سید خلیل سجادپور در گزارشی درباره تاثیرات «مانور اشرافیت» در بروز جرایم در جامعه در روزنامه خراسان نوشت:
اشاره:پشت صحنه بسیاری از حوادث گاه چنان پیچیده و چند وجهی است که درک درست آن برای افراد اندکی میسر است و گاه تکان دهنده. بعضی اوقات یک رفتار اجتماعی ساده که چندان به چشم نمی آید، زمینه ساز جرم و جنایت های فجیعی میشود، گاه پسر به پدر پولدار رحم نمی کند و گاه مادر از سر گرسنگی سر فرزندان معصوم خود را می بُرد! آن چه در پی می آید پشت صحنه هایی از مشاهدات خبرنگار حوادث خراسان است که نشان می دهد چگونه یک رفتار نابهنجار اجتماعی میتواند عوارض خطرناکی برای جامعه داشته باشد.
پرده اول
گویی نمایشگاه رخ نمایی خودروهای گران قیمت بود، رژه خودروهای رنگارنگ میلیاردی که رانندگانی جوان و حتی نوجوان پشت فرمان آن ها سرتکان می دادند، چشم های بسیاری را خیره کرده بود. توقف این خودروها در انتهای یکی از بولوارهای مشهد، شروع «دور دور» را نوید می داد. دقایقی بعد انتهای بولوار بسته شد، گویی کسی حق اعتراض به بچه پولدارهای مزاحم را نداشت. زوزه لاستیکهایی که به کف آسفالت خیابان کشیده میشد در حالی به هوا برخاست که با کشیدن ترمز دستی و چرخیدن 180 درجهای خودرو بوی لاستیک مشام رهگذران را نیز آزار می داد. خودروهای میلیاردی یکی پس از دیگری در اطراف میله ای که در وسط بولوار نصب کرده بودند، به چرخیدن با ترمز دستی ادامه میدادند.
آهنگ ها و موسیقی های مختلفی که از بلندگوهای خودروها برمی خاست ناخودآگاه رانندگان و برخی از سرنشینان را به رقص وا می داشت به طوری که گاهی با توقف خودرو در وسط خیابان به پایکوبی میپرداختند. ساعتی بعد «دور دور» خودروهای میلیاردی به مسابقه سرعت انجامید و رانندگان آن هابدون توجه به قوانین یا نگاه های حیرت انگیز شهروندان به مسابقه سرعت پرداختند. این رفتارهای خطرناک زمانی هولناک می شد که برخی از رانندگان با ترمزهای ناگهانی کنار خودروهایی که دخترانی در حال رانندگی بودند، سعی داشتند شماره تلفن آن ها را بگیرند غافل ازاین که هر ترمز ناگهانی می توانست به سانحه ای وحشتناک تبدیل شود.
هرچه چشمانم را به اطراف می چرخاندم، فقط خودروهای رنگی با رانندگانی که شاید حال طبیعی نیز نداشتند خودنمایی می کرد و رانندگان دیگر از ترس وقوع تصادف به گوشه بولوار کشیده می شدند. این در حالی بود که چراغ گردان خودروهای پلیس نیز در آن ساعت از شب دیده نمی شد. وقتی این افراد از چرخ زدن های بیهوده در شهر خسته شدند، راه تفریحگاه های طرقبه وشاندیز را در پیش گرفتند گویی قرار آن ها برای شام آخر شب و تفریح و خوش گذرانی نهایی در یکی از هتل های معروف بود. وقتی به مقصد رسیدند ده ها خودروی میلیاردی در پارکینگ هتل خودنمایی می کرد و رانندگانی که سن برخی از آن ها شاید به 17 سال هم نمی رسید مشغول خوش گذرانی شدند. با پایان یافتن ساعات تفریح، آن ها در حالی با سرعت های وحشتناک به سوی شهر حرکت کردند که رقص میلیاردرها با آهنگ گرسنگی همچنان شهروندان را عذاب می داد.
یکی از روان شناسان مطرح کشور درباره این گونه تفریحات بچه پولدارها که موجب ایجاد مزاحمت برای شهروندان می شود، می گوید: هیچ کسی مخالف شادی و نشاط یا پولداری و ثروت برخی از افراد جامعه نیست اما نباید این رفتارها هنجار شکنانه باشد و عده زیادی از مردم بااقدامات خلاف عرف یا خودنمایی عده بسیار اندکی از ثروتمندان در تنگناهای مزاحمت یا ایجاد مشکلات روحی و روانی قرار گیرند. این کارشناس ارشد روان شناسی میافزاید: بارها مسئولان نظام برای برخورد با هنجارشکنی های برخی ثروتمندان و مانور اشرافیت آن ها تذکر داده اند تا نیروهای انتظامی و دستگاه قضایی با قدرت با این گونه رفتارهای ضد اجتماعی برخورد کنند که موجب دلسردی بسیاری از افراد جامعه می شود.ایوبی تاکید می کند: در بسیاری از موارد شنیده یا دیده ایم که وقتی پلیس قصد اعمال قانون برای این گونه رانندگان را دارد، آن ها مست غرور و ثروت حتی به پلیس هم به نوعی توهین می کنند و مدعی می شوند که خودروی شان ساعتی هم در توقیف نخواهد ماند چرا که آن ها به واسطه ثروت به منابع قدرت نیز دسترسی دارند بنابراین مسئولان جامعه اسلامی ضمن حمایت از ثروت های حلال، بااین گونه تظاهر کسانی که ثروت های باد آورده شان با پایمال شدن حق عده زیادی از افراد فقیر جامعه به دست آمده است با شدت و قدرت برخورد کنند تا این رفتارها در اجتماع تداوم نیابد و عده ای هر چند اندک سوار بر خودروهای آن چنانی ثروت خود را به رخ نیازمندانی نکشند که به نان شب خود محتاج هستند چرا که همین فاصله شدید طبقاتی باعث ایجاد یأس و ناامیدی در جامعه می شود.
