زلزله فراگیر ۳ / ۷ ریشتری در خاورمیانه، طرح فرانسوی نجات سعودی از باتلاق لبنان، عقب نشینی آمریکا در برابر کره شمالی، سه گانه ناطق، لاریجانی و روحانی، شباهتهای نجفی و قالیباف؛ رنج اقتصاد از فساد سازمان یافته، کره کور حصر حریری و رد توافق سه رئیس از سوی دفتر رئیس جمهور، از محورهایی است که موضوع گزارشهای تحلیلی و خبری روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»، روزنامههای امروز دوشنبه ۲۲ آبان ماه در حالی بر پیشخوان مطبوعات کشور قرار گرفتند که خبر زلزله ۷. ۳ ریشتری در عراق و ایران در تعدادی از آنها به خبر اول روز تبدیل شده است؛ زلزلهای که روزنامه همدلی از آن به لرزیدن نصف خاورمیانه یاد کرده و شرق تیتر «زلزله عراق، ایران را لرزاند» را برای آن به کار برده است.
هرچند موقع بسته شدن صفحات روزنامهها، آمار دقیقی از تلفات زلزله روز گذشته منتشر و در دسترس مطبوعات قرار نگرفته بود، برخی از آنها مثل اعتماد، آمار ابتدایی خسارات این زلزله را در گزارشهای خود گنجاندند. این روزنامه عنوان لرزش بزرگ را برای خبر زلزله روز گذشته عرب کشور به کار برده که در چندین استان احساس شده است.
اما از موضوعات سیاسی که این روزها شاهد ارائه و انتشار گزارشها و تحلیل هایی درباره آن هستیم، مطرح شدن دوباره نام ناطق نوری در عرصه سیاسی کشور است.
پس از اظهارات محمدرضا باهنر مبنی بر خبرهای خوب از بازگشت ناطق نوری به عرصه سیاسی کشور چند روزنامه به تحلیل جایگاه ناطق در پازل گروههای سیاسی کشور پرداخته اند.
آرمان با مطرح کردن نام سید حسن خمینی در کنار ناطق نوری و انتخاب تیتر ««سیدحسن- ناطق»؛ نوری برای هر دو جناح» از آنها به عنوان افرادی فراجناحی نام میبرد.
اما روزنامه خراسان نیز در بخشی از گزارش خود با تیتر ناطق در تقاطق راست و چپ به اظهارنطرهای افراد سیاسی هر دو جناح درباره ناطق نوری میپردازد.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، گزارشها و سرمقالههای روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
«سیدحسن- ناطق»؛ نوری برای هردو جناح
آرمان در گزارشی با مطرح کردن احتمال کاندیداتوری ناطق در ۱۴۰۰ نوشت: در سال ۹۲ اصلاحطلبان به حمایت از روحانی برخاستند هر چند عارف هم کاندیدا بود، اما آگاه بودند که باید از روحانی حمایت شود. در این هنگامه برخی اصلاحطلبان به طرح کاندیداتوری ناطق نوری و حمایت اصلاحطلبان از او پرداختند چنانکه فیضا... عرب سرخی از فعالان سیاسی اصلاحطلب گفته بود: «زمانی که به مقطع انتخابات سال ۹۲ رسیدیم، هنوز نمیدانستم آقای عارف و روحانی کاندیدا هستند و در صورت نامزدی هم به طور طبیعی رأی کافی دارند یا نه؟ با توجه به شرایط موجود آن زمان به این نتیجه رسیدم که به دوستان پیشنهاد کنم سراغ آقای ناطق نوری بروند تا بلکه ایشان را برای ثبت نام راضی کنند. آقای ناطق همان کسی بود که در سال ۷۶ برای شکست ایشان تلاش کردیم.
