احمد وخشیته، دانشجوی دکترای علوم سیاسی در دانشگاه دوستی ملل روسیه بر این باور است، شباهت هایی بین عملکرد هیأت دولت کنونی ایران و بازی های ایران در جام جهانی وجود دارد؛ شباهت هایی که انتظار مردم و هواداران نیز از این دو تیم سیاسی و ورزشی را هم بر اساس آنان می توان تحلیل کرد. با وجود این و به رغم این شباهت ها، وی معتقد است که تفاوت تعیین کننده ای هم در این بین وجود دارد که باعث شده، تیم ملی این روزها محبوب باشد و دولت این روزها مغضوب مردم و هواداران!
وی در این ارتباط برای تابناک نوشته است: هرچند تیم ملی فوتبال ایران با گل خودی بازیکن مراکش در نخستین رقابت خود در جام جهانی 2018 روسیه پیروز شد، برخی هواداران بر این باور بودند که تیم ملی به اصطلاح عامیانه تنها زیر توپ می زد و حتی موضوع رقم قراردادهای بازیکنان و سرمربی آن را میان خود بیان می کردند.
اما کمتر از بیست و چهار ساعت تا آغاز بازی ایران و اسپانیا، ایرانیان در شبکه های مجازی، امید بسیاری به پیروزی تیم ملی فوتبال در مقابل یکی از قوی ترین تیم های جهان را جستجو می کردند؛ رویکردی رئالیست گونه که بدون در نظر گرفتن توانایی ها و تلاش های تیم مقابل به توقع پیروزی تبدیل شده بود. این رویکرد مردم ایران به بازی ایران و اسپانیا را می توان به بسیاری از کنش ها و واکنش های این جامعه به موضوعات سیاسی، بین المللی، اقتصادی و ... نیز بسط داد.
موضوعی که نشان می دهد آرمانگرایی بدون توجه به واقعیت های موجود، نه تنها در میان دولتمردان بلکه در میان مردم و توده ها نیز به خوبی وجود دارد و گویی به واسطه همین روحیه هیجانی مردم است که رأس قدرت در این کشور رقم خوده است. این روحیه آرمان طلبی و توقع های حداکثری مردم ایران، تنها از تیم ملی نیست و همواره مطالبات آنها دولت را نیز نشانه رفته است.
در نیمه نخست بازی، ایران همواره تلاش می کرد با خرید زمان نتیجه را مساوی نگه دارد و از شکست بگریزد؛ رویکردی که عموما رؤسای جمهور ایران در دوره دوم ریاست جمهوری خود آن را دنبال می کنند، ولی تیم ملی فوتبال ایران یکباره یک گل عقب افتاد و برای فرار از شکست همه عزم خود را جزم کرد. درست از این لحظه تا پایان بازی بود که این استراتژی سبب شد حتی زمانی که طعم شکست در مقابل اسپانیا را نیز چشید، اما ملت ایران آن را پیروز آرمان خواهی خود دانستند.
چرا شکست تیم ملی فوتبال برای توده های آرمان طلب پیروزی محسوب شد؟
هنگامی که ایران یک گل عقب افتاد، مردم ایران برای آنکه خود را راضی نگاه دارند، به تحلیل این موضوع پرداختند که ایران در مقابل چه کشور و یا بهتر بگوییم چه قدرتی در مستطیل سبز مبارزه می کند. این موضوع سبب شد توقع آنها از آرمانگرایی به واقعگرایی نزدیک تر شود تا کنش های عقلانی، جایگزین کنش های احساسی و هیجانی شوند. هر چه بازی پیشتر می رفت، از یک سو آنها قدرت بازی حرفه ای حریف را بیشتر به یاد می آورند و از سوی دیگر به این موضوع می رسیدند که تیم ملی فوتبال ایران در واقعیت همه تلاش خود را کرده است؛ هرچند نتیجه آرمانخواهانه محقق نشد، شکست یک بر هیچ در مقابل تیم قدرتمندی همچون اسپانیا در واقعیت پیروزی برای تیم ملی فوتبال ایران محسوب می شود.
از سوی دیگر، گل تیم ملی فوتبال ایران با اینکه آفساید اعلام شد، همگان به زیبایی و حرفه ای بودن آن اندیشند، به قوانین حاکم بر دنیای فوتبال اعتراض نکردند و در تحلیل هایی مبتنی بر واقعیت گل آفساید به اسپانیا را نیز بسیار مهم دانستند. اینجا بود که آرمان طلبی به سوی واقعگرایی گذر کرد و ایرانیان با شناخت و تحلیل صحیح باخت خود را پیروزی دانستند و برای اولین بار این ملت ایران بود که گفت این باخت چیزی از ارزش های ما کم نکرد؛ نه رسانه دولتی.
چرا مردم ایران شکست پیروزمآبانه تیم ملی را به رخ دولت کشیدند؟
پس از پایان بازی صفحه های اجتماعی پر بود از تشکر از بازیکنان تیم ملی فوتبال و طعنه و کنایه به هیأت دولت که اگر آنها نیز برای مردم ایران درست مبارزه کنند، حتی در صورت شکست مورد حمایت مردم خواهند بود؛ مواضعی که سکوت های پیاپی دولتمردان اعتدال را هدف قرار داده است.
شاید بتوان فضای پیش از بازی ایران و اسپانیا را به ایام قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران تشبیه کرد. طرفداران کاندیدا آرمانگرایانه بر طبل هواداری خود می کوبیدند و در آسمان آرمان طلبی ایران کنش احساسی مبتنی بر عقلانیت پیروز میدان شد. اما یک نکته مشترک میان تیم ملی فوتبال و حسن روحانی وجود دارد؛ شاید مردم ایران به دلیل هیجانات ناشی از ایده آلیسم، قدرت رقیب و مشکلات زمین بازی را درک نمی کردند؛ اما بازیکنان تیم ملی، حسن روحانی و هیأت دولت او این موضوع را به خوبی می دانستند.
به نظر می رسد، شباهت تیم ملی فوتبال و حسن روحانی تا لحظه گل آفساید است. در دوران ریاست جمهوری او نیز بسیاری از توده های مردم، همواره به هواداری وی می پرداختند و از گل برجام او خشنود و اهمیت آن را فهم کرده بودند، حتی هنگامی که برجام در آفساید ترامپ و منقدان داخلی قرار گرفت نیز مردم همچنان آن را پیروزی می دانستند که پرونده کشورشان را از شورای امنیت خارج کرده بود و در نتیجه رعایت نکردن قواعد بازی توسط آمریکا و برخی در کشور توسط برخی آفساید اعلام شده بود؛ اما توده های مردم و هواداران حسن روحانی انتظار داشتند، او و هم تیمی هایش در دولت دوازدهم تا پایان بازی برای مردم بجنگند، ولی گویا دولت پس از دریافت گل به جای آنکه غیرتی شود و بیشتر مبارزه کند، بازی را واگذار کرده است.
شاید این ادعا درست باشد که مردم ایران همواره آرمان طلبانه مسائل را دنبال کرده اند، ولی باید توجه داشت در بزنگاه ها کنش های احساسی آنها نیز مبتنی بر عقلانیت می شود و این صدا و سیما و رسانه های حکومتی و دولتی نیستند که برای آنها مشخص می کند چه زمانی از ارزش های بازنده کم نمی شود!
احمد وخشیته، دانشجوی دکترای علوم سیاسی در دانشگاه دوستی ملل روسیه