بازدید از «اوین» به روایت نمایندگان، حضور رهبر انقلاب و رئیس جمهور در مرقد امام، برکناری فرماندار پس از توهین به خبرنگار، گرفتاری مسافران در فرودگاه ها، واریز باقی مانده سود سهام عدالت برای ۱۶ گروه، تصویب کلیات بودجه ۹۷ و واکنش به برداشتن روسری در خیابان، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز پنجشنبه ۱۲ بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که همزمان با سالروز ورود امام خمینی به میهن در ۱۲ بهمن ۵۷ و تجدید میثاق رهبر انقلاب و رئیس جمهور با آرمانهای امام در آستانه دهه فجر تصاویری از حضور رهبر معظم انقلاب در حرم امام خمینی و نیز تجدید میثاق رئیس جمهور روحانی و هیأت دولت با آرمانهای امام و انقلاب همراه با سخنرانی کوتاه او در حرم امام در صفحات نخست روزنامههای امروز قرار گرفت.
روزنامه ابتکار با قرار دادن حضور رئیس جمهور در حرم امام، این بخش از سخنان امام را مبنی بر این که «رژیم گذشته صدای اعتراضها را نشنید» را برجسته کرد و در کنار تصویر مراسم تجدید میثاق رئیس جمهور با آرمانهای امام راحل قرار داد. این روزنامه همچنین تیتر نخست خود را به گزارشی با عنوان «تغییری از جنس اصولگرایی» اختصاص داد که در آن تغییر رویکرد چهرههای جریان راست سیاسی را بررسی میکند.
روزنامه اعتماد نیز نیم صفحه نخست خود را به تصویر و گزارشی از حضور روحانی در مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی اختصاص داد و این سخن روحانی که گفته بود «باید صدای مردم را شنید» را تیتر یک کرد. سرمقاله امروز اعتماد با عنوان «رژیم پهلوی و فرصت اصلاح» را الهه کولایی نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی و از فعالین اصلاح طلب نوشته است.
کیهان در شماره امروز خود سخنان روز گذشته روحانی در حرم امام را دستمایه تیتر انتقادی «پس از چهار سال فحاشی به منتقدان/ روحانی: حرف ناصحان و منتقدان را باید شنید!» قرار داد. کیهان همچنین در یادداشت روز خود در صفحه دوم این روزنامه با عنوان «بازی برجام ۲ و ۲۲ بهمن!» سعی کرده این دو موضوع را در کنار هم بررسی کند.
شرق نیز تیتر یک شماره امروزش را به گزارشی درباره واکشنها به برداشتن روسری در خیابان اختصاص داده و در زیر این عنوان گزارشی از گفتههای رئیس جمهور در حرم امام مبنی بر اینکه «رژیم گذشته همه چیز را از دست داد، چون نقد و نصیحت مردم را نشنید» را در کنار تصویری از یک زن انقلابی در سال ۵۷ قرار داد.
در ادامه تعدادی از سرمقاله ها، یادداشتها و گزارشهای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
رژیم پهلوی و فرصت اصلاح
الهه کولایی در سرمقاله امروز اعتماد که با نیم صفحهای متناسب با ۱۲ بهمن ماه بسته شده است، نوشت: انقلاب سال ١٣٥٧ ایران که به نام انقلاب اسلامی در تاریخ انقلابهای جهان ثبت شد، تجربهای بینظیر از تلاش مردمی بود که خواستند آیینها و آداب دینی را بر زندگی سیاسی خود حاکم کنند. در واقع این انقلاب که با ایدئولوژیسازی اسلام شکل گرفت، در شرایطی پا به عرصه سیاست نهاد که جهان نظام دوقطبی و رویارویی امریکا و اتحاد شوروی را تجربه میکرد. فضای بینالمللی و رویارویی دو ابرقدرت در پیروزی سریع این انقلاب تاثیری بسزایی داشت.