آیا این نظر جدید به آن معناست که هویتم را از دست دادهام؟ خیر. حتی امروز هم برخی حمایت از آقای ناطق را کار مناسبی میدانند و من تقریبا فکر میکنم خیلی از کسانی که سال ۷۶ از رقیب آقای ناطق حمایت میکردند، حتی خود رقیب آقای ناطق اگر به هر دلیلی آقای روحانی نباشد، پیشنهاد کاندیداتوری ناطق را بدهند.» با توجه به ارتباط میان اصلاحطلبان و ناطق نوری این احتمال وجود دارد که اصلاحطلبان در سال ۱۴۰۰ از ناطق نوری بخواهند در قامت کاندیدای ریاست جمهوری وارد عرصه شود و به حمایت از او بپردازند. از سوی دیگر ناطق نوری چند سال پیش خاطرهای را چنین نقل کرده بود: «قبل از انتخابات ٩٢ بحث بر سر این بود که رئیسجمهور چه کسی باشد؟ همه این افراد به من اصرار میکردند که کاندیدا شوم. یک روزی آقای روحانی همین بحث را مطرح کرد که آقای هاشمی گفت: شما هر دو بیایید.
آقای روحانی گفت: اینطوری که نمیشود و من همیشه نفر دوم فلانی بودهام و ایشان اگر بیاید من حتما نمیآیم.» من گفتم: «بنده، چون قطعا تصمیم دارم نیایم بنابراین بیا. اگر آمدی من حمایت میکنم و تا اندازهای هم که از دستم برمیآمد، وظیفهام را انجام دادم؛ راضی هم هستم و دعا میکنم.»، اما جریان دیگر یعنی اصولگرایان چه دیدگاهی درباره بازگشت شیخ نور دارند؟ جریان اعتدالی و سنتی اصولگرا چندان به بازگشت ناطق نوری بیمیل نیست چنانکه محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین گفته است: «من همواره در محافل خصوصی و از طریق رسانهها از آقای ناطق خواستهام که به فعالیتهای سیاسی بازگردند البته بعضیها احتیاط میکنند. ایشان میگویند احساس تکلیف شرعی نمیکنم که به صحنه بیایم، اما من باز هم از آقای ناطق درخواست میکنم که احساس تکلیف شرعی کنند و تشریف بیاورند.» برخی دیگر از اصولگرایان میانهرو هم مانند باهنر سخن میگویند یعنی آنها در اصرار برای بازگشت ناطق نوری با اصلاحطلبان هم نظر هستند، اما اکنون کلیدیترین سؤال این است: آیا شیخ نور باز خواهد گشت؟
از سوی دیگر اصرار زیادی به حضور ناطق نوری و سیدحسن خمینی در جایگاه خطیب جمعه میشود که البته قابل کتمان نیست. دلواپسان به مانع تراشیهای زیادی در این مسیر خواهند پرداخت، اما خواست مردم موضوعی نیست که ناطق نوری و سیدحسن خمینی به راحتی از کنار آن عبور کنند. مرتضی حاجی وزیر سابق آموزش و پرورش درباره حضور اشخاصی مانند سیدحسن خمینی و ناطق نوری پشت تریبون نماز جمعه گفت: «حضور این افراد حتما به رونق نماز جمعه کمک میکند.» پیش از او هم حجت الاسلام غرویان، مدرس حوزه علیمه قم تاکید کرده بود: «اگر میخواهیم نماز جمعه برای مردم جذبه داشته باشد باید افرادی مانند سیدحسن خمینی و آقای ناطق نوری در آن حضور داشته باشند.» محمد هاشمی برادر آیتا... هاشمی هم در واکنش به برخی درخواستها برای حضور ناطق نوری به عنوان امام جمعه تهران گفت: تریبون نماز جمعه تریبون خاصی است و امام جمعه مسئولیتهای ویژهای دارد؛ یکی از آنها این است که واقعیتها و حقایق را از این تریبون به مردم بگوید و این موضوع مستلزم شجاعت خاصی است. با عنایت به ویژگیهای امام جمعه و وظایفی که دارد به نظرم آقای ناطق میتواند امام جمعه موفقی باشد.
