رفع حصر؟ تهدید ظریف به خروج از NPT، برجام؛ همه یا هیچ، مخالفت با ایجاد انحصار برای صدا و سیما، جزئیات بازداشت عضو شورای شهر مشهد، دیدار صمیمانه فرمانده کل سپاه با فرمانده کل ارتش، ارز در چهارراه «نیما»، آلمان نازی؛ از وهم تا واقعیت، ارتباط عمیق هالیوود با کاخ سفید به روایت الیور استون، کارگردان آمریکایی و ضدونقيضهاي كشف جسد موميايي رضاخان از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سهشنبه چهارم اردیبهشت ماه در حالی چاپ شد و بر پیشخوان روزنامه فروشیهای کشور قرار گرفت که اظهارات وزیر امور خارجه کشورمان درباره سناریوهای ایران در مقابل خروج آمریکا از برجام با عناوینی همچون برجام همه یا هیج یا تهدید ظریف به خروج از ان پی تی یکی از دو محور اصلی روزنامههای امروز است.
دیگر موضوعی که در تعدادی از روزنامهها برجسته شده است، تحلیلها و گزارشهایی درباره قانون اختیارات صوت و تصویر فراگیر برای صدا و سیماست که بیشتر انتقاد روزنامهها را برانگیخته است. عناوینی همچون مخالفت با ایجاد انحصار برای صدا و سیما، انحصاری دیگر برای صداوسیما و مصـوبه انحصار میلـی از عناوینی است که تیر مرتبط با گزارش روزنامهها با این موضوع را شامل میشود. چند روزنامه نیز اظهارات نوبخت سخنگوی دولت درباره نزدیک بودن موعد رفع حصر را برجسته کرده و یادداشتها و تحلیلهایی درباره آن چاپ کرده اند.
روزنامه کیهان تیتر اول شماره امروز خود را نقل قول «ظریف: از انپیتی خارج میشویم/غنیسازی پیشرفته را آغاز میکنیم» انتخاب کرد و در توضیح آن در صورت خروج آمریکا از برجام را قرار داد. این روزنامه همچنین در سرمقاله امروز خود با عنوان این پنج سال جبران ناشدنی به نقد اظهارات اخیر رئیس جمهور و مسأله انتقاد مدیران پرداخته است.
روزنامه اعتماد که بر خلاف روزهای دیگر تصویری به عنوان تصویر پس زمینه نیم صفحه نخست انتخاب نکرده، با انتخاب تیتر رفع حصر؟ با اشاره به سخنان روز گذشته سخنگوی دولت درباره نزدیک بودن رفع حصر از محصوران گزارشی شامل چندین گفت وگو اظهار نظر در این رابطه کار کرده و سرمقاله امروزش با عنوان بوی بهبود ز اوضاع زمانه را به همین موضوع حصر کرده است.
روزنامه ایران عنوان برجام؛ همه یا هیچ را به عنوان واکنش ظریف به زمزمههای اصلاح، تغییر یا نقض توافق هستهای توسط امریکا تیتر یک امروز کرده و در در گزارشی از همه گزینههای روی میز ایران در این رابطه نوشته است. این روزنامه همچنین در گزارشهایی از مخالفتها با ایجاد انحصار برای صدا و سیما گزارش داده است.
