و او باید روز بعد به مدرسه می رفت. خیلی شوق رفتن به کلاس درس را داشت. من هم چیزی از او دریغ نمی کردم لباس های تمیزش را با جوراب سفید به او پوشاندم.

آیا به قصد انتقام از همسرت یا خانواده اش این کار را کردی؟ 
نه!  آن ها خیلی مرا  آزار دادند ولی من قصد انتقام‌جویی نداشتم.

بعد از ارتکاب قتل چه کردی؟ 
وقتی او را پایین انداختم و دیدم حرکت نمی کند سوار موتورسیکلتم شدم و به خانه رفتم. سپس ماجرای گم شدن فرزندم را به پلیس گزارش کردم!

آیا مواد مخدر هم مصرف می کنی؟ 
بله! من معتاد بودم!

روز حادثه هم مواد مصرف کردی؟ 
بله! سه  یا چهار قرص ترامادول 200 خوردم.

زمانی که فرزندت را به قتل رساندی از نظر روحی و روانی سالم بودی؟ 
بله! کاملا بر اعمال خودم کنترل داشتم.

چرا راه مناسب و درستی را انتخاب نکردی؟ 
من می‌توانستم او را تحویل بهزیستی بدهم  یا فرزندم را به کسی هدیه کنم اما آن زمان به این موارد اصلا فکر نمی‌کردم.
 
پس از دفاعیات متهم و اقاریر صریح او در جلسه دادگاه وکیل تسخیری وی نیز به دفاع از او پرداخت و گفت: موکل من (متهم) به خاطر حکم جلب های متفاوت  و تحمل زندان به خاطر مهریه و همچنین اعتیاد، تعادل روانی نداشت و به طور مسلم این عمل به صورت غیراختیاری رخ داده است و علت تناقض‌گویی های او در مراحل رسیدگی به پرونده نیز ناشی از همین فشارهای روانی است. بنابراین تقاضای تخفیف مجازات را از محضر دادگاه دارم.

متهم که گاهی دستانش را روی صورتش می گرفت و گریه می کرد ،در آخرین دفاع از خود نیز گفت: تقاضای بخشش دارم هیچ حیوانی با فرزندش چنین کاری نمی کند که من کردم! می دانم کار درستی نبود!

با پایان یافتن اظهارات وکلای مدافع، قاضی مجتبی علیزاده رئیس شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی، دستور پایان جلسه محاکمه را صادر کرد و گفت: پس از آن که وکلای مدافع، لایحه دفاعیات خود را به دادگاه ارائه دادند در مهلت قانونی، رای دادگاه نیز در این پرونده صادر خواهد شد.

حرف‌های مادر علی
زن جوان بعد از آن که به همراه وکیل مدافعش به دفاع از خون کودک بی گناهش پرداخت در تشریح ماجرای تلخ زندگی‌اش گفت: پدرم کارگری زحمت کش بود که با نان حلال فرزندانش را بزرگ کرد و من در یک خانواده اصیل در کنار خواهر و چهار برادر رشد کردم. زندگی شیرین و به دور از دغدغه ما ادامه داشت تا این که مقطع راهنمایی را به پایان رساندم و با شور و شوق خاصی در دبیرستان ثبت نام کردم به تحصیل علاقه داشتم و از درس خواندن لذت می بردم اما هنوز چند ماه از آغاز سال تحصیلی سپری نشده بود که یک روز مادرم کنارم نشست و از زنی سخن گفت که مرا برای پسرش خواستگاری کرده بود. از تعجب چشمانم گرد شد چرا که من 14 سال بیشتر نداشتم و اصلا از ازدواج و خانه داری چیزی نمی فهمیدم از سوی دیگر هم من «مرتضی» را دوست نداشتم و نمی خواستم با او ازدواج کنم ولی آن زن که دوست یکی از آشنایان مادرم بود با رفت و آمدهای زیاد اصرار به این ازدواج داشت. هر چه گریه کردم و گفتم قصد ازدواج ندارم فایده ای نداشت چرا که آخرین فرزند خانواده بودم و مادرم فکر می‌کرد آن جوان مرا خوشبخت می کند. مادر داغدار آه سردی کشید و ادامه داد، یک سال قبل از ازدواج من، پدرم به دلیل بیماری ریوی فوت کرد و من برخلاف میل باطنی ام با مرتضی ازدواج کردم ولی هنوز یک هفته بیشتر از زندگی مشترک ما نگذشته بود که اختلافاتمان آغاز شد. او مردی بی مسئولیت بود و مدام با دوستانش به تفریح و گشت و گذار می پرداخت و مرا در خانه تنها می گذاشت گاهی مدت های زیادی از خانه دور می شد و به شهرهای دیگر می رفت. وقتی اعتراض می‌کردم پاسخم این بود که من زود ازدواج کردم هنوز باید خوش می‌گذراندم و ...