ناطق نوری در تقاطع چپ و راست
خراسان هم در گزارشی با عنوان ناطق نوری در تقاطع چپ و راست در این باره مینویسد: چندی پیش نیز هفته نامه صدا در میزگردی با حضور عباس سلیمی نمین و احمد توکلی به وضعیت فعلی اصولگرایان پرداخت. در این میزگرد احمد توکلی درباره دیدگاههای ناطق نوری و لاریجانی گفت: «چهره هایی مانند ناطق نوری، علی مطهری یا لاریجانی، خودشان از جریان اصولگرایی کنار رفتند و فاصله گرفتند.» در مقابل، اما سلیمی نمین اعتقاد دیگری دارد. او معتقد است: «وقتی فردی میگوید من اصولگرا نیستم، چه اصراری داریم او را جزو اصولگرایان بدانیم. اما چهره هایی مانند ناطق نوری یا مطهری، اینها در درون طیف اصولگرا هستند منتها با زاویهای یا تفسیری که دارند، طبیعتا در طیف اصولگرایی هم قرار میگیرند. نگاهشان متفاوت است، باشد. باید سعه صدر داشته باشیم.» با این حال باید دید آیا ناطق نوری قصد بازگشت به فضای سیاسی کشور را دارد و در صورت بازگشت خود را در همان جناح راست یا به قول باهنر، اصولگرا تعریف خواهد کرد یا این که همچنان فضای سیاسی کشور را از بیرون گود رصد خواهدکرد.
ناگفتههای نوه امام از رد شدن خود از گزینش دانشگاه
شرق در شماره امروز خود، گفت وگویی با زهرا اشراقی نوه امام خمینی انجام داده و آن را با تیتر ناگفته هایی از بیت امام منتشر کرده است. اشراقی در بخشی از این گفت وگوی مفصل به ماجرای رد شدنش از گزینش دانشگاه در زمان حیات امام میگوید:چشمم را باز کردم و دیدم همه زندگیام رفته است. با اینکه امام بود، ولی واقعا پشتم خالی شد. احساس کردم که از صد به صفر رسیدم. اما (بهخودم گفتم) دیگر باید روی پای خودت بایستی و تنها خودت هستی. در این شرایط سختترین موضوع برای یک دختر، مسئله ازدواج است که خودم تصمیم گرفتم، یعنی انتخاب خودم بود. دومین موضوع، ادامه تحصیل و انتخاب رشته دانشگاهی بود که خودم انتخاب کردم. وقتی به آقا گفتم دانشگاه قبول شدم، خیلی خوشحال شدند. میدانید که گزینش، من را هم رد کرد. من آنموقع ازدواج کرده بودم.
گزینش برای چه شما را رد کرد؟
به خاطر نمره انضباط و رأی به بنیصدر بود. سال آخر دبیرستان نمره انضباطم را پنج دادند. به بابام میگفتم به من گفتهاند تو به بنیصدر رأی دادی برای همین به من پنج دادهاند.
به آقا خبر دادم و گفتم: آقا من میخواهم از این مملکت بروم. گفتند: که چرا؟ چه شده. گفتم: جایی که نمیتوانم ادامه تحصیل بدهم برای چه بمانم؟ گفتند: مگر چه شده؟ گفتم: گزینش من را رد کرده است. گفتند: علت چه بوده؟ گفتم: میگویند به بنیصدر رأی دادی. خب شما هم احتمال دارد به بنیصدر رأی داده باشید. گفتند: اینکه دلیل نشد برای ردکردن. گفتم: اگر نتوانم ادامه تحصیل بدهم میروم. فورا دایی (سیداحمدخمینی) را صدا زدند و گفتند احمد برو ببین چه شده. خلاصه آنجا پارتیبازی کردم! اما مثل من تعداد زیادی بودند که مجبور به ترک وطن شدند. بههرحال با رتبه خوب در دانشگاه تهران قبول شدم. بچه درسخوانی بودم. من بودم و مریم. مریم را هم رد کرده بودند. مریم، دختر مرحوم دایی مصطفی. او هم مثل من به اتهام ضدانقلابیبودن رد شده بود. برچسب ضدانقلاب از اول انقلاب به ما خورده بود (خنده).
هیچ جنگی در پیش رو نخواهیم داشت
یدالله جوانی در سرمقاله امروز روزنامه جوان با موضوع قرار دادن گمانههای رسانه از امکان درگیری نظامی جدید در منطقه با عنوان «هیچ جنگی در پیش روی نخواهیم داشت» نوشت: وقتی رژیم سعودی با رفتارهای کودکانه سعد حریری نخستوزیر لبنان را در خاک عربستان وادار به استعفای اجباری کرد، برخی از تحلیلگران با استناد به محتوای بیانیه استعفا از یک طرف و مواضع حاکمان سعودی از طرف دیگر، از وقوع یک جنگ در پیش روی خبر دادند. ادبیات و خط و نشانهای سعودیها و همچنین فراخوان اتباع سعودی، اماراتی و اردنی از لبنان از سوی دولتهای متبوعشان، این گمانه را تقویت کرد. یکی از مقامات سعودی آشکارا، ملت لبنان را بر سر دو راهی شورش علیه حزبالله، یا پذیرش جنگ قرار داد! حتی برخی از عناصر رژیم قبیلهای سعودی، ایران را متهم به شراکت در شلیک موشک یمنیها به ریاض معرفی کرده، وعده مقابله دادند.