روزنامه آرمان امروز نیز با انتخاب عنوان انحصاری دیگر برای صداوسیما به عنوان تیتر یک، این موضوع را برجستهتر از سایر اخبار روز منعکس کرده است. این روزنامه همچنین در سرمقاله امروزش که توسط یحیی آل اسحاق نوشته شده به سیاستهای ارزی و اولویت بندی اهم و مهم پرداخته است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، سرمقالهها و گزارشهای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم،
زمزمه رفع حصر جدی است؟
الیاس حضرتی مدیر مسئول اعتماد در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان بوی بهبود از اوضاع زمانه با پرداختن به موضوع رفع حصر از محصوران نوشت: طولانیتر شدن حصر به نفع نظام نیست. نمایندگان مجلس، فعالان سیاسی، بعضی از مسئولان بلندپایه، فارغ از گرایش حزبیشان، مدتهای مدید است که تلاش میکنند پایان مسالمتآمیز و مصلحتجویانهای برای حصر رقم بزنند. در این خصوص اخبار پنهانی و معاملههای پشت پردهای وجود ندارد که مردم از آن بیخبر باشند. خبرها را اگر پیگیری کرده باشید، میدانید که گفت وگوها و نامهنگاریهایی در سطح مسئولان امر رد و بدل شده و خدا را شکر در چند ماه اخیر گشایشهایی نیز صورت گرفته است. مردم نامحرم نیستند، از آنجایی که رفع حصر خواست اکثرشان بوده و در مقاطع مختلف و به مناسبتهای سیاسی آن را بر زبان آوردهاند شایسته است که به دور از هیاهو و جنجال بیمورد در جریان روند عمومی پرونده قرار بگیرند.
مردم بزرگوار ما در سه، چهار انتخابات گذشته حضوری چشمگیر داشتهاند و بعد از ماجراهای تلخ ٨٨ وفاداریشان را به نظام جمهوری اسلامی به اثبات رساندهاند. نه تنها یکی از مطالبات جدی ایشان از رییسجمهور رفع حصر و گشایش فضای سیاسی بوده است بلکه کتبی و شفاهی از وکلای خود در مجلس شورای اسلامی خواستهاند قانونی و در نهایت آرامش، جلوی تداوم حصر را بگیرند. روزی هم که شورای عالی امنیت ملی مسوولیت این پرونده را به عهده گرفت قرار شد تا با پرهیز از نزاع سیاسی و جنجال خبری و بدون شلوغکاریهای رسانهای، زمینههای احقاق حقوق شهروندی محصورین هرچه زودتر فراهم شود. عقلا و خیرخواهان و دلسوزان نظام میدانند که این گره، گرهای نبوده و نیست که کسی بخواهد یا بتواند با دندان بازش کند. همچنین تندی و درشتگویی و سوءظن در این عرصه ما را به نتیجه نمیرساند. اضافه میکنم که در این کار از بده بستانهای سیاسی و از تمناهای حزبی و جناحی هم باید دوری کرد و صرفا کار را به کارشناسان مدبر سپرد تا آخرین قدمهای رفع حصر را بردارند و جامعه را که در این سالها، به خصوص در این ماههای اخیر، از بسیاری ناملایمتهای فرهنگی و اقتصادی رنجیدهخاطر شده، شاد کنند و امید به اصلاح و تداوم تدبیر را تقویت کنند. ضمن اینکه وقتی مصلحتجویانه و عملگرایانه به ماجرا نگاه میکنیم هیچیک از گروههای وفادار به نظام جمهوری اسلامی را نمیبینیم که از ادامه حصرمنتفع شود و برآن اصرار بورزد. در این میان ادامه حصر اگر نفعی داشته باشد برای معاندین است که بهانهجویی کنند و بر آتش نارضایتی مردم بدمند و علیه آزادی و آشتی ملی تبلیغات راه بیندازند. بلکه برعکس، اتمام حصر میتواند