به گزارش «تابناک»؛ از الزام و اجبار شهروندان به بستن کمربند ایمنی و جریمه متخلفان برای رعایت این قانون تا نردهکشی میان بلوارها و بستن راه ورود شهروندان به معابر، آنقدر اشکالات در فرهنگ عمومی مردم و راهکارهای مسئولان برای مقابله با آن در کشورمان زیاد است که شاید متمرکز شدن بر یک بخش آن چندان جالب به نظر نرسد، مگر آنکه بدانیم با یک مثال مواجهیم و بس.
اگر در کشورهای پیشرفته و حتی همسایگان کشورمان، فرهنگ عبور شهروندان از خیابان از روی خطوط عابر پیاده و رعایت حریم ایشان توسط رانندگان، به غایت عادی و روزمره است که نیازمند نظارت پلیس و هیچ اقدام دیگری نیست، از جمله معضلاتی که کشورمان با آن دست به گریبان است، همین مسأله است؛ مسألهای که هر ساله جان شماری از هموطنانمان را میگیرد یا خسارات جانی و مادی بر جای میگذارد که بخشی از آنها جبران ناپذیر است.
اشکالی که بخش عمده آن را شهروندانی رقم میزنند که برای عبور از خیابان به قدر رعایت آن شعر ساده که میگوید "اول به چپ باید نگاه کرد و بعد تا میانه راه باید رفت و... " هم از خود توجه نشان نمیدهند و در تکمیل رفتار ناصحیح ترافیکی ایشان، رانندگانی قرار دارند که برخلاف همه قوانین و مقررات در ایران و جهان، اولویت با ایشان است نه رهگذرها؛ وضعیتی آشنا که نتیجه آن نیاز به توضیحی ندارد.
تصادفهای پرشماری که برای جلوگیری از بروزشان راههای مختلفی وجود دارد، از جمله آموزش به شهروندان یا تغییر قوانین به گونهای که رعایت حقوق عابران پیاده به ملکه ذهن رانندگان تبدیل شود و این امر در اولویتهای پلیس راهنمایی و رانندگی قرار گیرد. یکی دیگر از راههای رسیدن به این هدف که البته به دلایلی سهل الوصولتر هم هست، ایجاد موانع فیزیکی بر سر راه عابران است!
درست مثل نرده کشی حاشیه راه در برخی معابر تهران یا نرده کشی در میانه بسیاری از بلوارها در سراسر کشورمان که هدف از آن، منصرف کردن شهروندان برای عبور از خیابان است. راهکاری که اگر بگوییم نتیجه آن تقویت این باور در رانندگان است که مالکِ مطلق کوچه و خیابان هستند و میتوانند پایشان را با قدرت بیشتری روی پدال گاز بفشارند و اگر شهروندی دیدند هم ترمز نکنند، سخنی به اغراق نگفتهایم.
راهکاری که مشکل را بغرنجتر کرده است، اما همچنان برای مسئولان به عنوان بهترین گزینه جهت کاهش تصادف خودروها با عابران است. این را میشود از تعدد نصب پلهای عابر پیاده در گوشه و کنار کشورمان دریافت که برای عبور شهروندان از آنها، هزینه فراوانی شده و می شود؛ پلهایی مکانیزه که بسیار بسیار گران قیمت هستند و برای مراقبت از آنها به استخدام یک نگهبان و نصب حفاظ نیاز است.
پلهایی که در هر سمت خیابان دو پله برقی برایشان تعبیه شده و هزینه تجهیزشان به این پله ها، آنقدر گزاف است که به نظر غیر منطقی جلوه میکند؛ هر پله برقی بیش از ۳۰۰ میلیون تومان (آن گونه که شهرداری تهران برای تابستان ۹۶ اعلام کرده، ۳۳۰ میلیون تومان، البته به نرخ ارز قدیم!) که برای تجهیز یک پل عابر پیاده، به چهارتا از آنها نیاز است؛ یعنی حدود یک میلیارد و سیصد میلیون تومان برای مکانیزه کردن هر پل عابر پیاده.
پل عابر پیادهای که فارغ از هزینه نگهداری از آن (و در برخی مناطق، حقوقی که به ازای هر پل به نگهبان پلههای برقی آن میپردازند)، اگر تجهیزاتش ده سال عمر کند و در این سالها روزانه ۱۰۰۰ نفر از آن عبور کنند، هر بار استفاده عابران از آنها حدود ۳۵۰ تومان آب خورده است؛ مبلغی گزاف که اگر به شهروندان پرداخت شود تا خودشان از پلهها بالا و پایین بروند، به صرفهتر به نظر میرسد!
واقعیتی تلخ که اگر بدانیم حتی منجر به رواج شیوه صحیح استفاده شهروندان از پلههای برقی نیز نشده، تلختر جلوه میکند و این سوال را به وجود میآورد که آیا تعبیه خطوط عابر پیاده در معابر و تجهیز این گذرگاهها به چراغ عابر و الزام رانندگان به رعایت حریم این گذرگاهها هزینه کمتری از نصب پل عابر و تجهیز آن به پله برقی ندارد؟ نکند خدای ناکرده برخی ترجیحشان این است که پل عابر بسازند و نصب کنند و آنها را به پله برقی تجهیز نمایند؟!