بسیاری از انقلابیون سال ١٣٥٧، جمله معروف رهبری انقلاب اسلامی، امام خمینی را در پی پیروزی انقلاب اسلامی به یاد دارند که «٢٢ بهمن باید سرمشق ما در طول تاریخ باشد». این جمله یادآور عبور نظام پادشاهی از مراحل اصلاح تدریجی و پاسخ دادن بهنگام به مطالبات مردم بود. انقلاب اسلامی در شرایطی شکل گرفت که رژیم پهلوی فرصت اصلاح را از دست داده بود. مردم ایران در فرآیند گسترش امواج انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی دیدگاهها، خواستهها و مطالبات خود را مطرح ساخته بودند، ولی شاه تا فردای جمعه خونین ١٧ شهریور ١٣٥٧، این صدا را نشنید و به خواستهها و مطالبات مردم توجه نکرد. او زمانی صدای مردم را شنید که دیگر دیر شده بود. این درست شبیه همان حادثهای بود که در سال ١٣٧٠ در اتحاد شوروی رخ داد.
رژیم کمونیستی هم ضرورت اصلاح را نادیده گرفته بود و تا آنجا واقعیتها را انکار کرد که دیگر برای اصلاح دیر شد و به ضرورت، حادثه فروپاشی اتحاد شوروی اتفاق افتاد. دکتر روحانی، رییسجمهوری روز گذشته در جریان سخنرانی خود در مراسم تجدید میثاق با آرمانهای انقلاب اسلامی به نکات مهمی در این زمینه اشاره کرد که بیانگر توجه به این تجربههای عبرت آموز در انقلاب اسلامی و دیگر انقلابها است. تجربه انقلابهای دیگر هم بهخوبی نشان داده اگر به خواستهها و مطالبات مردم پاسخ داده نشود، نظامهای سیاسی قادر به حفظ جایگاه و دوام خود نیستند. عوامل گوناگون داخلی و خارجی میتواند ماندگاری آنها را تحت تاثیر قرار دهد و به واژگون شدن آنها بینجامد. برای انقلاب اسلامی و رویارویی آن با نظم ناعادلانه حاکم بر جهان نیز، پشتوانه مردمی بسیار حیاتی و تعیینکننده بوده است. در پی رخدادهای اخیر و طرح تقاضاهای قانونی و برحق مردم برای به دست آوردن شرایط مناسب برای زندگی شرافتمندانه و محترمانه که همه انسانها لیاقت و شایستگی آن را دارند و اعتراض به فساد، رانت، تبعیض و بیعدالتی... باید همه نهادهای قدرت، برآورده کردن این خواستهها را با همه امکانات موجود در کشور هدف قرار دهند. البته برآورده ساختن این مطالبات در کشوری که در حال توسعه است، به سرعت قابل دسترسی نیست. نکته مهم و اساسی که باید در این شرایط مورد توجه قرار گیرد، حرکت و مدیریت امور در سمت و سویی است که چشمانداز بهبود وضعیت را برای مردم به نمایش بگذارد. بنابراین میتوان از تجربه انقلاب اسلامی مانند همه انقلابهای دیگر، این درس را یادآور شد که برآوردن خواستهها و مطالبات مردم ضرورتی است انکارناپذیر، که پایداری و ماندگاری هر نظام سیاسی را تضمین میکند و به ارتقای آن یاری میرساند.
داروی تلخ نقد پختگی یک انقلاب
رضا دهکی در سرمقاله امروز ابتکار با اشاره به ایام سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نوشت: سال از ۱۲ بهمن ۵۷ میگذرد. ۱۲ بهمنی که به دههای – و در واقع ۱۱ روزی – منجر شد که پایانش به سقوط حکومت پهلوی انجامید. برای انسانها چهل سالگی را فصل پختگی در زندگی میدانند، اما آیا در مورد انقلابها هم میتوان همین را گفت؟
انقلاب اسلامی ایران در ۳۹ سال گذشته فراز و نشیبهای بسیاری را تجربه کرده است. از بهمن ۵۷ تا فروردین ۵۸ و تثبیت نام جمهوری اسلامی به عنوان حکومت پس از شاهنشاهی پهلوی، روزهای گستردگی چندصدایی سیاسی، جنگ ۸ ساله ایران و عراق، دورانهای سازندگی و اصلاحات، سالهای عجیب دولتهای نهم و دهم و در نهایت عصر طرح اعتدال، هر یک ویژگیهایی داشتهاند که هر چند در نقاط برخوردشان، همچون طیفهای رنگ در هنگام تغییر رنگ به رنگ، در هم آمیختگی دارند، اما هر یک ویژگیهایی را شامل میشوند که بین شان تمایز میآفریند. نکتهای که شاید به طور مشترک در همه این دورهها مطرح شده است، خاص بودن و حساس بودن هر دوره در زمانه خود نسبت به دوران دیگر است. ایرانیها در ۳۹ سال اخیر و البته اگر زمان اوجگیری رویدادهای منجر به انقلاب اسلامی را هم در نظر بگیریم، در حدود ۴۰ تا ۴۱ سال اخیر را همواره در «برهه حساس کنونی» سپری کردهاند. این برهه حساس کنونی، گاه بحرانی و گاه زیر شمشیر دموکلس بحران گذشته است. در این که این برهههای حساس همواره بر عملکرد انقلاب اسلامی در هر دوره نقش داشته است، شکی نیست. با این حال باید دید که از سر گذراندن چندین برهه حساس، چقدر توانسته است باعث پختگی انقلاب و انقلابیون شود.