البته اطلاعات سیدحسن نصرالله مبنی بر اینکه سعودیها، از رژیم صهیونیستی خواستهاند تا به لبنان حمله کند، موضوع وقوع جنگ را جدیتر کرد. پیشتر هم بحث جنگ با فرو ریختن برجام مطرح شده بود. در این ایام نیز، به دنبال تمرکز غرب بر موضوع موشکی ایران با وضع تحریمها و راه انداختن هیاهوها، برخی از خطر وقوع جنگ سخن گفته، راه جلوگیری از آن را تن دادن ایران به مذاکرات هستهای اعلام میکنند. آیا با توجه به مطالب پیش گفته، منطقه راهبردی غرب آسیا، به زودی شاهد وقوع یک جنگ دیگر خواهد بود؟ آیا عربستان در آینده به لبنان و یا ایران حمله خواهد کرد؟ آیا رژیم صهیونیستی به صورت مستقل یا به همراه آل سعود به لبنان حمله خواهد کرد؟ آیا امریکاییها و دولت ترامپ، در صورت خارج شدن احتمالی ایران از برجام یا رد کردن هر نوع مذاکره موشکی، به جمهوری اسلامی حمله نظامی خواهند کرد؟ نگارنده بر این اعتقاد است که هیچ جنگی در پیش رو نخواهیم داشت.
برخلاف ادبیات و ظاهر جنگی جنگطلبان مثلث شوم امریکا، رژیم صهیونیستی و رژیم آلسعود؛ شرایط منطقه، وضعیت مقاومت و بیداری ملتها، به گونهای است که این سه کشور جرئت آغاز هیچ جنگی را به صورت مستقیم علیه لبنان و یا ایران ندارند. ایالات متحده با خسارتهای چند تریلیون دلاری سالهای اخیر در منطقه و با شکستهای راهبردی در عراق و سوریه، به این فهم رسیده که جنگ علیه ایران برای امریکا چه پیامدهایی دارد. امریکاییها به درستی فهمیدهاند با شلیک حتی یک موشک به سمت ایران، درگیر یک جنگ خسارتبار و همه جانبه در کل منطقه خاورمیانه خواهند شد. آری دولتمردان امریکایی با توجه به آشنایی که نسبت به بخشی از قدرت دفاعی ایران دارند، و با توجه به شناخت مختصری که از سرپنجههای قدرتمند جمهوری اسلامی در منطقه پیدا کردهاند، جنگ با ایران را مساوی با تبدیل شدن خاورمیانه به گورستان امریکا ارزیابی میکنند و، اما رژیم صهیونیستی، هنوز تلخیهای جنگ ۳۳ روزه را در کام دارد. تلخیهایی که نه تنها نتوانست با جنگهای سهگانه علیه ملت مظلوم فلسطین و ساکنان غزه در یک وسعت ۳۶۰ کیلومتر مربعی جبران کند، بلکه بر این تلخیها و ناکامیها افزوده شد.
