زن شیکپوشی که با چرب زبانی به آرایشگاهها میرفت و با شگرد خاصي از طعمههایش سرقت میکرد، در خلال اجرای آخرین نقشهاش دستگیر شد.
به گزارش قانون، چندی پیش زنی با پلیس 110 تماس گرفت و از سرقت رفتن کیف یکی از مشتریان آرایشگاهش خبر داد. با مراجعه تیمی از پلیس به مقابل آرایشگاه، زن جوانی که کیفش دزیده شده بود به ماموران گفت:« یک ساعت پیش وقتی اینجا آمدم، زنی شیکپوشي کنارم نشست و شروع به صحبت کرد و درباره مسافرتهایش گفت. ادعا میکرد تا کنون به 20کشور اروپایی رفته و شرکت واردات و صادرات در شمال تهران دارد. در حالی که او از خودش همینطور تعریف و تمجید میکرد، نوبتم رسید. نیم ساعت بعد که کارم تمام شد و خواستم کیفم را بردارم، با تعجب دیدم كه كيف سرجایش نیست. از خانمهایی که توی آرایشگاه بودند، سراغ آن را گرفتم ولی کسی اطلاعی نداشت.
داخل کیفم تلفنهمراه چهار میلیون توماني ،300 هزارتومان پول و گردنبند طلایم بود. مسئول آرایشگاه برای اینکه بفهمد چه بلایی سر کیفم آمده، دوربین مداربسته را کنترل کرد و در عین ناباوری دیدیم همان زن شیکپوشی که ادعا میکرد 20 کشور اروپایی رفته، کیفم را برداشته است».
به این ترتیب از مسئول آرایشگاه تحقیق شد و اوبيان کرد دزد کیف را برای اولین بار ديده است. با این سرنخ تیم تجسس برای بهدست آوردن ردی از زن شیاد تحقیقات خود را آغاز کردند و دریافتند او دزدیهای دیگری نیز از آرایشگاههای دیگر به ویژه در شمال تهران انجام داده است. طعمههای دیگر زن شیاد نیز پس ازدیدن تصویر وی بيان کردند که اين زن شیک پوش را در آرایشگاه دیدهاند و به همان شیوه و شگرد مورد سرقت قرار گرفتهاند.
تیم تجسس برای دستگیری این زن که بررسیها نشان میداد سابقهدار است، وارد عمل شدند و با انتشار عکس او و در اختیار گذاشتن آن بین آرایشگاههایی که احتمال میرفت وی به آنجا برود، قصد داشتند در کمترین زمان ممکن بازداشتش کنند.
با گذشت 15روز از این ماجرا با کارآگاهان تماس گرفته شد و آن سوی خط زن جواني ادعا کرد که آن زن شیکپوش به آرایشگاهشان مراجعه کرده است؛ به اين ترتیب تیم تجسس سریع خود را به آنجا رساند و متهم قبل از فرار دستگیر شد.
این زن خود را «مهرانگیز» و 32ساله معرفی كرد و گفت پلیس او را به اشتباه دستگیرکرده است. این زن حتی پس از دیدن تصاویر خود هنگام سرقت که در اختیار پلیس بود، همچنان بر بیگناهیاش اصرار داشت و میگفت تصاویر هیچ شباهتی به وی ندارند!
همچنان که زن جوان ادعای بیگناهی میکرد، ماموران سوابق وی را مورد ردیابی قرار دادند و دریافتند اسم اصلی وی «کبری» است و چندین بار بهخاطر جیببری و سرقت بازداشت و روانه زندان شده است.
کبری وقتی متوجه شد پلیس پی به هویت اصلی او برده است، به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت:«چندی پس از آزادی از زندان با توجه به اینکه کاری نداشتم، تصمیم گرفتم این بار دست به دزدی کیف زنانی بزنم که وضع مالی خوبی دارند و به آرایشگاههای شمال تهران میروند. برای اینکه شناسایی نشوم، هفتهای یک سرقت انجام میدادم و تا حالا 15سرقت انجام دادهام».
بنابراین گزارش، زن شيكپوش تحت شناسایی 20نفر از طعمههای خود قرار گرفته است و تلاش پلیس برای شناسایی سرقتهای احتمالی وی همچنان ادامه دارد.
گفت و گو با زن شیاد
کبری مقابل طعمههایش که به او متلک میانداختند و ميگفتند«خانم نکنه با پولهای دزدی شرکت صادرات و واردات داری و با پول ما به سفر اروپا میروی» سکوت میکند و حرفی نمیزند. طوری کنار دیوار ایستاده که انگار برای نخستین بار است که دستگیر شده ولی او یک سابقهدار قدیمی است.
چند سابقه داری؟
سه سابقه جیب بری دارم
دزدی را از کجا یاد گرفتی؟
از زنی به نام شهناز دست قشنگه.
چگونه با شهناز آشنا شدی؟
در محلهمان زندگی میکرد. من هم که دختر پرجنب و جوشی بودم، میخواستم سر از کارش دربیاورم به همین دليل از او خواستم جیببری را یادم دهد. شهناز هم با اصرار زیاد قبول کرد. من برای آموزش چندین روز به خانهاش و بعد از مدتي برای سرقت همراهش به داخل اتوبوسها میرفتم.
از دزدی نميترسيدي؟
اوایلش میترسیدم ولی وقتی دیدم شهناز خیلی حرفهای است، ترسم ریخت.
برای اولین بار چه زمانی دست به دزدی زدی؟
6 ماه پس از اینکه با شهناز بودم، او از من خواست خودم دزدی کنم تا ببیند از پس اين کار برمیآیم یا نه که موفق هم شدم.
خانواده هم داری؟
بله پدر و مادر و دو خواهر کوچکتر از خودم.
پدرت چه شغلی دارد؟
کارگر است.
میدانستند دست به دزدی میزنی؟
نه؛ مادرم از من میپرسید که کجا میروم و به دروغ میگفتم دنبال کار.
با پولهای دزدی چه میکردی؟
بیشتر پولهایم را پنهان میکردم ولی گاهی هم برای خودم لباس میخریدم. زمانی که مادرم میپرسید لباس را از کجا آوردهای، میگفتم لباسهای دوستانم است که به من قرض دادهاند.
چه زمانی فهمیدند دزدي میکنی؟
وقتی دستگیر شدم فهمیدند و خیلی هم ناراحت شدند. هنگامی که برای دومین بار دستگیر شدم، پدرم رفتار بدی با من داشت و مرا در اتاقم زندانی کرد؛ تا اینکه در 23 سالگی برای همیشه از خانه فرارکردم.
به کجا ؟
برای خودم اتاق کوچکی اجاره کردم و زندگی عجیب و غریبی داشتم.
در سرقت از آرایشگاهها چگونه وارد عمل میشدی؟
با لباسهای شیک به آرایشگاهها میرفتم و با دروغگویی اعتماد طعمههایم را جلب میکردم؛ سپس در یک فرصت مناسب دست به دزدیمیزدم.
چرا دست از دزدی بر نمیداری؟
چارهای ندارم. خانوادهام حاضر به پذیرش من نیستند. برای ادامه زندگیام مجبورم دزدي كنم.
اعتیاد هم داری؟
نه تا حالا حتی سیگار هم نکشیدهام.
به نظرت چه مجازاتی در انتظارت است؟
بدون شك چند سال زندان.