نشاط سیاسی و شادابی اجتماعی را به جامعه برگرداند و مردم بزرگوار و همراه با انقلاب را به نظام و دولت امیدوارتر کند. البته خیلیها هستند که برای حصر دلایلی ریز و درشت برمیشمرند. به نظرم الآن وقت خوبی برای بحث درباره آن دلایل نیست زیرا این دلایل هرچه باشند و حتی اگر بنا به ملاحظاتی در زمان خود موجه بوده باشند امروز دیگر توجیهی ندارند. از یاد نبریم آن فضای سیاسیای که هشت سال پیش منجر به حصر آقایان موسوی و کروبی و سرکار خانم رهنورد شد، امروز نزدیک صد و هشتاد درجه تغییر کرده و حتی میشود گفت: بافت سیاسی/ اجتماعی کشور عوض شده است. امروز آقای دکتر احمدینژاد و حلقه نزدیک به او در موقعیت جدیدی قرار گرفتهاند. همچنین دادگاههای صالحه جمهوری اسلامی بعضی از افراد دولت سابق را روانه زندان کرده و بسیاری از نیروهای طرفدار جمهوری اسلامی هم از این جمع تبری جستهاند؛ لذا حصر با هر نیتی که اعمال شده باشد، سالبه به انتفاء موضوع است و ادامه آن نیز کارکرد و معنای خود را از دست داده است. به خاطر همان تغییر بافت سیاسی و به خاطر درخواستهای مکرر مردم، خصوصا موکلین تهرانیام بوده که بارها و بارها برای اتمام حصر دست یاری به سوی مسوولان عالیمقام دراز کردهام و کتبی و شفاهی از رییسجمهور و از رییس مجلس و بطور ویژه از دبیر محترم شورای عالی امنیت ملی خواستهام تا با تدبیر و خیرخواهی نسبت به آزادی محصورین اقدام کنند.
آقای روحانی راه سوم ارزی نداریم
محمد صادق جنان صفت در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار درباره راه سوم ارزی که اخیرا توسط رئیس جمهور مطرح شده نوشت: حسن روحانی یک سیاست ورز حرفهای است و با استفاده از همه شرایط داخلی و برآیند مجادلههای عجیب و تاریخی و پر از رخدادهای ترسناک میان دوجناح اصلی کشور توانست کاندیدای مورد تایید شورای نگهبان شده و تفاهم و توافق طیفهای گوناگون جبهه اصلاحات را به دست آورده و خود را به کاخ ریاست جمهوری برساند.
بدیهی است حسن روحانی به مثابه یک سیاست ورز حرفهای بیش از هر چیز به صیانت از خود میپردازد و در این مسیر با نهادهای قدرت در ایران سازگار میشود. نهاد قدرت در ایران حاضر از دو منبع سرچشمه میگیرد که یکی از آنها افکار عمومی و رای شهروندان است. منبع دیگر قدرت در ایران از قانون اساسی سرچشمه میگیرد که براساس آن نهادهایی مثل نهاد رهبری، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شورای نگهبان و ... به طور قانونی دارای قدرت ملموس و تعریف شده هستند.
حسن روحانی تا اینجای کار نشان داده است در میان این دو منبع قدرت بازی میکند و هر از چندگاه با توجه به شرایط به سویی میچرخد و برپایه همین راهبرد تصمیم میگیرد. کارشناسان باور دارند تصمیم تازه ارزی که دردولت دوازدهم اتخاذ و اجرایی شده است با راهبرد معطوف به اجتناب از افکار عمومی بوده و هست. حسن روحانی در باره این تصمیم تازه ارزی هرگز به خواست میلیونها شهروند ایرانی توجه نکرده است و مصلحت اندیشی مبتنی بر سیاست خارجی را بر خواست شهروندانتر جیح داده است. به سخنان و استدلالهای روحانی در باره اتخاذ تصمیم تازه در سیاستهای