نهیب آیت الله جوادی آملی به مسئولان، آشتی تاریخی «این» با «اون»، سرگردانی مسکن در تلاطم دلار، هزینههای غفلت از خواست مردم، جنایت با پراید «مارمولک نشان!»، بازندگان حمله به ایران، قالب کردن مدیرمیلی به رسانه ملی، بیانات رهبر انقلاب در دیدار شرکتکنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن، کارگران در قوطی مناطق آزاد، حمایت نمایندگان بخش خصوصی و بانکها از سیاست ارزی جدید دولت از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه هشتم اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که دیدار تاریخی رهبر کرهشمالی با رئیسجمهور کرهجنوبی یکی از اصلیترین خطوط خبری آنها محسوب میشود. بیشتر روزنامهها با عناوین متنوع و تصاویری از در کنار هم قرار گرفتن «این» و «اون» و بازی با اسامی آنها در زبان فارسی این موضوع را برجسته کردند. دیگر موضوعی که در روزنامههای امروز مورد توجه قرار گرفته است بیانات انتقادی آیت الله جوادی آملی و چند مرجع تقلید دیگر است که با عناوینی همچون هشدار و نهیب آیت الله در صفحات نخست برخی از روزنامهها برجسته شده است.
روزنامه همدلی که تصویر تصویر قدم زدن رهبران دو کره در کنار هم را در صفحه نخست قرار داده تیتر و جهانی دیگر را برای شماره امروزش انتخاب کرده است. این روزنامه همچنین عنوان نهیب آیت الله را برای گزارش خود از بیانات انتقادی آیت الله جوادی آملی برگزیده است.
روزنامه کیهان در ادامه انتخاب تیترهای انتقادی خود در رابطه با سیاست خارجی کشورمان امروز نیز عنوان «این هم سند اظهارات ظریف، وزارت خارجه به جای انکار عذرخواهی کند» را از گزارشی با شرح در جلسه شورای روابط خارجی آمریکا چه گذشت؟ به عنوان تیتر یک انتخاب کرد.
روزنامه ابتکار تمام نیم صفحه امروز خود را به تصویری از دست دادن رؤسای دو کره با چهرههایی همراه با لبخند اختصاص داد و تیتر اون و این در مدار ۳۸ درجه را برای گزارش اصلی خود برگزید. سرمقاله امروز ابتکار که توسط مدیر مسئول این روزنامه محمدعلی وکیلی نوشته شده است با عنوان بهشت درکانون توجهات چاپ شده است.
روزنامه آفتاب یزد در گفتگویی با وزیر ارتباطات درباره فیلترینگ عنوان «انتظار نداشته باشید بر خلاف قانون عمل کنم» را از قول وی تیتر یک امروز خود کرده است. این روزنامه در گزارشی دیگر با اشاره به تغییر مدیریت شبکه سه سیما تیتر «عادل فردوسی پور و برنامه ۹۰ تنها حامی خود را از دست داد» را در بالای صفحه نخست قرار داده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها وسرمقالههای منتخب چاپ شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
سیاستورزی با جسد مومیایی رضاخان
احمد غلامی سردبیر شرق در سرمقاله امروز این روزنامه ماجرای جسد مومیایی منتسب به رضا خان را موضوع قرار داد و نوشت: کشف جسد مومیاییِ «رضاخان» که هنوز اظهارنظر قطعی درباره واقعیبودن یا نبودن آن از سوی مقامات رسمی ابراز نشده، بهسرعت در فضای خموده سیاست ایران به موضوعی سیاسی تبدیل شد. کشف این جسد چندان مهم نیست، آنچه اهمیت دارد این نکته است که از طریق این رویداد میتوان به وضعیت سیاست داخلی پی برد و آن را از زاویهای دیگر تحلیل کرد. رضاخان همچون غالبِ چهرههای تاریخی دیگر ایران چهرهای چندوجهی است.