رژیم صهیونیستی در ارزیابیهای خود از حزبالله لبنان، میداند که حزبالله کنونی به لحاظ توانمندیهای گوناگون و قدرت تحرک جنگی و دفاعی، در سطوحی به مراتب بالاتر از زمان جنگ ۳۳ روزه قرار دارد. صهیونیستها میدانند هر نوع جنگی علیه حزبالله لبنان، علاوه بر اینکه کل لبنانیها را در مقابل آنان قرار میدهد و امنیت تلآویو و دیگر نقاط راهبردی را در سرزمینهای تحت اشغال از بین میبرد، این جنگ چه بسا با گشوده شدن جبههای دیگر در برابر آنها، نتیجهاش بازگشت بلندیهای جولان به سرزمینهای اصلی باشد. بدیهی است که صهیونیستها ریسک آغاز چنین جنگی را نخواهند کرد، حتی اگر تا ریال آخر هزینههای این جنگ را سعودیها بپردازند. در خصوص رژیم آلسعود، موضوع بسیار روشن است و هیچ نیازی به استدلال ندارد. اکنون عامل اصلی آزاردهنده حکام سعودی، شکست آنان در جنگ یمن است. سعودیها صحنه جنگ را با میدان رقص شمشیر اشتباه گرفتند. ملک سلمان بن عبدالعزیز و دیگر شاهزادگان همراهش، تصور میکردند با چند ده سورتی پرواز و بمباران مناطقی از یمن، به تمامی اهداف خود ظرف چند هفته دست خواهند یافت. اما با انجام چند ده هزار پرواز هواپیماهای جنگی و به کارگیری تمامی قدرت خود در حوزههای دیگر، اکنون بینی آنان در جنگ یمن به خاک مالیده شده و هیچ راه پس و پیشی ندارند.
به مخیله سعودیها خطور نمیکرد که روزی ملت یمن، فرودگاه ریاض را هدف موشکهای خود قرار دهد؛ بنابراین حکام سعودی که در جنگ خودساخته یمن گرفتار شدهاند، هرگز قادر به جنگافروزی در جبههای دیگر نیستند. عربستانیها اگر جرئت جنگ با لبنان را داشتند، ملتمسانه دست به دامن صهیونیستها برای حمله به لبنان نمیشدند؛ بنابراین مثلث شوم و جنگطلب امریکا، رژیم صهیونیستی و آلسعود، گرچه خواهان نابودی حزبالله، مقاومت و جمهوری اسلامی هستند، لکن جرئت ورود به جنگ برای رسیدن به این اهداف را به دلیل اقتدار دفاعی طرف مقابل ندارند.
اقتصاد چین در آستانه فروپاشی!
قانون در شماره امروز خود در گزارشی افتصادی نوشت: چین به عنوان یکی از اقتصادهای برتر در دنیا شناخته میشود. براساس ارزیابی صندوق بینالمللی پول در سال ۲۰۱۴ میلادی، ارزش تولید ناخالص داخلی چین بر مبنای برابری قدرت خرید، مطابق با ۱۷۶۳۱ میلیارد دلار آمریکا بوده است که ۱۶. ۵ درصد از کل تولید ناخالص داخلی دنیا را شاملمیشد. در این سال، ارزش تولید ناخالص داخلی آمریکا بر مبنای برابری قدرت خرید به ۱۷۴۱۶ میلیارد دلار آمریکا رسید که ۱۶. ۳ درصد تولید ناخالص داخلی دنیا بوده است.
پس از این ارزیابی، صندوق بینالمللی پول اعلام کرده بود که انتظار میرود این روند تا سال ۲۰۱۹ میلادی نیز ادامه داشته باشد و در سال ۲۰۱۹ میلادی ارزش تولید ناخالص داخلی چین بر مبنای برابری قدرت خرید به ۲۶۸۶۷ میلیارد دلار برسد.
همچنین در شهریور ۹۶ گزارشی از سوی موسسه Pricewaterhouse Coopers (به اختصار PwC مستقر در لندن) منتشر شد که بر اساس آن، بازارهای نوظهوری مانند هند و برزیل به طور فزایندهای بر اقتصاد آمریکا و چین تاثیر گذاشته و آنها را به چالش خواهند کشید. در حال حاضرنیز چین با ۳۸. ۰۰۸ هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی به عنوان بزرگترین اقتصاد دنیا شناخته میشود و در صدر اقتصادهای برتر دنیا قرار دارد.
با تمام این اوصاف، روز گذشته یک روزنامه انگلیسی خبری منتشر کرد مبنی بر اینکه اقتصاد چین به دلیل حجم بالای بدهیها در حال فروپاشی است. هرچند به نظر میرسد واژه فروپاشی برای غول اقتصادیای مانند چین، بسیار دور از انتظار باشد.