ارزی توجه کنید: تصمیم اخیر ارزی کار را برای قاچاق ارز سخت کرده است. آنها هم که میخواهند پول از کشور خارج کنند دچار مشکل شدهاند. وی تاکید کرد که ما متعهد نیستیم که پول تهیه کنیم تا عدهای خارج از کشور خانه یا ویلا بخرند. تصمیم ما برای ۸۰ میلیون نفر مناسب بوده است. شاید برای بعضیها هم خوب نباشد، ولی ما به فکر اکثریت هستیم. این تصمیم در مقطع فعلی لازم بود. البته ممکن است در آینده شیوه دیگری اجرا شود. در گذشته ما اسکناس دلار را با هواپیما وارد کشور میکردیم و آن را به بانک مرکزی میدادیم و هر روز بانک مرکزی پولها را با گونی به صرافیها میداد و معلوم نبود صرافیها ارز را به چه کسانی میدادند. از سیستم قبلی ارزی کشور ناراضی ام و از سیستم فعلی هم خیلی خشنود نیستم. باید تلاش کنیم تا به سیستم سوّمی برسیم. نمیخواهم بگویم شرایط امروزِ ارز، بهترین شرایط است. درصدد یافتن شیوه بهینه دیگری برای ارز هستیم، ولی در شرایط فعلی تصمیمی که گرفته شده کاملاً درست بوده است. این تصمیم به اجماع همه دوستان اقتصادی و کارشناسان اتخاذ شده است و این تصمیم برای این بود که وارداتِ کالاهای مورد نیاز کشور تامین شود. گرگهای خارجی یا برخی افراد سودجو شرایطی به وجود آوردند و آرامش بازار ارز را متزلزل کردند؛ لذا ما باید نرخ واحدی برای ارز ایجاد میکردیم و این کار ضروری بود. این تصمیم، پیشاپیش یک تودهنی برای تصمیم آمریکا در روز ۲۲ اردیبهشت است. تمام امید آنها این بود که علیه ملت قدم بردارند تا بازار داخلی بهم بریزد. من به مردم قول میدهم توطئه دشمن نقش بر آب شده و چه برجام باشد، چه نباشد، ما مشکلی نخواهیم داشت. دقت در این سخنان نشان میدهد رئیس دولت ایران تنها و تنها از دریچه سیاست خارجی به داستان ارز اندیشیده است و به پیامدهای این سیاست چندان اهمیت نمیدهد. شاید در روزها و هفتهها و سالهای آینده فاش شود مشوقان، مشاوران و یا سوق دهندگان اصلی روحانی به اینکه تدبیر تازه درباره ارز را که درواقع یک انقلاب است کدام افراد بوده اند، اما واقعیت این است که آنها راه درست را نشان نداده اند حسن روحانی به عنوان یک سیاست ورز، درک فنی از ژرفا و گستردگی سیاست ارزی تازه ندارد و نمیداند این چاهی که حفرشده انتها ندارد وگرداب ارزی زندگی و کسب وکار بیشتر ایرانیان را در خود فرو میبرد و شوربختانه زندگی را سختتر میکند و جای خرسندی ندارد. به نظر میرسد نقش حسن روحانی به عنوان نفر اول اجرایی در این مقطع تاریخی از کشور و سرزمین ایران در نقطه عطف قراردارد و اگر درک درستی از تحولات ارزی به دست نیاورد و دنبال رویاپردازی و پیداکردن راه سوم ارزی باشد نوک پیکان نقش او به سمت پایین دره خواهد بود. تجربه تاریخ معاصر نشان میدهد سیاست اقتصادی دو راه بیشتر ندارد.
یک راه این است که نهاد دولت و حکومت به مصلحت خود نقش نخست داده و هر تصمیمی را در این چارچوب اتخاذ و با استفاده از قدرت در اختیار پیش ببرند. راه دیگر این است که خواست عمومی و فرایند بازار را بپذیرند و با کمترین سطح دخالت اجازه دهند متغیرهای اقتصادی به تعادل برسند.
منتظر ادامه ترقهبازی در عربستان باشید!