اما آنچه همگان به آن باور دارند و اکثر روشنفکران در آن اتفاقنظر، این است که رضاخان دیکتاتوری تمامعیار بوده است، گیرم اصلاحطلبانی ازجمله صادق زیباکلام و تئوریسینهای «لیبرال» با ایده دیکتاتوری مصلح بخواهند نقاب بر چهره رضاخان بگذارند و تاریکترین وقایع تاریخی آن دوره را با این الفاظ نادیده بگیرند و واقعیت را مخدوش کنند. شاید برای اینکه مخاطبان بتوانند چهره واقعی رضاخان را فارغ از هرگونه پیشداوری به قضاوت بنشینند، این گفته گرامشی قابلاعتنا باشد: «قیصرگرایی [ها]از اهمیت تاریخی یکسانی برخوردار نیستند. در تاریخ میتوان اشکال مترقی و مرتجع قیصرگرایی را سراغ گرفت. در تحلیل نهایی، اهمیت ویژه هر یک از این اشکال را صرفا میتوان از بستر تاریخ عینی، و نهتنها بهمدد قوانین جامعهشناختی، استنتاج کرد. قیصرگرایی زمانی مترقی است که ظهور و حضور آن به پیروزی نیروهای مترقی انجامد. در مقابل، قیصرگرایی زمانی ارتجاعی است که ظهور و حضور آن موید پیروزی نیروهای ارتجاعی باشد». موضوع این یادداشت روایتِ تاریخی زندگی رضاخان نیست، آنچه این یادداشت در پی آن است ترسیم وضعیت نیروهای سیاسی موجود کشور است که کارایی لازم برای اثرگذاری بر رویدادهای اینچنینی را از دست دادهاند و توان لازم برای متقاعدساختن مردم را ندارند و در بهترین حالت اگر با عوام همصدا نشوند، در برابرشان سکوت اختیار خواهند کرد. این نقطهعطف کنونی تاریخ سیاست داخلی ماست که همه نیروهای سیاسی در وضعیت صفر مرزی قرار دارند و این وضعیت خطرناکی است. زمانی که طبقات اجتماعی، نیروهای سیاسی را بهعنوان سخنگوی رسمی خود به رسمیت نشناسند، صحنه برای راهحلهای رادیکال، خشن و فعالیت نیروهای ناشناختهای آماده میشود که معمولا نمایندگی خود را در شخصیتهای «سرنوشتساز» یا «تمامکننده» جستجو میکنند. از این منظر کشف جسد مومیایی رضاخان و روایتسازیهای سیاسی تاریخی از آن معنایی قابلتأمل مییابد. این روایتسازیها که در آینده قابلیت ایجاد کنشی سیاسی را فراهم میکند، زنگ خطری است برای کنشگران سیاسی و روشنفکران داخل و خارج ایران. آنچه اکنون دولت روحانی را ناکارآمد جلوه میدهد، بیرونقی سیاست داخلی است که نتیجه بیکنشی احزاب و مجلس است. چه به احزاب سیاسی ایران باور داشته باشیم و چه نه، این احزاب هستند که به رابطه وکیل و موکل معنا میدهند. گیرم که این احزاب نماینده تاموتمام نیروهای اجتماعی نباشند، در این شرایط هم باید از قدرتی نسبی برای کنشگری سیاسی برخوردار باشند تا بتوانند در شرایط خاص صدای مردم شوند. اگر اینگونه نشود و تضاد بین وکیل و موکل به دولت سرایت کند، نهادهای بوروکراتیک کشوری و لشکری که در کشوقوسهای افکار عمومی نسبتا مستقل عمل میکنند، دست بالا را خواهند داشت و این موقعیت به آنان امکان میدهد در موقع لزوم و اضطرار بهعنوان یک نیروی سیاسی وارد فعالیت علنی خود شوند. نیروهایی که حضورشان با این منطق توجیهپذیر است؛ «حکومت قانون» در خطر است.
پاسخ جامعه به تحمیل سلیقه
پروانه سلحشوری نماینده مجلس شورای اسلامی در یادداشتی که امروز روزنامه آرمان چاپ کرده است نوشت: امید تنها سرمایهای است که با از دست دادنش، همه چیز از دست میرود. تا زمانی که امید هست میتوان زندگی کرد. امید بذر هویت ماست. اگر عدهای به عمد و یا غیر عمد سعی در کاهش امید جامعه داشته باشند، باید بدانند که تبعات ناامیدی جامعه تنها دامان مخالفان آنان را نمیگیرد بلکه این ناآمیدی خسارتی سنگین برای کل کشور به همراه خواهد داشت. کشور عزیز ما امروز در شرایط ویژهای بسر میبرد. مشکلات اقتصادی بر دوش مردم سنگینی میکند و از نظر سیاست داخلی و خارجی نیز در یک بزنگاه تاریخی و سرنوشت ساز قرار داریم. در این میان حفظ سرمایه امیدواری که از هر لحاظ مهم و ضروری است هیچ هزینهای برای مسئولان ندارد، اما حفظ این سرمایه موجب ایجاد انسجام و وحدت ملی میشود. در شرایط سختی که جامعه در آن گرفتار است، نباید با رفتارهای نادرست عرصه را بر مردم تنگتر کرد.