اختلاف های ما هر روز بیشتر شدت می گرفت چرا که او اخلاق دوگانه ای داشت و به زندگی اش توجهی نمی کرد زمانی که علی (مقتول) را باردار بودم او با دوستانش به شهر دیگری رفت و بعد از تولد فرزندم به منزل بازگشت دیگر چاره ای نداشتم جز آن که برای رهایی از این شرایط به قانون متوسل شوم از آن زمان به بعد در واقع ما با هم زندگی نکردیم او نه حاضر به طلاق بود و نه مخارج زندگی را تامین می کرد. هفت سال در کشاکش دادگاه و پاسگاه گذشت تا این که قانون رای به طلاق غیابی صادر کرد ولی در نهایت او پس از مدت ها فرار در چنگ قانون گرفتار شد و مدتی را در زندان سپری کرد ولی بعد از آزادی از زندان، حضانت فرزندم (علی) را به عهده گرفت. من هم با جوانی شرافتمند ازدواج کردم و تازه طعم خوشبختی را می چشیدم که مرتضی برای انتقام از زندگی آبرومندانه من و در یک عمل شیطانی و بی رحمانه فرزندم را به قتل رساند و مدعی شد که قرص های مخدر استفاده کرده است در حالی که او حتی لب به سیگار هم نمی‌زند.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲۶
انتشار یافته: ۴۴
ناشناس
|
Austria
|
۱۶:۳۸ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
پدر وحشی... زن آشعال!!
پاسخ ها
مخاطب تابناک
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۳۱ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
بجای حفاظ کشیدن روی پل ها فکری به حال اقتصاد و معیشت مردم بکنید
ناشناس
|
Australia
|
۱۶:۴۵ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
ما شاء الله تو ایران چه خبره؟!!
تجاوز به بچه 2 ساله و قتل
تجاوز به دختر 5 ساله و قتل
تجاوز به دختر 7 ساله و قتل
....
عجب جایی هست برای بچه ها
پاسخ ها
شهاب
| Germany |
۰۰:۵۸ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۷
بهتره بگیم تو ایران غرب زده که همه چیزش شده خوشگذرانی های فردی که هیچکس حاضر نیست مسئولیت پذیر باشه و همه به دنبال هوس خودشون هستن چه خبره صد البته زندگی با محور مادیات و خوشی های لحظه ای بهتر از این نمیشه!!!!غرب همه فرهنگ ایرانی ها رو داره به باد میده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۵۱ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
دقيقا
بهار
|
Japan
|
۱۶:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
یا نباید قبل از دادن حضانت به پدر, ازمایشهایی مثا اعتیاد و تست روانی انجام میگرفت؟
پاسخ ها
همخدانیان
| Slovenia |
۲۰:۴۸ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
اینکه قبل از دادن مهریه به زنان که همه کلاهبردار هستند نباید ازشون آزمایشهایی مثل تست روانی گرفته شود؟
ایرانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۰۹ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
طفلی این کودکان بی گناه، هر روز یک ماجرای هووولناک رو می شنویم، عمیقا ناراحتم. کودک آزاری های وحشتناک، و قتل فرزند و ... کاش مسئولین قدری به فکر وضع بوجود آمده باشند. بهزیستی باید صلاحیت پدر و مادر ها رو بررسی کنه. البته اگر بودجه بهزیستی کفاف بده!
ناشناس
|
Mali
|
۱۷:۱۰ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
تقاضای بخشش دارم هیچ حیوانی با فرزندش چنین کاری نمی کند که من کردم! می دانم کار درستی نبود!
خوبه خودش هم میدونه حیونه البته به حیوانات خصوصا از نوع وحشی توهین میشه. این جانور را هر چه زودتر باید اعدام کنن اگر شد از یک بلندی با ارتفاع زیاد.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۸:۳۵ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
بر اساس قانون ایران پدر قصاص نداره و برای همین هم اعدام نمیشه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۱ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
کی میتونه اینکارو با پسر خودش بکنه؟
ناشناس
|
Germany
|
۱۷:۲۸ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
مشهد
شهری که کنسرت توش تعطیله؟
شهری که ...........
جالبه
وقتش نیست که
سام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۳ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
من یه پسر 4 ساله دارم و هر موقع این طور خبر ها رو می شنوم حالم بد می شه !!
تابی جان قربونت برم تو این مملکت چه خبره؟!
تابی جواببده لطفا"
خودت رو به اون راه نزن !
تابی جان یه مقاله بنویس و به مسئولان گوشزد کن که چه خبره تا فکری اساسی بکنند
ناشناس
|
Germany
|
۱۸:۰۱ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
باید خیلی خیلی عمیق تر از یک حکم اعدام به این قضایا نگاه کرد جامعه ما بیمار است .
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