احسان اقبالسعید در سرمقاله امروز همدلی با عنوان منتظر ادامه ترقهبازی در عربستان باشید! نوشت: تیراندازی شبانگاهی در کاخ الخزامه اقامتگاه محمد بنسلمان ولیعهد و در واقع همهکاره عربستان سعودی توجه و تحلیلها را به سوی سیاست در این سرزمین پر سروصدا جلب کرد. غافلگیری سیاسی در حجاز و نجد دارد به یک روال تبدیل میشود. از انتقال یکباره قدرت از فرزندان ملک عبدالعزیز به فرزندان سلمان بنعبدالعزیز تا تغییرات یکباره و یکجا در کادر نظامی و کابینه و دستگیری چهرههای سرشناس و حبس کردنشان در سالن یک هتل همه از اتفاقات آنی درون خاندان ملک سلمان است که با اطلاع از حجم مخالفتها و حضور معارضین در نهادهای پرقدرت به شیوه ناگهانی انجام میگیرد. تیراندازی کاخ الخزامه با عناوینی، چون شلیک تفریحی شاهزادهها یا ورود پهباد تفریحی به محوطه امنیتی و توجیهاتی دیگر از تریبونهای رسمی سعودی لاپوشانی خواهد شد، اما شواهد حاکی از آن است که مخالفتها و نزاعها در سعودی اتفاقا روند صعودی دارد و هر روز از پرده بیشتر برون خواهد افتاد.
انتقال قدرت و موروثی شدن آن درون خاندان سلمان بنعبدالعزیز با مخالفتهای گستردهای در میان سایر شاخههای خاندان سلطنتی مواجه است که موقعیت خود را در خطر دیده و از نظر کسوت آن هم در جامعهای که شیخوخیت و سن هنوز معیارهای مهمی است، پادشاهی محتمل محمد بن سلمان را توهین به جایگاه و شرافت و اشرافیت عربی خود میدانند. فرزندان بانو حصه بنت سدیر همسر محبوب و نسبدار ملک عبدالعزیز که شامل ملک سلمان و برادران او میشوند، همواره شان افزونتری از سایر برادران برای خود قائل بوده و هستند و پس از مرگ ملک عبدالله و کنار رفتن غیر سدیریها ملک سلمان قدرت را در برادران سدیری موروثی کرد و این برای سایر شاخهها غیرقابل تحمل است، پس باید انتظار برخوردهای شدیدتر درون خاندان سلطنتی را داشت. محمدبنسلمان با برکناری متعببنعبدالله فرمانده گارد ملی که از مهمترین ارکان نظامی عربستان است، درصدد گسترش سیطره بر این نیروی ورزیده وفادار و تاثیرگذار برآمد، اما سالها فرماندهی ملک عبدالله و متعب فرزندش بر گارد ملی نفوذ و حمایت بالایی برای آنها درون نیرو ایجاد کرده است. احتمال یک اقدام نظامی از جانب گارد ملی علیه محمدبنسلمان و تیمش وجود دارد که میتواند یک کودتای خزنده یا یک ترور سیاسی توسط نظامیها مشابه سوءقصد خالد اسلامبولی به انور سادات رئیس جمهور وقت مصر باشد. اصلاحات یا بهتر بگوییم اقدامات محمدبنسلمان در تغییر قوانین در حوزه زنان و رفتارهای اجتماعی میتواند واکنشهای بسیار شدیدی را بهوجود بیاورد. نباید فراموش کرد برخی نیروهای وهابی در عربستان چنان افراطی هستند که حتی جامعه سعودی دهه هشتاد میلادی را هم تاب نیاوردند و خانه کعبه را اشغال کردند و اگر دخالت فرانسویها نبود معلوم نبود چه بر سر حکومت ملک خالد پادشاه وقت میآمد. حالا که تصاویر باورنکردنی از کنسرت گروههای راک و جاز و حضور اجتماعی زنان در عصر سلمان و محمد را شاهد هستیم، خروش و خشم مذهبی لایههای پرقدرت را که گاه با ثروتمندان و خاندان سلطنتی هم در ارتباط هستند، نباید دست کم گرفت. عربستان آرام نیست و این ترقهبازیها تنها آغاز یا یک نشانه است و دعوا با ملایمت به پایان نخواهد رسید، یا محمدبنسلمان مخالفان را به تمامی پاکسازی میکند و برخلاف ژستهای روشنفکرانهاش گردن میزند و تبعید را با جدیت به راه میاندازد یا مقاومت اتحاد لایههای مذهبی-اشرافی و البته نظامی رویایش و شاید خودش را جوانمرگ خواهند ساخت.
