آريو برازنده، كارشناس صنعت خودور در یادداشتی در «تابناک« نوشت:
كرده و كردار صنعت خودرو در ايران همواره مورد توجه بوده، بزرگي و عظمت آن چنان است كه از خرد و درشت موضعي پيرامون آن دارند. عدهاي چنين ميپندارند كه كرده و كردار صنعت خودرو اصلاً قابل دفاع نيست و عدهاي هم معتقدند كه اين صنعت نقش خود را به عنوان لوكوموتيو صنعتي خوب بازي كرده است و ايران بدون صنعت خودرو يعني ايران نيمه صنعتي. اين صنعت داراي ظرفيت بالفعل توليد حدود 2 ميليون دستگاه خودرو و توليد روزانه بالغ بر 10 ميليون قطعه و 6000 دستگاه خودرو در كشور است كه موجب رونق 60 رشته بزرگ و كوچك صنعتي مانند فولاد، پتروشيمي، لاستيك، آلومينيوم، شيشه، نساجي، رنگ و پوششها مواد شيميائي و غيره ميشود. همچنين اين صنعت با فروش بالاي خود سهم2.7 درصد از توليد ناخالص ملي كشور را به خود اختصاص داده است. صنعت خودرو ايران برخوردار از برند ملي (نظير سمند و تيبا) و دانش طراحي بدنه و موتور، اكسل و ساير سيستم هاي خودرو بوده و ضريب خودكفايي(ساخت داخل) اين صنعت بيش از 70درصد است.
همين گستردگي صنعت خودرو باعث شده تا گهگاهي اندكي از سر مهر و تعدادي هم از سر نامهري تيرهاي نقدي بر پيكره اين صنعت بنشانند؛ كه اگر اين تيرها از سر مهر باشد كاريست چونان فصد درماني و اگر از سر كين باشد كاريست فاسد. براي به دست آوردن يك تحليل در خصوص نيم قرن كرده و كردار صنعت خودرو در ايران نياز به ظرافت و دقت تمام دارد؛ تحليلي كه بتواند ما را از سطح به عمق برده و نيمه پيدا و پنهان اين صنعت را نمايان سازد چارهاي نيست جز آنكه ابتدا تصويري از صنعت خودرو جهاني نمايي ارائه نماييم, صنعت خودرو در تمامي دنيا بر دو پايه يا بخش مهم بنا شده است بخش مشهود (نيمه پيدا) و بخش نامشهود(نيمه پنهان):
اين تقسيم بندي از آن جهت اهميت دارد كه ميتواند سطح نگرش و نگاه ما را از موضوعات ملموس اين صنعت خارج نمايد. ايجاد بخش مشهود در صنعت خودرو كاري است كه فقط نيازمند سرمايه و زمان است اما بخش نامشهود را نميتوان با تنها با صرف سرمايه و زمان بدست آورد. از سويي ديگر با اين تقسيم بندي ميتوانيم پرسش مهم ديگري را در افكنيم و آن اينكه كدام بخش اين صنعت مهمتر است؟ كدام بخش اين صنعت ميتواند آن را به سمت يك صنعت رقابتي سوق دهد؟ فربگي كدام بخش از اين دو ميتواند به اقتصاد مقاومتي صنعت خودرو بيانجامد؟
اگر بخواهيم پاسخي سطحي به اين پرسش بدهيم لاجرم بايد جانب قسمت نخست را گرفت. اما آيا واقعا مشكل صنعت خودروي ايران در قسمت نخست نهفته است؟ آيا مشكل صنعت ايران فقر تكنولوژي است؟ آيا ما به اندازه خودروسازان ممتاز جهان خطوط توليد, ربات, تاسيسات, تجهيزات و ... نداريم؟ فرض كنيد كه به عنوان يك ناظر بازديدي از شركتهاي ايران خودرو يا سايپا داشته باشيد و در يك لحظه چشم شما را ببندند و در كسري از ثانيه چشم شما را در يكي از خطوط خودروسازان رتبه اول تا سوم دنيا باز كنند به سختي ميتوانيد تشخيص دهيد كه كجا هستيد. بر اساس شواهد و قراين موجود و بر اساس نكات گفته شده توسط كارشناسان فني تفاوت بسيار بسيار كمي بين بخش مشهود صنعت خودروسازي ايران و استاندارهاي جهاني اين صنعت وجود دارد. بيشترين مشكل از بخش نامشهود است و جالب است بدانيم كه امروزه همين بخش نامشهود بيشترين سهم از سبد سرمايه در صنعت خودروي جهاني را به خود تخصيص داده است. شايد يكي از بزرگترين خدماتي كه ميتواند كسي براي نجات صنعت خودرو ايران انجام دهد همين توجه به بخش نامشهود اين صنعت است يعني توجه به دانش فني, انديشه و خلاقيت كاركنان و مديران و ...
گاه ديده ميشود كه بيشترين تاكيد ناقدين بر بخش مشهود صنعت خودرو متمركز است. گاهي ميگويند كه فروش سهام به شركتهاي خارجي واگذاري به «ثمن بخس» است و چنان ميپندارند كه دريافت «نقشههاي فني» كاري است بسي آسان و ساده! حال آنكه فراموش نبايد كرد كه موضوع اصلي اين است كه اصلا مشكل صنعت خودروي ايران داشتن «نوسازترين و بهروزترين خط توليد» (بخش مشهود صنعت خودروسازي) نيست بلكه مشكل اصلي در نداشتن « نقشههاي فني و به اصطلاح تكنولوژي» (بخش نامشهودصنعت خودروسازي) است و هر اقدامي كه بتواند دسترسي ما را به بخش نامشهود صنعت خودرو سهلتر نمايد گام بلندي در مسير ايجاد اقتصاد مقاومتي صنعت خودرو است.
درست كه سرمايهگذاري در صنعت نقش بسيار مهمي دارد اما مهمتر از سرمايهگذاري در صنعت ايده و دانش فني است. صنعت خودرو سازي ايران هم مدتها زمان داشته و هم از سرمايه خوبي برخوردار بوده اما چرا به نتيجه لازم نرسيده؟ چون اصلا مشكل در اين بخش نبوده است و طرفه آنكه بدانيم شركتهاي طراز اول دنيا تمايل بيشتري به مشاركت در بخش مشهود صنعت خودروسازي دارند تا آنكه بخواهند دانش فني و ايدههاي اصلي را در اختيار سايرين قرار دهند.
اگر بخواهيم واقع بينانه مسائل و مشكلات صنعت خودروي ايران را دريابيم و بكوشيم تا مسير پيشرفت اين صنعت را هموار نماييم چارهاي نيست جز اينكه ابتدا شناخت كافي و وافي نسبت به اين صنعت به دست آوريم. صنعت خودرو پديده است كه تحليل رفتارهاي آن با سطحي نگري و نقدهاي يكسو نگرانه به دست نميآيد. بايد از سطح به عمق رفت و ريشهها را يافت. و به عبارت آخر براي تحليل رفتارهاي صنعت خودرو بايد ابتدا دريافت بخش پيدا و پنهان اين صنعت كجاست و مشكل در «نميه مشهود» آن بايد ديد يا در «نيمه نامشهود». اگر در نقد اين صنعت جانب انصاف مراعات نشود ممكن است اين صنعت لطمه ببيند و ابعاد اين لطمه در مظهريتهاي اجتماعي مردم ايران هم نمود يابد.