دیوان عالی کشور حکم سه بار قصاص پسر جوانی که پدر و مادر و پدربزرگش را به قتل رسانده بود، مورد تأیید قرار داد.
به گزارش شرق، این پسر جوان که سال ٩٣ بعد از به قتلرساندن والدینش سر از تن آنها جدا کرده و برای انتقال اجساد از دوستش کمک خواسته بود، با درخواست دوستش به قتلهاv اعتراف کرد.
بر اساس محتویات پرونده، سینا ٢٨ساله که دانشجوی رشته مهندسی بود نیمهشب هشتم آذر ٩٣ پس از مسمومکردن اعضای خانوادهاش با آبمیوه، آنها را با ضربات متعدد چاقو کشت و سپس سرشان را برید. این پسر که برای حمل جنازهها و به آتشکشیدن آنها از دوستش کمک خواسته بود، سرانجام همراه دوستش اشکان به کلانتری کن رفت و به جنایت خانوادگی اعتراف کرد.
این پسر در اداره آگاهی گفت: از درگیریهای مدام پدر و مادرم خسته شدم و برای پایاندادن به این وضعیت، چندین قرص خوابآور در آبمیوه ریختم و پاکت آبمیوه مسموم را در یخچال گذاشتم و خانه را ترک کردم. نیمه شب وقتی بازگشتم پدر و مادرم و پدربزرگ مادریام که میهمان خانهمان بود آبمیوه را خورده و همگی بیهوش شده بودند. کارد آشپزخانه را به دست گرفتم و اول مادر، سپس پدربزرگ و بعد پدرم را سر بریدم. میخواستم با کمک دوستم اجساد را بیرون ببرم که وقتی او در جریان موضوع قرار گرفت به من اصرار کرد به کلانتری برویم و همهچیز را بگویم و من هم قبول کردم.
تحقیقات بعدی مأموران نشان داد هرچند سینا مدعی است بهخاطر اختلافاتی که با پدر و مادرش داشته و خستگی از مشاجره مداوم آنها دست به قتل زده است اما به شیشه نیز اعتیاد داشته و روز حادثه نیز مواد مصرف کرده بود.
جلسه محاکمه پسر جوان در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده و با حضور دو قاضی مستشار برگزار شد و بعد از اینکه نماینده دادستان درخواست صدور حکم قانونی برای متهم کرد اولیایدم که خواهر، دایی و خاله متهم بودند برای او درخواست قصاص کردند. در ادامه پسر جوان روبهروی هیئت قضائی ایستاد و سناریوی تازهای را مطرح کرد. وی گفت: من مادر و پدربزرگم را نکشتم و در اداره آگاهی تحت فشار به قتل اعتراف کردم.
وی گفت: نیمهشب در حال پیامکفرستادن برای دختر مورد علاقهام بودم که یکباره صدای فریاد شنیدم. وقتی به پذیرایی خانه رفتم پدرم را دیدم که چاقو در دست بالای سر مادرم ایستاده بود. سعی کردم چاقو را از دست پدرم بگیرم اما به سمت من حمله کرد. من هم کارد آشپزخانه را برداشتم و پدرم را کشتم.من همان موقع با دوستم اشکان تماس گرفتم و به دیدنش رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم.
وی در پاسخ به سؤال قضات درباره اینکه پدرت چه انگیزهای از قتل مادر و پدربزرگت داشت، گفت: پدر و مادرم با هم اختلاف داشتند و احتمالا پدرم بههمیندلیل مادر و پدر او را کشت.
سپس دختر موردعلاقه سینا بهعنوان شاهد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من و سینا در حال پیامکبازی با هم بودیم که او یکباره جواب پیامکهایم را نداد. در مدت ششماهی که سینا را میشناختم هیچ تغییر رفتاری در او ندیده بودم و او هرگز درباره اینکه قصد کشتن پدر و مادرش را دارد حرفی به من نزده بود.
با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات وارد شور شدند و ادعای جدید متهم را مورد تأیید قرار ندادند و او را به سه بار قصاص محکوم کردند. رأی صادره مورد اعتراض این جوان قرار گرفت و خود را مستحق قصاص ندانست. بعد از بررسی اعتراض متهم در دیوان عالی کشور قضات دیوان نیز رأی صادره را مورد تأیید قرار دادند و اعتراض این جوان را رد کردند. بهاینترتیب مرد جوان یک قدم دیگر به قصاص نزدیک شد.