زلزله ویرانگر غرب کشور در کنار خسارات فراوان جانی و مالی که به دنبال داشت، بار دیگر اشکالی را پیش روی دید همگان قرار داد که سال هاست به دلایل گوناگون از دید عموم پنهان مانده یا حتی پنهان نگاه داشته شده است!
به گزارش «تابناک»؛ حدود دو هفته از زلزله ویرانگر غرب کشورمان میگذرد، ولی هنوز زندگی در این مناطق به حالت عادی بازنگشته است؛ موضوعی که ظاهرا مسئولان پی به اهمیت آن نبرده اند که اگر این گونه نبود، دست کم هم و غمشان را بر دایر کردن مدارس میگذاشتند و میکوشیدند، با این کار، نبض حیات را در این مناطق تقویت کنند.
تلاش برای بازگشت دانش آموزان به کلاس های درس که هرچقدر دیرتر صورت گیرد، جبران عقب افتادگیها و یادگیری درس ها برایشان دشوارتر شده و از آن مهم تر، دور کردن ایشان و خانواده هایشان از فضای ناراحت کننده پس از زلزله، غیرممکن تر خواهد شد؛ بازگشتی ضروری که جدی گرفته نشده است.
این در حالی است که بر اساس ارزیابی ها و بررسیهای صورت گرفته در مناطق زلزله زده، 78 مدرسه در این نقاط دچار آسیب هایی شدهاند که آنها را غیرقابل استفاده کرده است. 78 مدرسه مشتمل بر 415 کلاس درس که بازسازی آنها امری زمان بر است و بسیار خوش بینانه است، اگر تصور کنیم کار بازسازی شان پیش از پایان سال تحصیلی جاری پایان یابد!
این در حالی است که اگر تصور میکنید، میشود با تدابیری مانند دو شیفته کردن مدارس سالم مانده در زلزله، بازگشت دانش آموزان به کلاس های درس را سرعت بخشید، سخت در اشتباهید چون بنا بر گزارش های مسئولان آموزش و پرورش، اغلب مدارس این مناطق دو شیفته بودهاند و جایی برای افزایش شیفت ندارند.
مدارس دوشیفتهای که بسیاری شان فرسوده بوده و در زلزله فروریخته اند، اما به چشم کسی نیامدهاند که اگر آمده بودند، هوشمندسازی مدارس در شهرهای بزرگ در دستور کار مسئولان آموزش و پرورش قرار نمیداشت و به جای آن، نوسازی ساختمان این مدارس ها و افزایش شمار کلاس های درس در امثال سرپل ذهاب در دستور کار قرار میگرفت.
بدین ترتیب مشخص میشود که تنها راهکار برای دایر کردن دوباره کلاس های درس در مناطق زلزله زده، بازگشت دانش آموزان به تحصیل و بازگشت حیات به این مناطق به واسطه شور و نشاط دانش آموزان، دایر کردن کلاس های درس موقت در این مناطق است. امثال کانکس هایی که متاسفانه بسیاری از دانش آموزان نقاط محروم کشورمان بی رقم خوردن هیچ زلزله ای، محکوم به درس خواندن در آنها هستند.
دایر کردن کانکس راهکار مؤثر و سریعی ست که میتوان به کمک آن به سرعت کلاس های درس را در سرپل ذهاب و دیگر مناطق زلزله زده دایر کرد؛ اما به فاصله حدود دو هفته از زلزله و به رغم بازدید وزیر و دیگر مسئولان آموزش و پرورش و حتی سفر دیگر مسئولان کشورمان به این مناطق، تا کنون تنها چهل کانکس تأمین شده که این تعداد هم به دایر شدن یک کلاس درس منجر نشده است!
نکته جالب توجه و عجیب اینکه همین چهل کانکس هم توسط خیرین تهیه شده نه وزارت آموزش و پرورش و علاوه بر این تعداد، دست کم 250 کانکس دیگر نیز به این منظور نیاز است. این را گزارش مسئولان آموزش و پرورش نشان میدهد که همه به طرح این درخواست منجر میشوند که خیرین پا پیش بگذارند تا این نیازها تأمین شود!
عجیب تر آنجاست که میبینیم حتی قدر تأمین چند چادر و دایر کردن کلاس های اوقات فراغت در این مناطق به منظور کاهش آلام زلزله زدگان و بازگشت دانش آموزان به شرایط کلاس درس و احیای روحیه این دانش آموزان نیز اقدامی از جانب مسئولان آموزش و پرورش صورت نگرفته است، حال آنکه میدانیم در برخی مناطق کشورمان چادر، کلاس درس دانش آموزان است و نسبت به کلاس های درس دایر شده در کپر و امثال آن، برتری هایی هم دارد.
اینجاست که ثابت میشود وزارت آموزش و پررش، وزارت خانه ای برای دانش آموزان نیست و تنها سازمانی است که تلاش دارد اموراتش را بگذارند و شاغلان پرشمارش را راضی نگه دارد؛ هدفی که در آن هم موفق نیست اما تلاش هایش را به آن معطوف کرده است. این را میشود از اختصاص وام 5 میلیون تومانی به فرهنگیان ساکن مناطق زلزله زده و درخواست مدیر کل آموزش و پرورش استان از وزیر بابت پرداخت معوقات معلم های این استان و موافقت وزیر دریافت!
تصمیم هایی که لابلایشان هیچ رد و نشانی از دانش آموزان نیست؛ انگار نه انگار که هر روزی که از زمان وقوع زلزله دورتر میشویم، بر زیان و ضرر دانش آموزان این مناطق افزوده میشود. دانش آموزانی که برخی بر این باورند، هرگز محور هیچ تصمیم گیری در وزارت آموزش و پرورش نبوده و نیستند و این را میشود، به وضوح در زلزله اخیر و تصمیمات پس از آن مشاهده کرد. دانش آموزانی که اگر اصل باشند، اوضاع تفاوت های آشکاری خواهد کرد.