فروپاشی به دلیل بدهی روزنامه انگلیسی «اکسپرس» در خبری اعلام کرد: بانک مرکزی چین اعلام کرده به دلیل آسیبپذیر شدن سیستم مالی این کشور، اقتصاد چین در آستانه فروپاشی قرار دارد. «ژوژیاچوان» رییس بانک مرکزی چین هشدار داد سیستم مالی چین به دلیل سطح بالای بدهیها، روزبهروز آسیبپذیرتر میشود. رییس بانک خلق چین در مقالهای که در وبسایت بانک مرکزی چین منتشر شد، نسبت به مشکلات احتمالی مالی درآینده دومین اقتصاد بزرگ جهان یعنی چین هشدار داد.
«ژو» تصریح کرد: از جمله اقدامات کلیدی که برای کنترل اقتصادچین صورت میگیرد، بهمنظور خطراتی است که در بخش مالی این کشور برای انجام اصلاحات عمیق و باز نگه داشتن سیستم مالی رخ داده است. ریسکهای آسیبزننده به بازارهای مالی در چین، مخفی، پیچیده، ناگهانی، مسری و خطرناک هستند. در بخشهایی از اقتصاد واقعی، این مساله بهعنوان بدهیهای بیش از حد، منعکس شده و در سیستم مالی، همان اعتبار است که به سرعت در حال گسترش است. «ژو» در اینباره سه ریسک مالی مهم را که چین با آنها روبهرو میشود، معرفی کرد. این ریسکها نسبت بالای بدهی و نقدینگی در فاینانس کلان، ریسک اعتباری در فاینانس خرد و سایه بازار بانکداری بینالمللی و بانکداری منطقهای همراه با جرایم مالی است.
وی نسبت مجموع بدهی به تولید ناخالص داخلی چین در سال ۲۰۱۶ میلادی را ۲۴۷ درصد بیان کرد و گفت: در حالی بدهی شرکتها ۱۶۵ درصد آن را تشکیل میدهد که این موضوع بالاتر از سطح خطر پذیرفته شده بینالمللی است. ریسکهای مالی شامل ریسکهای پایهای مرتبط با بازارهای مالی و موسسات مالی میشود. برای مثال، برخی موسسات مالی ناسالم قادر به تامین استانداردهای مرتبط در حوزه کاری خود نیستند و در نتیجه این مساله، منجر به ورشکستگی یا بسته شدن آنها میشود. اقتصاد چین در حال حاضر در آستانه فروپاشی و به دلیل حجم بالای سرمایهگذاری بر پایه پول قرضی بسیار آسیبپذیر است. یکی از دلایلی که منجر به تجربه زمانهای سخت اقتصادی برای پویایی اقتصاد چین شده، وجود شرکتهایی است که به دلیل عدم توانایی در بازپرداخت بدهیهای خود باید بسته شوند یا در آستانه ورشکستگی قرار دارند.
مردان؛ مشتریان پروپا قرص جراحی زیبایی
روزنامه ایران در گزارشی از گسترش جراحیهای زیبایی بین مردان ایرانی خبر داد و نوشت: امروزه علم جراحی پلاستیک، جراحان را قادر کرده است تا به اصلاح بدشکلیها و نواقص ظاهری و عملکردی بیماران بپردازند. این شاخه از علم پزشکی گرچه قدمت زیادی دارد، اما با تحولات چشمگیری که در سالهای اخیر داشته، توانسته است بر بسیاری از چالشهای درمانی در زمینه ترمیم و بازسازی اعضای بدن غلبه کند و زیبایی را به جزء لاینفکی از جراحی پلاستیک مبدل سازد.
امروزه جراحیهایی که صرفاً برای زیبایی انجام میگیرد، بسیار زیاد شده و برخلاف گذشته که زنان تنها متقاضیان این جراحیها بودند، امروزه مردها نیز به جمع مشتریان پروپا قرص جراحیهای زیبایی پیوستهاند.
دکتر امیررضا معتبر با تأیید این موضوع به «ایران» میگوید: «ژنیکوماستی» (اصلاح بزرگی سینه ها)، «لیپوساکشن» و «لیزر لیپولیز» (تخلیه چربیهای اضافی شکم و پهلو منتها با دو روش مختلف)، همچنین جراحی زیبایی پلکها و جراحی زیبایی بینی پرطرفدارترین و مهمترین جراحیهای زیبایی است که مردان انجام میدهند.