عارفها فقط زینت بخش مجالس هستند!
امید فراغت/ کارشناس ارشد علوم سیاسی طی یادداشتی در شماره امروز قانون نوشت: برخی از مردم بر این نظر هستند که تقابل اصلاح طلبی و اصولگرایی یک جنگ زرگری است چرا که از نتیجه یک اشتراک تولید شده اند و این تولیدات بنابر مقتضیات زمان، فضای بازی و کارکردی با مختصات اندازه گیری شده را ایفا میکنند! به دلیل همین نظر است که اکثریت مردم باورپذیریشان به کلام و جملاتی که نشر و انتشار داده به میزان قابل توجهی پایین آمده است! به تعبیر همان مردم کم باور، بخشی از بازیگرانی که از دو اردوگاه اصلاح طلبی و اصولگرایی در زمین بازی هستند فقط زینت بخش ادبیات سیاسی موجود هستند. سالیان سال است که با ادبیاتهای متفاوت، نتایج واحد و یکسانی را تجربه میکنیم و این دردی است که امروز گریبان جامعه را گرفته و متاسفانه باز هم شاهد ماست مالیزاسیون بازیگران دو اردوگاه سیاسی موجود هستیم. به عبارتی مردم تماشاچی یک بازی پینگ پنگ بین دو رقیب تکراری با نتایج تکراری شده اند و این تماشاچی بودن آنان را خسته و ملول ساخته و به دنبال روزنه و فضایی هستند که خودشان نیز بازیگر شوند.
همانگونه که میدانید بین تماشاچی بودن و بازیگری تفاوت است و خاصیت تماشاچی بودن نق و نوق و غر زدن است. بازیگران هم به دلیل جامد شدن و به عبارتی قالب پیدا کردن در ابعادی مشخص همانند یک ماشین کوکی عمل میکنند. بر همین اساس حفظ وضع غیر همگون اقتصادی موجود برای آنان در اولویت است؛ اولویتی که به قیمت آسیب به باور و اعتماد عمومی شده و با توجه به وضع موجود نسخه قابل عرضهای برای دوای این درد عمومی نیست. درد را از هر طرف که بخوانیم درد است، چه از سمت و سوی اصولگرایان و چه از سمت و سوی اصلاح طلبان باشد! برای مثال؛ محمد رضا عارف با شهردار شدنش چه دردی را از دردهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مردم پایتخت درمان خواهد کرد؟! اگر از عارف پرسیده شود که در کدام نقطه ایستاده و مسیر حرکت جامعه چه سمت و سویی دارد چه تحلیلی خواهد داشت؟
اینگونه شخصیتها صرف حضورشان دوای درد خلأهای درونی شان است و به عبارتی دوای درد جامعه نیست و برای حاکمیت هم موی دماغ نیستند و اتفاقا زینت بخش ادبیات سیاسی محسوب شده و به آسانی قابل کنترل هستند و به تعبیر زیبا کلام، عارف با یک تشر تا یزد عقبنشینی میکند!
خاطرمان هست آیت الله هاشمی گفت که جامعه به عقب باز نمیگردد، اماای کاش میگفت که برخی از زینت بخشهای مجلسی توان و شجاعت جلو آمدن ندارند. در همان قالبی که معمار ساخته باقی مانده و متاسفانه تبدیل به تابلوی برآمدگی راهنمایی و رانندگی شده اند و کمک حال برون رفت جامعه از وضع موجود نیست. اپورتونیست نیستند، اما ساعت شان از تیک و تاک افتاده و همیشه ساعت ۲۲ را نشان میدهد. این گونه افراد شبیه شخصیتهای اثر گذار تاریخی نمیشوند و البته هیچ گاه هم نخواهند شد! اماای کاش دستکم شبیه احمدی نژاد میشدند که پای اهداف خودش میایستد.