متاسفانه ما هر روز شاهد تنزل آستانه صبر جامعه هستیم. در روزهای اخیر ماجرای تلخ ضرب و شتم یک معلم توسط اولیای یکی از دانشآموزان در رسانهها منتشر شد. هر روز ما شاهد درگیریهایی در سطح جامعه هستیم که نشان از پائین آمدن آستانه صبر و تحمل در جامعه دارد. دلیل این گونه رفتارها چیزی نیست جز فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر مردم که به صورت رفتارهای خشونتآمیز بروز میکند. از این رو است که مراجع بزرگی همچون آیتا... جوادی آملی نسبت به آینده هشدار میدهند و یادآور میشوند که فقر تبعات جبرانناپذیری در پی خواهد داشت. شاید بتوان گفت: یکی از راهکارهای ساده در تزریق امید به جامعه این باشد که اجازه دهیم مردم خود جامعه را اداره کنند. کشور هندوستان یکی از فقیرترین کشورهای دنیا است با این حال فضایی که برای شهروندان فراهم شده است موجب گردیده تا مردم این کشور فقر و تنگدستی را با امید فراوان تحمل کنند. در کشور ما با تنوع گسترده قومیتی، ظرفیت زیادی برای ایجاد فضای شاد در جامعه را دارد. اما متاسفانه میبینیم که عدهای تحمل دیدن شادی جوانان، برگزاری یک کنسرت و یا تجمع عدهای جوان دور هم را ندارند. اصولا مگر میتوان خواست خود را به جامعه تحمیل کنیم که هرآنچه من میگویم، تو انجام بده؟ در شرایط سخت اجتماعی امروز، بستن فضاهای فرهنگی چه معنایی دارد؟ جامعه امروز ما، تک سلیقهای نیست و تحمیل سلیقه را برنمیتابد. به طور قطع زیبایی یک جامعه در تنوع فرهنگی و تنوع سلیقههاست. این تنوع فرهنگی است که به یک ملت دوام و قوام هدیه میدهد. نادیده گرفتن جوانان، زنان، قومیتها یک فضای خشن ناامید کننده به وجود خواهد آورد و در مقابل همگرایی، همدلی و ترویج فرهنگ مدارا در جامعه موجب گسترش فضای امید در کشور میشود و از این سرمایه ملی محافظت میکند؛ بنابراین باید مسئولان امر با تغییر نگرشهای خود نسبت به جامعه، به ضرورت و اهمیت فضای شاد و امیدبخش در کشور اهتمام بورزند و با ایجاد فضای با نشاط در جامعه و دوری از اعمال سلیقهها زمینه انسجام و وحدت ملی را فراهم آورند تا کشور عزیزمان در مقابل آسیبها و سختیهای پیشرو از هر لحاظ مقاوم و واکسینه شود.
جراحت خشم و خشونت بر گلوی کودکان
هادی شریعتی حقوقدان و نایب رییس انجمن حمایت از حقوق کودکان در یادداشتی که امروز روزنامه قانون آن را در صفحه نخست خود چاپ کرده است نوشت: بر اساس آمارهای رسمی در سال گذشته ۸۶ درصد از کودک آزاریها توسط والدین صورت گرفته است که ۶۰ درصد از این آزارها توسط پدران به وقوع پیوسته است. همین آمار، اعداد و ارقام در سال ۹۶ کافی است برای آنکه بدانیم صدای فاطمه، ام البنین و علی اکبر خیلی دیر به گوش مسئولان و جامعه رسیده است. فاجعه عمیق است، حالا تیغ برنده خشونت خیابانها و کوچهها را پشت سر گذاشته و به خانواده یعنی اولین و تنها مامن کودکان رسیده است.