وی ادامه میدهد: به رشد غیر طبیعی غدد پستانی در مردان که به بزرگ شدن پستان آنها منجر میشود ژنیکوماستی گفته میشود که در دوران نوزادی، نوجوانی و حتی سالمندی اتفاق میافتد. لیپوساکشن و «لیزر لیپولیز» هم از اعمال زیبایی است که مورد توجه مردان قرار گرفته است هرچند در مقام مقایسه هنوز تعداد مردانی که برای این عمل مراجعه میکنند نسبت به زنان به میزان قابل توجهی کمتر است، اما این به آن معنی نیست که مردان جامعه ما از تناسب اندام بهتری نسبت به زنان برخوردار هستند.
این متخصص جراحی پلاستیک و ترمیمی این مسأله را با دو عامل مرتبط میداند و میگوید: زایمان و پیامدهای آن بر تناسب اندام مانند تغییرات قابل ملاحظه در اندازه شکم، پهلوها و همچنین شکل و قوام پوست، زنان را بیشتر به سمت جراحیهای زیبایی سوق میدهد درحالی که مردان دچار چنین تغییراتی نمیشوند و هنگام دچار شدن به اضافه وزن و بزرگی شکم و پهلو از عوارضی مانند ترک و شلی پوست در امان هستند.
توجه کمتر مردان به تناسب اندام خود عامل دیگری است که باعث میشود تعداد مردانی که به سراغ جراحیهای زیبایی میروند کمتر از زنان باشد البته این خاص کشور ما نیست و در همه جای دنیا دیده میشود.
دکتر معتبر خاطرنشان میکند: در سالهای اخیر مردان برای داشتن اندامی متناسب بیش از پیش رغبت نشان میدهند و این رغبت گسترده باعث شده مردان بیشتری روانه مطب جراحان زیبایی شوند.
نکته حائز اهمیت در این ماجرا این است که این دسته از مردان غالباً نیازی به برش جراحی ندارند و مشکل چاقی شکم، پهلو و سردل آنها بدون برش جراحی و با لیپوساکشن یا «لیزر لیپولیز» حل میشود؛ چرا که مشکل شلی و افتادگی شدید پوست شکم در مردان به ندرت پیش میآید.
یکی دیگر از اعمال جراحی زیبایی که در مردان مقبولیت قابل توجهی دارد جراحی زیبایی بینی است. البته زنان و دختران اگرچه گوی سبقت این عمل را همواره میربایند، اما در چندین سال اخیر مردان و پسران نیز توجه خاصی به انجام این عمل پیدا کردهاند. به گفته این استاد دانشگاه، انحراف و کجی بینی ناشی از شکستگیها از جمله مهمترین دلایل مردان برای سپردن بینیشان به تیغ جراحی است. البته با وجود اینکه اصول جراحی زیبایی بینی در میان مردان و زنان یکسان است، اما ظاهر مردانه سبب میشود روش جراحی در مردان مشابه زنان نباشد و متناسب با ظاهر مردانه صورت گیرد. مثلاً بالا بردن نوک بینی در مردان نباید به اندازه زنان باشد، در غیر این صورت ظاهر بینی، حالتی زنانه به خود میگیرد. این امر در مورد قوس پشت بینی نیز صادق است.
دکتر معتبر معتقد است: کم مویی، ریزش مو و طاسی از دیگر مشکلات مهمی است که مردان را به سمت مراکز پیوند و کاشت مو سوق میدهد. به اعتقاد کارشناسان، با توجه به پیشرفتهای علمی، پیوند مو با روشهای جدید، در بسیاری از موارد عملی بسیار راحت به حساب میآید که بهصورت سرپایی و تحت بیحسی موضعی انجام میشود.
وی با تأکید بر اینکه موفقیت این اعمال به تبحر پزشک متخصص بستگی دارد، میگوید: دکتر یحیی دولتی رئیس انجمن پوست ایران چندی پیش به تخلف آشکاری که متأسفانه در کشور ما به وفور مشاهده میشود، اشاره کرده و گفته است، این روزها مراکز متعددی در پیوند مو فعالیت و تبلیغ میکنند، بیآنکه صلاحیت لازم را برای این کار داشته باشند. این درحالی است که دخالت افراد فاقد صلاحیت علمی در انجام اعمال جراحی پلاستیک و زیبایی باعث ایجاد عوارض جبرانناپذیر، صدمات جانی و لطمات روحی به بیماران خواهد شد.