همزمان با اوج گیری جنگ اقتصادی آمریکا و برخی وابستگانش در منطقه خاورمیانه علیه ایران، اولویت بندی در توزیع منابع و تجدیدنظر در تصویب، تخصیص و تأمین اعتبارات، الزامی است که باید در کوتاه مدت به دنبال آن رفت و در این میان، حوزه فرهنگ با نزدیک پنج هزار میلیارد تومان اعتبارات سالیانه، یکی از عرصههایی است که باید صرفه جویی را از آن آغاز کرد و اداره این حوزه را با هزینه به مراتب کمتر پیش برد.
به گزارش «تابناک»؛ آمریکا و برخی وابستگانش در منطقه، شرایط سختی را برای مردم ایران در پیش گرفتهاند و آن گونه که شواهد نشان میدهد، از همه ابزارها برای در تنگنا قرار دادنِ اقتصاد ایران بهره بردهاند. در این شرایط در میزانِ ورای اصالت دعواهای درون دولت که منجر به مجادلههای کلامی اعضای کابینه شده و مشخصاً وزرا علیه همدیگر موضع گیری میکنند، انتظار این است که شاهد رویکرد واحدی در راستای کاهش هزینههای عمومی کشور در کوتاه مدت باشیم.
با توجه به شرایط پیش روی، این کاهش هزینهها صرفاً نباید در حوزه تخصیص و تأمین ارز باشد، بلکه باید حتی در توزیع منابع عمومی کشور نیز امساک جست و به تعدیل چشمگیر منابع توزیع شده در بخشهای مختلف دولتی و غیردولتی اقدام کرد. این تعدیل منابع را میتوان از بخشهای غیرضروری یا فاقد اهمیت حیاتی آغاز کرد؛ یکی از مهمترین بخشهایی که در این زمینه میتوان در صدر تعدیل تخصیص و تأمین منابع قرار داد، حوزه فرهنگ است.
مجموعه اعتبارات فرهنگی که در لوایح بودجه سالیانه در نظر گرفته میشود، نزدیک پنج هزار میلیارد تومان در هر سال است که مجموعه گستردهای از نهادهای دولتی و غیردولتی را پوشش میدهد و با واسطه، بخش خصوصی تولیدکننده محتوا و خدمات فرهنگی نیز تا حدودی از کیک بودجه فرهنگی برداشت میکند و منتفع میشود. برخی خبرها درباره نحوه استفاده غیرفرهنگی از اعتبارات فرهنگی توسط تولیدکنندگان محتوا یا عرضه کنندگان خدمات فرهنگی به خوبی نشان میدهد، توزیع منابع تا چه میزان اشتباه بوده است.
همچنین با نیم نگاهی به شرایط فرهنگی جامعه، حقیقتاً آثار ملموس سرمایه گذاری پنج هزار میلیارد تومانی در حوزه فرهنگ در هر سال نمایان نیست و بخش قابل توجهی از این منابع به جای آنکه صرف تولید فرهنگی شود، صرف پرداخت هزینههای جاری دستگاههایی میشود که این اعتبارات به آنها تخصیص مییابد. از این منظر چنین تصور میشود که کاهش بودجههای فرهنگی ممکن نیست، چون به منزله قطع یا کاهش حقوق کارمندان این دستگاهها و اختلال در روند فعالیتهای آنهاست.
این در حالی است که کاهش اعتبارات فرهنگی، در صورتی که با مدیریت جدی منابع و نیروی انسانی همراه باشد، اتفاقاً منجر به چابک سازی و افزایش بازدهی دستگاهها نسبت به هزینههای تحمیلیشان به کشور میشود. تا زمانی که نهادهای فرهنگی با کاهش منابع مواجه نشوند، مدیران دستگاههای فرهنگی، به دنبال تعدیل نیروهای ناکارآمد، عدم به کارگیری بازنشستهها در قالب قرارداد کار مشخص، انتخاب برنامههای مهمتر و حذف برنامههای کماهمیت، حذف سفارشهای غیرضروری به بخش خصوصی، حذف پاداشها و مزایا و... نمیروند.
از این منظر انتظار میرود، درصد تخصیص و تأمین اعتبارات فرهنگی در سال 1397 و همچنین ردیف بودجه فرهنگی در بودجه 1398 به شکل قابل توجهی تعدیل شود و این تعدیل به شکل عادلانهای در قبال همه دستگاهها با هر ماهیتی صورت پذیرد و چنین نباشد که یک دستگاه با کاهش 50 درصدی اعتبارات مواجه شود و دستگاه دیگر با کاهش 10درصدی یا حتی افزایش اعتبارات روبه رو باشد.
همواره آنچه به عنوان تولید و حرکت موثر فرهنگی در ایران و دیگر نقاط جهان رقم خورده، صرفاً متأثر از تزریق منابع عمومی و حاکمیتی نبوده و از این پس نیز نمیتوان و نباید روی منابع عمومی به عنوان محل تامین هزینههای فرهنگی حساب باز کرد. سینما، موسیقی، تئاتر، مطبوعات، نشریات و... باید خود را برای شرایط پیش رو آماده کنند و محصولات را عرضه نمایند که بدون اتکای جدی به منابع عمومی و با اقبال عمومی به حیاتشان ادامه دهند.
در عین حال باید در نظر داشت، نباید صرفه جویی در منابع صرفاً به حوزه فرهنگی محدود شود و هر نقطهای که به عنوان بخشهای حیاتی کشور شناخته نمیشود، باید با تعدیل اعتبارات و صرفه جویی مواجه شود و بدین ترتیب با کاهش چشمگیر رقم بودجه 1398 و ردیفهای مندرج در آن مواجه شویم.