اما سوال اینجاست؛ این خشونت چگونه شکل گرفت و چرا رشد کرد؟ بررسیها نشان میدهد بروز خشونت علیه کودکان به عوامل متعددی وابسته است. اختلالات روانی و رفتاری والدین، وابستگی به الکل، سوء مصرف مواد، عدم آگاهی و آموزش، فقر، بیکاری، وضع نابسامان اجتماعی و اقتصادی، عرف فرهنگی و ضعف در قوانین از جمله علل اصلی بروز خشونت علیه کودکان در خانواده است. حادثه دردناک کودک آزاری در ماهشهر نیز بدون شک نمیتواند جدا از این علل و عوامل بررسی شود. اما آنچه که در این حادثه پر رنگتر از قبل دیده میشود، سه عامل ضعف در قوانین، عدم آگاهی و آموزش و وضعیت نابسامان اجتماعی و خانوادگی است که باعث شکل گیری خشونتی سیستماتیک و از بالا به پایین شده است و در این میان کودکان به دلیل عدم توانایی در دفاع از خود و فقدان سیستم حمایتی مناسب، اولین و اصلیترین قربانیان آن شدهاند. حمایت قضایی، یکی از اساسیترین راههای پیشگیری از کودک آزاری در خانواده است؛ در حالی که لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بهعنوان ابزاری برای پیشگیری و پیگیری قضایی کودک آزاری همچنان بعد از گذشت هفت سال در مجلس شورای اسلامی در انتظار تصویب معطل مانده و قوانین مربوط به حضانت نیز برای حمایت از کودکان طلاق با بن بست مواجه شده است. همچنین وجود قوانین جرم زایی مانند ماده ۱۱۷۹ قانون مدنی که تنبیه را به عنوان حق ابوین شناخته نیز، مزید بر علت است. از سوی دیگر بیتوجهی به مشاورههای قبل از ازدواج، نادیده گرفتن آموزشهای قبل از بارداری و غفلت از آموزش مهارتهای زندگی باعث شده والدینی مضطرب و خشمگین بر خانه حکم فرما شوند؛ والدینی که نسبت به شیوههای فرزندپروری بیگانه و نا آشنا هستند و اعتقاد راسخی به تنبیه بدنی در امور تربیتی دارند. از دیگر عوامل تشدید خشونت علیه کودکان در خانواده، اوضاع نابسامان اجتماعی است که با خود فقر، بیکاری، اجبار در ازدواج، اضطراب مداوم، طلاق و در نهایت از هم گسستگی خانواده را به همراه میآورد. آنچه از زندگی خانوادگی سه کودک آزار دیده ماهشهری رسانهای شده، حکایت از فضای پرتنش و نابسامانیهای پی در پی اجتماعی و خانوادگی دارد که بستر اصلی رشد و شکل گیری آزارهای جسمی و روانی شده است. بررسیها نشان میدهد که در مقابل یک مورد کودک آزاری که فاش میشود، حداقل ۲۰ مورد دیگر پنهان میماند و این به معنای وقوع خشونت در سایه بیتفاوتی و سکوت است؛ از این رو با توجه به ارتباط مستقیم کودکآزاری و سلامت اجتماعی شهروندان به نظر میرسد واکنشها و حساسیتها نسبت به این موضوع نباید مقطعی و محدود به رسانهای شدن یک خبر باشد، برای مقابله با کودک آزاری به عزم و نگاهی جدی و البته همگانی نیاز هست تا بتوان در فضایی سالم و عاری از خشونت به رشد و پرورش کودکان اندیشید.
نقایص لیگ در سال منتهی به جامجهانی
بیژن ذوالفقارنسب کارشناس فوتبال طی یادداشتی در شماره امروز ایران با رویکرد آسیب شناسانه نسبت به لیگ برتر فوتبال ایران نوشت: لیگ برتر فوتبال جمعه شب به پایان رسید و تکلیف قهرمان و نایب قهرمان پس از یک فصل پر از هیجان مشخص شد. هفدهمین دوره لیگ بهدلیل اینکه سال منتهی به جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه بود، اهمیت بسیاری برای فوتبال ایران داشت؛ بنابراین میتوان کیفیت آن را از منظر سختافزاری و فنی، مشخص شدن چهره قهرمان پیش از پایان مسابقات و در آستانه دیدارهای تیم ملی در جامجهانی، مورد بحث و بررسی قرار داد. پیش از این هر ساله لیگ ما با چالشهایی روبه رو بود؛ چالشهایی که مرسوم بود و گریبانمان را میگرفت. در این سالها لیگمان با یکسری تعطیلات و توقفات مکرر روبهرو بود، اما امسال این وقفهها به حداقل رسید و مشکلی برای برگزاری لیگ ایجاد نشد، این یکی از ویژگیهای خوب در نحوه برگزاری مسابقات در سالجاری بود و فدراسیون از این منظر نمره قبولی گرفت. از نظر کیفیت هم باید گفت که لیگمان به صورت مطلوب برگزار شد و مؤید این موضوع هم موفقیت ۳ تیم پرسپولیس، ذوب آهن و استقلال تهران در لیگ قهرمانان آسیا است. اینکه فوتبال ایران در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا سه نماینده داشته باشد، کم سابقه است. در این بین تماشاگران هم استقبال نسبتاً خوبی از بازیهای لیگ هفدهم داشتند و این بهدلیل عملکرد خوب تیمهای پرطرفدار پرسپولیس و استقلال تهران بود.