در نگاهی گذرا و ارزیابی نگاههای حاکمیتی جمهوری اسلامی در عرصههای مختلف، میتوان به این نتیجه رسید که پختگی مورد انتظار از انقلابی ۴۰ ساله، هر چند در برخی موارد به چشم میخورد، اما در بسیاری موارد نیز حاصل نشده است. این نقطه ضعفی است که این روزها جمعی از مقامهای جمهوری اسلامی نیز نسبت به آن ابراز نگرانی و خودانتقادی کردهاند. از نگاه برخی از این مسئولان، حتی شعارهای اصلی برگرفته از نام «انقلاب اسلامی» و «جمهوری اسلامی» این روزها نمود و بروز مناسبی در جامعه ندارند، چه برسد به این که قواعد و معیارهای دیگر چقدر به درستی اجرا شده باشند. در عین حال موارد بسیاری هستند که ارزیابی میزان و چگونگی پختگی درباره آنها از نگاه اندیشههای گوناگون متفاوت است. گاه پیش میآید که عملکردی از سوی نظام جمهوری اسلامی در نگاه حامیانش بسیار پخته، حساب شده، مقتدرانه و داهیانه به نظر میرسد و همان عملکرد در نگاه منتقدانش اوج ناپختگی را مثال میشود.
اگر هر بازه ۱۰ ساله را یک نسل بدانیم، در این مدت تنها ۴ نسل پسا انقلاب داشتهایم. با اضافه کردن نسلهای موثر در وقوع انقلاب اسلامی تعدد نسلی ما گستردهتر میشود. این در حالی است که با خروج نیروهای مسنتر انقلابی از عرصه مدیریتی، در دهههای آتی شاهد حضور چهرههایی در عرصه تصمیمسازی و تصمیمگیری خواهیم بود که روزهایی مثل انقلاب یا جنگ را تجربه نکردهاند. انقلابها اغلب به همراه شعار اتفاق میافتند و اگر شعارها تغییر نکند، تغییر نوع نگاه به این شعارها میتواند آیندهشان را رقم بزند. در شرایطی که در اجرای شعارهای انقلاب اسلامی این چنین از هم گسیختگی مشاهده میشود، انتظار میرود این روند با تغییر نسلی که نگاهشان قطعا تفاوتهای بسیار با نسلهای پیش از خود دارد، تشدید شود. نتیجه این که به نظر میرسد جمهوری اسلامی نیاز دارد که یا بازگشتی سخت به اجرای شعارهای اولیه خود داشته باشد و یا در اصل شعارها به روز رسانی کند. مثلا هنگامی که انقلابی در سالهای اولیه خود انقلاب مستضعفان و پابرهنگان نام میگیرد و در طول ۴۰ سال بعد، در دورههای گوناگون، تنها نام این قشر به «اقشار آسیبپذیر» یا «دهکهای پایین جامعه» تبدیل شده و مشکلاتشان همان است که بود، قطعا به بازنگری درونی نیازمند است.
