معاون دانشجویی دانشگاه تهران در تازه ترین اظهارات خود در رابطه با مشکلات مالی این معاونت از توزیع نامتوازن بودجه در دانشگاه های کشور گلایه کرد و هشدار داد در صورت استمرار روند موجود دانشگاه ها حتی از پس تأمین غذای دانشجویان نیز بر نخواهند آمد؛ هشداری که شاید زیاد جدی گرفته نشود اما با روند فعلی تا محقق شدن فاصله چندانی ندارد.
به گزارش «تابناک»، دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور که در دهه های گذشته از اعتبار و توانمندی بالایی به نسبت موقعیت زمانی برخوردار بودند و افراد فعال در آن از جمله موفق ترین گروه های اجتماعی را شکل می داد، اکنون و در اثر برخی مدیریت های ناصواب در مسیری قرار گرفته است که آینده چندان امیدوار کننده ای پیش روی آن قرار ندارد.
به رغم کمبود تجهیزات و زیر ساخت های آموزشی که در گذشته آنهم به فراخور زمان موضوع چندان عجیبی نبود، اکثر دانشگاه های فعال کشور از نوعی آرامش مدیریتی و ثبات مالی برخوردار بودند و هر چه که بود مدیران این دانشگاه ها دغدغه تأمین نیازهای اولیه اعضای هیئت علمی، کارکنان و به ویژه دانشجویانشان را نداشتند؛ شرایطی مورد پسند که اجازه می داد دانشگاه بدون حاشیه و مشکل در مسیر تولید علم و دانش حرکت کند.
با این حال در سال های گذشته رویه ای از سوی مدیران ارشد کشور در پیش گرفته شد که فرجام آن به جای رسیده است که از دل دانشگاه های بزرگی همچون دانشگاه تهران نه دغدغه افت فرایند رشد علمی بلکه مشکل تأمین معاش و غذای دانشجویان و مشکلات صنفی آنها به گوش می رسد.
به عنوان مثال، حسن به نژاد، معاون دانشجویی دانشگاه تهران در تازه ترین اظهار نظرهای خود و در رابطه با مشکلات مالی این معاونت به رسانه ها گفت: در سال جاری تخصیص بودجه ها مناسب نبوده و اگر به همین صورت پیش برود، دانشگاه ها با مشکلات جدی مواجه خواهند شد.
این مدیر ارشد دانشگاه تهران افزود: در شرایط کنونی اختصاص بودجه به درستی صورت نگرفته است و شرایط به گونه ای است که ما حتی پول خرید مواد غذایی برای دانشجویان را نداریم و این کار به سختی صورت می گیرد.
شرایطی که معاون دانشجویی دانشگاه تهران به آن اشاره دارد، محدود به این دانشگاه نیست و بسیاری از دانشگاه های سراسری کشور نیز که باید خدمات ویژه و رایگانی به دانشجویان ارائه دهند با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنند.
در این وضعیت عجیب که به خوبی نشان می دهد مشکلات نمادهای آموزشی کشور تا چه سطحی افزایش یافته و به تبع فرایند توسعه علمی به چه شکلی تهدید می شود، شاید یکی از سئوالاتی که برای هر انسان دلسوزی پیش خواهد آمد این است که چه کسانی در مدیریت کلان کشور خواهان تحمیل فشار و مشکل به دانشگاه های کشور هستند؟
از سخنان معاون دانشجویی دانشگاه تهران نیز اینچنین بر می آید که او انتظار دارد دولت مردان و نمایندگان مجلس با افزایش بودجه های دانشگاه تحت مدیریتش مشکلات او را حل کنند. اما آیا واقعاً چنین کاری عملیاتی است؟
پاسخ به این سئوالات را باید در آمار دانشگاه های کشور و مقایسه آن با سایر کشورهای جهان جستجو کرد. در شرایطی که تا چند دهه پیش در کشور ایران تنها چند دانشگاه بزرگ و مادر از قبیل دانشگاه تهران فعال بودند و به دلیل تعداد کم دانشجو و هیأت علمی تأمین نیازهای آنها برای دولت چندان کار سختی نبود، اما امروزه تعداد دانشگاه های کشور به قدری افزایش یافته است که حتی آمار آن از کشور چین با جمعیت میلیاردی نیز بیشتر شده است.
در چنین شرایطی کاملاً مشخص است که مسئولان ارشد کشور ناچار می شوند منابع موجود را میان جامعه آماری بیشتری توزیع کنند و تخصیص بیشتر بودجه به یک دانشگاه به معنای تحمیل فشار به دانشگاه دیگر خواهد بود!
بر اساس آمار و در حالی که کشور چین در حال حاضر 2481 دانشگاه دارد و در هند نیز 1620 دانشگاه دایر است، در کشور ایران 2640 دانشگاه فعال وجود دارد که شاید تأمین منابع مالی این تعداد دانشگاه از توان منابع مالی کشور چین نیز بر نیاید، چه برسد به منابع مالی محدود و شکننده ای که در ایران وجود دارد.
البته چین و هند در این میان نزدیک ترین کشورها به ایران هستند و اکثر کشورهای توسعه یافته جهان به مراتب تعداد دانشگاه های کمتری دارند. برای مثال آلمان 412 دانشگاه، انگلیس 291، کانادا 329 و ایتالیا 236 دانشگاه فعال دارند.
این گزارش بنای ورود به چرایی افزایش دانشگاه های کشور و دست های پشت پرده ای که در این روند موثر بود را ندارد، اما در پاسخ به هشداری که معاون دانشجویی دانشگاه تهران مبنی بر عدم تخصیص صحیح بودجه و بروز مشکل در تأمین هزینه تأمین غذای دانشجویان داد، اشاره به این مهم ضروری است که در کشوری که حتی از چین و هند با جمعیت میلیاردی، دانشگاه های بیشتری را احداث کرده است، مشکل در تأمین نیازهای اولیه دانشجویان از جمله غذای آنها چندان موضوع عجیبی نیست.
البته اشکال در تأمین منابع مالی لازم برای تأمین نیازهای اولیه و صنفی دانشجویان از جمله هزینه غذای آنها یکی از ابتدایی ترین مشکلاتی است که در روند کنونی پیش آمده و نباید در چنین وضعیتی از خسارت های سنگین تر این اقدام ها غافل شد.
توسعه بی حساب و کتاب دانشگاه با نام و برندهای مختلف و در شهر و روستاهای دور و نزدیک اکنون به محلی برای اتلاف وقت و انرژی جوانان با نشاط ایرانی تبدیل شده و از سویی نیز منابع مالی فراوانی را به هدر می دهد.
در این وضعیت موجود تحصیل در مدارج عالی دانشگاهی دیگر چندان نیازی به زحمت و مطالعه فراوان ندارد و خانواده ها می توانند با کمی هزینه و روانه کردن فرزندانشان به دانشگاه های پولی، برای فرزندان خود مدارک تحصیلی عالی فراهم کنند؛ شرایطی که علم را از ارزش و اعتبار اولیه انداخته است و امکان تمییز بین افراد متخصص و غیر متخصص را نیز از بین برده است.
بنابر روندی که اکنون در پیش است، نه تنها نمی توان انتظار داشت که مشکلات مالی م رفاهی دانشجویان دانشگاه هایی چون تهران حل شود، بلکه به احتمال زیاد رفته رفته بر این مشکلات افزوده خواهد شد و بازگشت علم و دانش به مسیر منطقی و استاندارد جهانی اجتناب ناپذیر خواهد بود.