لیلا تیموری-فروپاشی حاکمیت داعش در عراق و سوریه، خبر خوشایندی است؛ اما تردیدی نیست که فروپاشی حاکمیت داعشی، هیچ گاه به معنای فروپاشی تفکر داعشی نیست؛ تفکری که اتفاقا در بین عموم ما ایرانیان هم ریشه دوانده است. جای تعجب ندارد، افرادی زیادی در ایران هستند که صورت خود را می تراشند و کت و شلوار مرتب می پوشند، ظاهرا داعشی نیستند، اما واقعا داعشی فکر می کنند. عده دیگری هم هستند که خود را محب اهل بیت و متدین نشان می دهند، ولی بهره فراوانی از تفکر داعشی دارند.
به گزارش «تابناک»؛ شاید اگر دو ویژگی عمده تفکر داعشی را «مطلق انگاری» و «سطحی نگری» بدانیم، به این معنا که صاحب چنین تفکری، خود را حق مطلق و همه غیر خود را باطلی می داند که باید به راه های گوناگون نابود شوند، یا صاحب چنین تفکری از عمیق ترین مطالب، فقط به مطالب ظاهری و صوری آن عمل می کند، متوجه خواهیم شد که در بین ما ایرانیان، هستند بسیار کسانی که چون داعشی ها فکر و زندگی می کنند. مثال هایی زیادی هست که این معنا را در زندگی ایرانیان نشان می دهند؛ برای نمونه، پس از مذاکرات هسته ای و یک مثال هم پس از اعلام پایان حاکمیت داعش در عراق و سوریه، بحث را روشن تر می کند!
با این توضیح که بدانیم مطلق انگاری، راه گفت و گو را خواهد بست! مفاهمه ای شکل نخواهد گرفت و جامعه و مردم را به شدت در دو قطب مخالف در مقابل همدیگر قرار می دهد که شیوه تعاملشان جنگ و دعواست و نتیجه تعامل، حذف و کشتار!
پس از مذاکرات هسته ای و به نتیجه رسیدن مذاکرات، عده ای حتی در میان عموم مردم، اصالت را به مذاکرات و نتیجه آن می دادند و هر چه جز مسیر مذاکره را مسیر باطلی می دانستند که قائل به آن راه و شیوه را باید کنار گذاشت. مطلق انگاری و ترویج این ایده که راهی که ما برگزیده ایم، حق مطلق است و مخالفت با آن جز باطل و ضدیت با منافع مردم و کشور نیست، نزدیکی زیادی به تفکری داعشی دارد؛ با این تفاوت که در تفکر داعشی بیرونی، کشتن راه حل برخورد با مخالف و منتقد است، در تفکر داعشی داخلی بی آبرو کردن و دادن اتهام ها و القاب منفی به مخالفان، راه حل برخورد با حق مطلقی است که دیگران تصور می کنند، بر آنان نازل شده است، در حالی که با دوری از مطلق انگاری هم می توانستند مسیری را که از راه مذکرات منفعت ملی ایرانیان تأمین می کرد، دنبال کنند و هم در کنار آن، منتقدان و مخالفان را بپذیرند و به حرف هایشان گوش دهند تا مفاهمه صورت بگیرد!
تفاوتی هم نمی کند مخالفان هم نباید بر منش مطلق انگاری می رفتند که هر چه از مذاکره به دست آمد، باطل است، باید آن را حذف کرد؛ مطلق انگاری است که این چنین تعاملات صفر و یکی را به دنبال خواهد داشت؛ برنده شدن خود را در گرو بازنده شدن دیگری می داند.
پس از اعلام خبر شکست حاکمیت داعش در سوریه و عراق، باز هم این تفکر داعشی و مطلق انگاری از سویی دیگر رخ نمایان کرد. عده ای با مطلق انگاری، هر چه جز آنچه خود بدان علاقه داشتند، انکار می کردند و منتقد و مخالف را با چوب های داعشی راندند. گروهی که در سیاست، معنای مقاومت را درست فهم نکرده بودند، مقاومت جانانه امثال سردار سلیمانی را با مقاومت بی حاصل در خانه خودی، به نام خود زدند و باز هر که را که جز آنان فکر می کرد و می کند، به باد تهمت و انتقاد گرفتند. در حالی که اگر هدف تحقق منافع ملی باشد، مطلق انگاری تفکر و سبک و شیوه رفتار در سیاست، بدترین آسیب ها را خواهد زد. مطلبی که در نامه سردار سلیمانی به رهبری انقلاب هم بدان اشاره شد؛ آن نامه با آن مضمون، اتفاقا در نفی مطلق انگاری و تأیید همه راه ها و شیوه هایی بود که این پیروزی را محقق ساختند.
بدون تردید، مطلق انگاری داعشی در درون، آسیب بیشتری به کشور خواهد زد. مراقب داعشی هایی باشیم که با ظاهری مدرن، مردم را به گروه ها و دسته هایی تشنه به خون هم تقسیم می کنند!