پرده دوم
یخچال خالی از مواد غذایی
اواخر بهمن سال 1395 بود که از جنایت هولناک زن جوانی در خیابان امام هادی (ع) مشهد مطلع شدم. آن زن دختر 8 ساله و پسر 4 ساله اش را در یک جنایت بی رحمانه به قتل رسانده و خودش نیز با تیغ دست چپش را زخمی کرده بود تا خودکشی کند اما جرئت بریدن کامل رگ دستش را نیافته بود.این زن 33 ساله که بعد از طلاق از شوهر 67 ساله اش، در تنگنای مشکلات اقتصادی قرار داشت، به قاضی احمدی نژاد (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) گفت: دخترم یک ساله بود که از شوهر معتادم طلاق گرفتم و دو سال بعد با مرد 62 ساله ای ازدواج کردم اما به دلیل مخالفت فرزندان آن مرد و در حالی که فرزند 4 ساله ای هم از او داشتم، دوباره مجبور به طلاق شدم. هیچ کدام از مراکز خیریه و امدادی کمکی به من نکردند. چرخ خیاطی کهنه ام را به راه انداختم اما سرمایه ای برای دوخت و دوز نداشتم. گرسنگی فرزندانم را می دیدم و زجر می کشیدم، هر کجا برای کار می رفتم یا کاری برایم نداشتند یا با چشمانی هوس آلود روبه رو می شدم تا این که تصمیم احمقانه ای گرفتم تا خودم را از این زندگی راحت کنم و ... در این لحظه وقتی قاضی ویژه قتل عمد در یخچال منزل قاتل بی رحم را گشود، تنها یک بطری آب خودنمایی می کرد و دیگر هیچ! با خودم گفتم: «آی آدم ها! این ها در همسایگی من و تو زندگی می کنند...!»
پرده سوم
آرزوی یک شبه پولدار شدن
در ماجرای دیگری که آبان سال 94 به قتل طلافروش مشهدی در کوی طلاب مشهد انجامید، جوان بی گناه طلافروش به دست دزدان مسلحی به قتل رسید که میخواستند یک شبه ره صد ساله را بپیمایند. سارق قاتل بعد از دستگیری در بازجویی ها مدعی شد: از این که میدیدم عده ای پولدار هستند و من برای رهن منزل اجاره ای باید به هر کسی رو بزنم، در عذاب بودم و می خواستم یک بار برای همیشه پولدار شوم. این بود که تصمیم به سرقت مسلحانه طلا گرفتم. همسرم باردار بود و من در آرزوی داشتن خانه و خودرو، آرزوهایم را تکرار میکردم تا این که ماجرای «پولدارشدن» را با دوستم در میان گذاشتم. او هم که دلش می خواست زودتر به سرمایه ای برسد قبول کرد و بدین ترتیب نقشه سرقت مسلحانه را طراحی کردیم.
آن روز خودروی همسایه را به امانت گرفتیم و بعد از بررسی طلافروشی ها، به این نتیجه رسیدیم که طلافروشی خیابان مفتح در منطقه خلوتی قرار دارد و کسی متوجه سرقت نمی شود. با این وجود اشتباه کردیم و مسیر پولدار شدن را نیافتیم، هنگام انجام سرقت مسلحانه قصد داشتم با چاقو طلافروش را بترسانم اما چاقو را به سینه اش زدم و از محل گریختیم و ...گزارش خبرنگار خراسان حاکی است: اگرچه متهمان این پرونده بعداز چند روز با صدور دستورات ویژه قضایی دستگیر شدند و متهم ردیف اول در ملاء عام اعدام شد اما آیا نباید به بررسی زمینه های ارتکاب چنین جرایمی پرداخت؟ آیا این گونه جرایم از همین رخ نمایی های اشرافیتی سرچشمه نمی گیرد؟
مانور اشرافیت زمینه ساز جرم
پدیده ها و رفتارهای اجتماعی جلوه های تک بعدی ندارند بلکه از عوامل گوناگونی تاثیر می پذیرند. عواملی که گاه تاثیر مستقیم و عیان دارد و گاه به طور غیرقابل فهمی زمینه ساز رفتارهای بزهکارانه در جامعه می شود. فاصله طبقاتی فاحش و تظاهرهای طبقات فرادست جامعه و نمایش این فاصله گاه این نقش را بازی می کند.
مانور اشرافیت یک عارضه جدی دیگر نیز در جامعه دارد، بسیاری از افراد و جوانان طبقات پایین وقتی در شرایط نامناسب اقتصادی قرار می گیرند با مشاهده این جلوه های اشرافیت به نوعی به سمت سرخوردگی اجتماعی و چه بسا جرم و بزه سوق پیدا میکنند. رویای یک شبه پولدار شدن که با سرقت های مسلحانه و بعضا جنایت و آدم کشی گره خورده است و در بسیاری از پرونده های موجود در دادگستری ها قابل مشاهده است چه بسا ریشه در همین سرخوردگی های اجتماعی داشته باشد.