در این میان تیمهای خوب سالهای اخیرمان همچون سپاهان، تراکتورسازی، فولاد خوزستان و حتی استقلال خوزستان شرایط مناسبی نداشتند و این نوسانات تیمها باعث شد کیفیت لیگ تاحدودی پایین بیاید، اما در مجموع شاخص اصلی که لیگ هفدهم را متمایز از لیگهای گذشته کرد حضور بازیکنان جوان در ترکیب تیمها بود و اکثر باشگاهها و مربیان به این بازیکنان جوان اعتماد کردند. در این بین ما از نظر کیفیت استادیومها با یکسری مشکلات اصلی روبهرو هستیم. استادیومهای ما ظرفیت و قابلیت برگزاری بازیهای معتبر بینالمللی را ندارند و این یکی از نقایص مهم فوتبال ایران محسوب میشود و طبیعتاً در پایین آمدن کیفیت لیگ هم تأثیرگذار است. فوتبال ما در برگزاری مسابقات معتبری همچون جام ملتهای آسیا کارنامه درخشانی ندارد و این برای این رشته محبوب در کشورمان به هیچوجه مطلوب نیست. از سویی لیگ ما از نظر داوری هم مشکلاتی داشت، اما این موضوع قابل اغماض و چشمپوشی است. یکی دیگر از مشکلات لیگ هفدهم مشکلات اقتصادی بود که به برخی تیمها ضربات سنگینی وارد کرد و اکثر تیمها کم یا زیاد، با این مشکل روبهرو بودند و این ضعف باید برطرف شود و اگر این اتفاق نیفتد لیگ بعدی با مشکلات بیشتری همراه خواهد بود. در واقع باید از ظرفیتهای فوتبال به سود این رشته استفاده شود.
نکته مهمی که باید به آن توجه داشت ثبات مدیریتی و کادر فنی پرسپولیس بود که باعث شد این تیم پیش از اتمام لیگ، قهرمانیاش را مسجل کند، تیمی که با کمترین تغییرات در لیگ هفدهم حضور یافت. یکی از اصلیترین عوامل موفقیت در هر باشگاهی ثبات است و پرسپولیس با تکیه بر همین موضوع توانست برای دومین سال متوالی بر سکوی قهرمانی بایستد. از سویی یکی از ارکان بزرگ فوتبال بازیکنان هستند، بازیکنان باید بهترین عملکردشان را نشان میدادند تا مورد توجه کادر فنی تیم ملی قرار بگیرند، همیشه و در همه جا سال منتهی به جام جهانی بهترین سال برای فوتبالیستها به حساب میآید تا خودشان را برای حضور در این رویداد مهم نشان دهند. یکی از عوامل دیگری که باعث بالا رفتن کیفیت لیگ هفدهم شد، بحث انگیزشی بود و عملکرد بازیکنان برای حضور در ترکیب تیم ملی در طول فصل خوب و تقریباً بدون نوسان بود. در هر حال لیگ برتر هفدهم با تمام اتفاقاتش به اتمام رسید و حالا تیم ملی بیش از هرزمانی به آرامش و دوری جستن از حاشیهها نیاز دارد. تیم کیروش در حال حاضر شرایط خوبی دارد و اردوهای خوبی را برگزار کرده است. ماههاست که بازیکنان برای حضور در جام جهانی مشخص شدهاند و مربیان تیم ملی اشراف کاملی از نظر شناخت نفرات دارند که این هم بهدلیل ثبات نیمکت تیم ملی است.