باید به خاطر سپرد که هر چند در سالگرد پیروزی یک انقلاب، میتوان با تکیه بر دستاوردها و پیشرفتهای پس از آن، برایش جشن ورود به چهل سالگی گرفت، اما نیاز به آسیبشناسی دیروز، امروز و فردای آن بیش از آن احساس میشود. این مهم هر چند شاید به چشم برخی تلخ و یا حتی سیاه و بدبینانه و حتی معاندانه بیاید، اما به واقع همچون دارویی است که در صورت مصرف درست، هم به نظام سیاسی و هم به جامعه کمک میکند.
انقلاب ۵۷، ضد استبدادی بود
احمد شیرزاد در سرمقاله امروز روزنامه آرمان با تیتر «انقلاب ۵۷، ضد استبدادی بود» نوشت: مهمترین وجهه و چهره انقلاب سال ۱۳۵۷، و آنچه تودههای مردم را به حرکت واداشت و طی چند ماه و حتی بیش از یکسال جامعه را ملتهب کرد این بود که حکومت سابق مردم را به سخره گرفته بود، تحقیر میکرد و اراده آنها را نادیده میگرفت. به طوری که وقتی تشخیص میداد در روابط خارجی خود چطور عمل کند و در سیاست داخلی چگونه باشد، اراده مردم برایش مهم نبود. درواقع آنچه اصولا معنا و مفهوم نداشت؛ انتخابات، رای و اراده مردم بود. اصولا کسی متوجه نمیشد که چه اتفاقی میافتد. به طوری که خیلی از مردم حتی نمایندگان خود را در شهرهایشان نمیشناختند. در این فضا، یک حکومت کاملا استبدادی که روابط استبدادی و مجیزگویی، تمام شاکله فرهنگی آن را تشکیل میداد. اما مردم واقعا از این نوع رابطه استبدادی به تنگ آمده بودند به طوری که هیچ جایی برای اصلاح باقی نگذاشته بود. البته عوامل دیگری هم در این میان موثر بود. عوامل اقتصادی در اینکه جامعه یکباره دچار یک اختلاف طبقاتی بزرگ شده و بخش حاشیهنشین در شهرها بهوجود بیایند، ولی معمولا همه عوامل اقتصادی و اجتماعی زمینهای را ایجاد میکنند که ممکن است موجب تحول و امواج انسانی بزرگ شود. آنچه مردم را به حرکت درمیآورد و به خیابان میکشاند، نادیده گرفتن آنها و اعمال قدرت استبدادی برآنهاست. البته انقلاب شعارها و وجهههای دیگری هم داشت.
بخشی از انقلاب نادیده گرفته شدن گرایش مذهبی مردم توسط حکومتی بود که میخواست به زور سلیقه فرهنگی خود را حاکم کند. نفوذ عوامل خارجی در ایران و تحقیری که ملت ایران از سوی آمریکاییها و غربیها میشد، موثر بود. اما به آن شدتی که الان برخی میگویند این انقلاب ضداستبدادی و ضدامپریالیستی بود، نبود و اصولا چنین برداشتی از امپریالیسم آمریکایی و استکبار جهانی بیشتر محصول بعد انقلاب است تا خود انقلاب. مثلا شعارهایی که در تظاهرات و راهپیماییها سر داده میشد کمتر نشانی از ضدیت با یک کشور خارجی داشت. البته بعد از انقلاب، مساله خیلی عوض شد و یک مقدار نفوذ مارکسیستها و چپیها جامعه را به سمت چهره ضدامپریالیستی گرفتن سوق داد. برخی از جناحهای مذهبی آن زمان هم به همین ترتیب. ولی واقعا این چهره اصلی انقلاب نبود و بیشتر چهره فرعی انقلاب بود. الان بعد از قریب ۴۰ سال واقعیت این است که کشور ما به لحاظ مناسبات دموکراتیک عوض شده است.
