به گزارش «تابناک»؛ فصل پنجم سریال «پایتخت» که با سفر به ترکیه و سپس کشاندن این سریال طنز به دنیای جنگ خونین سوریه، حاشیههای فراوانی آفریده و انتقادات بسیاری را موجب شده بود، در دو قسمت آخر خود، برگ برندهای برای واقعی نشان دادن فضای قصه رو کرد که بسیاری را به تأمل واداشت؛ کارخانهای مخروبه.
کارخانه سیمانی عظیم که در و دیوارهای سوراخ و حالت مخروبه آن، این تلقی را برای مخاطب ایجاد میکرد که با آثار و ویرانههای جنگ خانمان سوزی مواجه است که سال هاست در سوریه جریان دارد؛ تصویری تأثر برانگیز که هرچه بیشتر کاراکترهای سریال در محیط کارخانه چرخ میزدند، بیشتر تأسف بار به نظر میرسد.
اما این کارخانه کجاست و چگونه به این وضع درآمده است؟ آیا واقعا با کارخانهای مخروبه در اثر جنگ داخلی سوریه مواجهیم و این بلایی است که تروریستهای بر سر یکی از مراکز تولید و اشتغال در این کشور آوردهاند یا نه، لوکیشن سریال جایی در گستره خاک کشورمان قرار دارد که ویرانههای به تصویر کشیده شده، محصول چیز دیگری غیر از داعش و هم فکرانش است؟
هرچند بهترین راه برای رسیدن به پاسخ این پرسش، مراجعه به تیتراژ پایانی سریال به نظر میرسد، این کار راه به جایی نمیبرد، چون نام و نشانی از لوکیشن این دو قسمت در تیتراژ سریال نیست. این در حالی است که در بخش پایانی تقدیرهای تیتراژ، از یک مدیر تشکر شده است؛ مدیر کارخانه سیمان.
بله درست خواندهاید؛ آن کارخانه ویرانه اسم ندارد، ولی مدیر دارد؛ کارخانهای که مطابق دیالوگهای سریال، واقعا روزی کارخانه سیمان بوده، اما نه در سوریه که در کشورمان واقع شده و بر خلاف آنچه ممکن است تصور کنید، برای زمان طولانی نامی نداشته و در سراسر کشور با نام «کارخانه سیمان» شناخته میشده است!
درباره نخستین کارخانه سیمان ساخته شده در کشورمان سخن میگوییم که هم سن و سال راه آهن کشورمان است و به نوعی ریشه و اساس تحولات بسیاری در کشورمان بوده است، چون احداث راه آهن سراسری، تأسیس سیلوی گندم، احداث چند کارخانه و... همه و همه بعد از احداث و بهره برداری از آن مقدور و ممکن شده است. کارخانهای که در سال ۱۳۰۷ خورشیدی توسط پهلوی اول کلنگ احداث آن به زمین زده شد و ۵ سال بعد مورد بهره برداری قرار گرفت.
مجموعهای عظیم با ظرفیت تولید ۱۰۰ تن که کار طراحی آن توسط مهندسان آلمانی صورت گرفت و تجهیزات به کار رفته در آن دانمارکی بود و دو سال بعد از بهره برداری، در سال ۱۳۱۵ خورشیدی (معادل ۱۹۳۵ میلادی) با بهره برداری از فاز دوم آن، ظرفیتش دو برابر شد و به ۲۰۰ تن رسید تا مهیای اجرای فاز سوم شود. سرعت رشدی که به دنبال آن، سرعت رشد دیگر بخشها افزایشی چشمگیر یافت تا این کارخانه به نوعی قلب تحول کشورمان لقب گیرد.
البته این همه ماجرا نبود، چون کارخانه سیمان در حومه شهر ری در جنوب تهران جانمایی و اجرا شده بود و برای تولید، برداشت وسیع خاک از محدودههای مجاور آن از جمله کوه بی بی شهربانو صورت میپذیرفت که قدمت برخی آثار کشف شده در آن به دوران ساسانیان بازمیگردد؛ تخریبی بسیار وسیع و بزرگ که هنوز میتوان نشانههای شومش را دید و افسوس خورد.
در کنار این خسارات، آلودگی شدید این کارخانه نیز از جمله دیگر مشکلات همراه با تولید در آن بود. مشکلی که دست آخر موجب شد، فعالیت این کارخانه در چند نوبت تعطیل شده و با نصب فیلترهای مخصوص از سر گرفته شود و دست آخر به تعطیلی همیشگی آن در حدود دو دهه پیش منجر شود. از اینجای ماجرا به بعد را اگر بیننده سریال پایتخت بوده باشید، دیدهاید!
ویرانهای که روزگاری قطار قطار محصولاتش با ریل اختصاصی به ایستگاه راه آهن مرکزی تهران منتقل و از آنجا برای مصرف، در کشور توزیع میشد، اما حالا جز برای به تصویر کشیدن ویرانیهای داعش در یک سریال تلویزیونی کاربردی ندارد؛ هرچند خیلی پیشتر رئیس اسبق شورای شهر تهران پیشنهاد تبدیلش به موزه را داده بود و مسئولان از پیگیری هایشان در این خصوص خبر داده بودند.
پیشنهادی که احمد مسجدجامعی در سال ۹۴ ارائه داد و سال گذشته، خبر رسید که در دستور کار مسئولان قرار گرفته است. مسئولانی از جمله «مدیریت کارخانه سیمان» که پیشتر وعده افتتاح این موزه تا پایان سال ۹۶ را هم داده بود، اما پیش از افتتاح، این موزه را در اختیار عوامل سریال پایتخت قرار داد تا پیش از هر بازدید کنندهای پا به آن گذاشته، ویرانیهای آن را به جای تخریب جنگ سوریه به تصویر بکشند و از این لوکیشن ناب بهرهمند شوند!