رسانه ها و مطبوعات، یکی از ابزارهای مهم نظارت بر حسن اجرای امور و جلوگیری از فساد است؛ به همین دلیل آن را رکن چهارم دموکراسی می خوانند. از آنجایی که «رسانه» به تنهایی قدرت بازدارندهگی بالایی دارد، می تواند ابزار مهمی در جهت جلوگیری از فساد و درستی انجام امور قلمداد شود. اگر نظارت رسانه بر دستگاهها و بخش های مختلف فراگیری بیشتری پیدا کند، آن بخش، دستگاه یا افراد می دانند در صورت انجام تخلف، رسانه ها آن تخلف را افشا خواهند کرد و در معرض افکار عمومی قرار خواهند داد، به همین دلیل میل به فساد و تخلف کمتر و کمتر می شود.
به گزارش «تابناک»؛ یکی از نقش های اصلی که برای رسانه ها تعریف شده، آگاهی بخشی به افکار عمومی، اطلاع رسانی به مردم و انعکاس مشکلات و معضلات مختلف است، موضوعی که بعضا با ایجاد دست اندازهای قانونی و فراقانونی، رسانه و خبرنگار را مجبور می کند، موضوع یا ماجرایی را بیان نکند و یا اینکه همه آن را نگوید. این یک مسأله طبیعی است که وقتی در جامعه ای دست رسانه برای اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به افکار عمومی بازتر باشد، سطح آگاهی مردم بالاتر می رود و حساسیت، واکنش و مبارزه با هر آنچه بتوان نام فساد بر آن گذاشت بیشتر میشود.
نمونه این مسأله را می توان با رشد شبکه های اجتماعی و افزایش آگاهی های مردم از اطلاعات، اخبار و اتفاقاتی که در جامعه می گذرد، ملاحظه کرد. مثلا اتفاقاتی نظیر گم شدن دکل های نفتی، افشای حقوق و دستمزدهای نجومی، افشای اطلاعات واگذاری املاک توسط شهرداری، اختلاس صندوق ذخیره فرهنگیان، موضوع بابک زنجانی و اختلاس 3 هزار میلیاردی و ... بخشی از اقداماتی بوده که توسط رسانه ها و در راستای مبارزه با فساد و تخلفات صورت گرفته است.
می بینید که یکی از دلایل افشای تخلفات و مفاسد یاد شده، افزایش و رشد آگاهی های عمومی و باز گذاشتن دست رسانه ها در برخی موضوعات یاد شده است؛ هرچند در برخی از این رویدادها هم برخوردهایی با برخی رسانه ها و رسانه ای ها صورت گرفت، برآیند کلی کار این بود که تخلف و فسادی که صورت گرفته بود، افشا شد و در نهایت با دخالت دستگاه های نظارتی، گامی در جهت احقاق حقوق مردم و بازگرداندن اموال بیت المال صورت گرفت.
بنابراین، می توان این گونه نتیجه گیری کرد که طبیعتاً «فساد در بستر ناآگاهی و بی خبری جامعه و افکار عمومی میتواند رشد کند»؛ پس باید بخش عمده ای از اقداماتی که در این جهت صورت می گیرد، به منزله جلوگیری از اطلاع افکار عمومی از تخلفات و مفاسد برشمرد که طبیعتا نه تنها عایدی مثبتی برای جامعه و کشور ندارد، بلکه با کاهش آگاهی ها در افراد و اجتماع، زمینهساز فساد و مخصوصاً فساد مالی میشود.
این مسأله ای بدیهی و پذیرفته است که وقتی مردم به قوانین، مقررات و همچنین حقوق خود در قبال افراد و سازمان ها و متقابلا حقوق سازمان ها و افراد در قبال فرد، حقوق دیگران و ...آگاهی پیدا کنند، می توانند جلوی بسیاری از مسائلی که باعث تخلف یا فساد می شود، بگیرند. این افزایش آگاهی یکی از رکن های مهم در جلوگیری از تخلفات و فساد محسوب می شود، چون مانع از زد و بندها خواهد بود و جلوی تخلفاتی که بر مبنای ناآگاهی انجام می شود را بگیرد.
رسانه علاوه بر نقش نظارتی که می تواند در راستای جلوگیری از تخلفات در جامعه داشته باشد، حتما نقش ویژه ای در آموزش افراد جامعه دارد؛ یعنی اگر رسانه با دست بازتری در قبال مسائل جامعه بتواند اقدام کند؛ علاوه بر اینکه نظارت ها بر امور را تشدید خواهد کرد و بازوی نظارتی نهادها و دستگاه های ناظر خواهد بود، می تواند با آگاهی بخشی به جامعه در جهت آموزش مردم برای مقابله با تخلفات و مفاسد گام های مؤثری بردارد.
از این روی، رسانه میتواند نظارت کند که فساد، اختلاف، کجروی و انحراف در سطح مدیران جامعه و دستگاههای مختلف کم و کمتر شود و نقش بازدارندگی ویژه ای ایفا کند، زیرا با در نظر گرفتن این که رسانه و رسانه ای ها می توانند با مصونیت بیشتر و محدودیت کمتر به برخی مسائل ـ که هر کسی جرأت ورود به آن را ندارد ـ موضوعات را واکاوی کنند، دستگاه های مختلف و افراد جامعه به ویژه در سطح مدیران و تصمیم گیرندگان احتیاط بیشتری را در تصمیم سازی و تصمیم گیری ها خواهند داشت تا در معرض افکار عمومی به رویکرد نادرست ـ حالا سهوی یا عمدی ـ متهم نشوند.
در سالهای اخیر شاهد نقش مهم رسانه در مبارزه با فساد بوده ایم و شاید خیلی از حساسیتهای بالایی که در رابطه با فساد در جامعه به وجود آمده، به دلیل ایفای نقش رسانهها و آگاه کردن افکار عمومی نسبت به این موضوع است؛ بنابراین، باید مراقبت کنیم که اقدامی در جهت جلوگیری از افشاگری های اصولی و صحیح رسانه ها صورت نگیرد تا متخلفان و مفسدان خود را در حاشیه امن بپندارند.
گویا یکی از اقدامات مهمی که در این رابطه باید انجام بشود، این است که با در نظر گرفتن خطوط قرمزی که صرفا مربوط به سیاستگذاری ها اصولی و خط مشی نظام است، در سایر موارد قانونگذاران و دستگاه های نظارتی، دست رسانه را برای پیگیری و مقابله با مفاسد و تخلفات باز بگذارند تا این بخش مهم از ارکان دموکراسی بتواند میل به فساد در جامعه را از طریق نظارت، افشاگری و آموزش به جامعه کمتر کنند.
اگر رویه این باشد که یک خبرنگار یا رسانه به محض ورود به مسأله ای، با فشار افراد ذی نفوذ به عناوین مختلف متهم شود، طبیعتا نمی توان انتظار داشت که رسانه به بازوی نظارتی دستگاه های مسئول در مقابله با تخلفات و مفاسد تبدیل شوند. آنچه تاکنون به ویژه در سالیان اخیر شاهد آن بوده ایم، افشای تخلفات و مفاسد از سوی رسانه ها در جهت احقاق حقوق عامه مردم است، پس به جای برخورد و مقابله با چنین مسأله ای، باید دست رسانه ها را در چنین موضوعاتی باز گذاشت تا شاهد کاهش تخلفات و مفاسد در جامعه باشیم.