وضعیت اداره کنونی کشور با آن وضعیت دوره گذشته تغییر اساسی کرده است. البته جناحی در کشور داریم که با وجود اینکه همیشه در اقلیت است، ولی همیشه کمتر از تسلط کامل بر همه امور را نمیپسندد و بعضا به اشکال مختلف هم اعمال نفوذ میکنند. بخشهایی از این جناح وقتی تشخیص میدهند کنسرتی در شهری نباید برگزار شود، با اعمال قوه قهریه رفتار میکنند. وقتی تشخیص میدهند فیلمی نباید اکران شود یا سخنرانیای نباید برگزار شود، متوسل به زور میشوند. کسانی با جنجال آفرینی و استفاده نابجا از مسئولیتهایی که دارند و ابزار قدرتی که دستشان هست، سعی میکنند اعمال نفوذشان را بر مردم تحمیل کنند. به نظر میرسد مهمترین مسالهای که بعد از ۴۰ سال در کشور داریم این است که واقعا نتوانستهایم در حد ایدهآل مناسبات دموکراتیک و مردمسالارانه را برقرار کنیم. البته این مشکل خاص ما هم نبوده و در هر جای دیگری هم که انقلاب شده، مسئولان عوض شدهاند، ولی تمام مناسبات گذشته از بین نرفته و بعضی جاها با قدرت بیشتر و بعضی جاها کمتر. اگرچه قانون اساسی به عنوان میثاق ملی باید امکان تصحیح و اصلاح آن بدون نیاز به رفتارهای غیر دمکراتیک وجود داشته باشد، اما بیشتر با قانون اساسی برخورد ابزاری میشود. به این معنا که بخشهایی از آن را کسانی بیشتر قبول دارند و بخشهایی را کمتر و حتی از بعضی بخشها هیچ وقت یاد نمیشود! مثلا بحث آزادی اجتماعات را بیشتر از باب زینت میدانند که در اذهان محل ایراد نباشد.
هزینه - فایده انقلاب سود بوده یا زیان؟
محمدکاظم انبارلویی در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه رسالت که با عنوان درآمدی بر دستاوردهای انقلاب و به بهانه سالروز ورود امام خمینی به ایران در ۱۲ بهمن ۵۷ چاپ شده است، نوشت: انقلاب در حال ورود به ۴۰ سالگی خود است. دشمنان اسلام و ایران گفته بودند نباید بگذاریم مردم ایران ۴۰ سالگی انقلاب را جشن بگیرند، اما به کوری چشم آنها، ملت ایران و ملتهای جهان، چهل سالگی انقلاب را جشن خواهند گرفت.
امروز یک سؤال کلیدی در ذهن مردم و همه ملتهای جهان که ناظر انقلاب ما هستند، خلجان میکند و آن اینکه؛ دستاوردهای انقلاب چیست؟ آیا اگر هزینه - فایده کنیم، سود کرده ایم یا زیان؟!
به این سؤال باید پاسخ دقیق داد، هم در بعد مادی و هم در بعد معنوی. انقلاب، شرف، عزت و عظمت ملت ما را تضمین کرد و کشور را از زیر بار سلطه قداره بندان غرب آزاد کرد. امروز دیگر فرمان اداره کشور از آمریکا و اروپا نمیآید، مردم خود در باره سرنوشت خود تصمیم میگیرند. انقلاب برای ملت، آزادی آورد. امروز ملت ما آزادترین ملت جهان است. انقلاب یک نظم جدید را در کشور مستقر کرد. قانون اساسی آن را علما و نخبگان کشور نوشتند و ما ۴۰ سال است با این نظم، مستقر هستیم و توفانهای سیاسی منطقه و جهان نتوانستند هیچ آسیبی به کشور وارد کنند.
جمهوری اسلامی ایران یک نظام مقتدر و نیرومند است و نان اقتدار ملت خود را میخورد و به هیچ قدرت برون مرزی متکی نیست. به اعتراف دشمنان، یک ابرقدرت منطقهای است. به عنوان یک متغیر اصلی عمل میکند و تابع هیچ قدرتی جز «الله» و اراده ملت خود نیست.
در مورد دستاوردهای مادی و سطح برخورداریهای مردم از مواهب مادی انقلاب کافی است به گزارش جدید سازمان بهداشت جهانی در مورد رتبه ایران در امید به زندگی توجه کنیم و ایران را با کشورهای پیرامونش و حتی کشورهای پیشرفته مقایسه کنیم؛ امید به زندگی در سالهای قبل از انقلاب، ۵۴ سال بود. اکنون امید به زندگی در میان زنان ۴/۷۸ سال و در میان مردان ۸/۷۳ سال افزایش یافته است.