کارورزی در واقع طرح وزارت کارجهت ایجاد اشتغال برای تحصیلکردگان است که به موجب آن، کارگاهها اقدام به پذیرش نیروی کار تحصیلکرده با پرداخت حقوقی معادل یک سوم حداقل دستمزد وزارت کار میکنند.
به گزارش دانشجو، نیلوفر هوشمند- کارورزی در واقع طرح وزارت کارجهت ایجاد اشتغال برای تحصیلکردگان است که به موجب آن کارگاهها اقدام به پذیرش نیروی کار تحصیلکرده با پرداخت حقوقی معادل یک سوم حداقل دستمزد وزارت کار میکنند و پس از پایان دوره کار ورزی درباره استخدام آنها تصمیم گرفته میشود. البته کارفرما تعهدی هم در قبال استخدام آنها نخواهد داشت. ارائه این طرح واکنش برخی از فعالان مدنی و دانشجویی و همچنین برخی اقتصاددانان و... را تا کنون برانگیخته است. یکی از موارد انتقاد این بود که این طرح ممکن است به سوء استفاده از فارغالتحصیلان منجر شود و یا حتی برای دانشجو هیچ آورده ای را به همراه نداشته باشد و صرفا نوعی پرکردن واحدهای درسی محسوب شود.
هیچ نظارتی بر این واحد درسی وجود نداشت
از این رو به سراغ دانشجویانی رفتیم که هرکدام به نوعی با این واحد درسی کارورزی سر و کار دارند تا دیدگاههای آنها را در این باره بررسی کنیم.
یکی از دانشجویان رشته عمران در این باره گفت: کارورزی در دوران دانشجویی برای من هیچ سودی نداشت. ما فقط شهریه این واحد را پرداخت کردیم اما در کارورزی شرکت نکردیم. تنها کاری که برای کسب نمره انجام دادیم این بود که فرم ها را آخر ترم به پدر یکی از دانشجویان که کارخانه دار بود سپردیم، ساعت هایش را برایمان پر کرد و مهر و امضا کرد.
وی ادامه داد: هیچ نظارتی بر این واحد درسی وجود نداشت و حتی استاد هم از نحوه کارورزی ما مطلع نبود فقط آخر ترم برگه را برایش ایمیل کردیم و نمره بالایی به ما داد.
همچنین یکی دیگر از دانشجویان رشته آی تی(علم و فناوری) در این باره گفت: برای من و امثال من که تنها شغلمان دانشجویی هست و جایی مشغول کار نیستیم این واحد درسی تنها جنبه نمایشی داشت، چرا که ما فرم های کارورزی را به همکلاسی هایمان که شاغل بودند میسپاردیم و آنها نیز برایمان ساعت کار و مهر و امضا را از طرف شرکتشان تکمیل میکردند و می آوردند.
اما پای حرف دانشجویان روزانه یکی از دانشگاههای سراسری در رشته عمران که نشستیم عنوان کرد: این واحد درسی برای رشته ما که در آینده شغلی باید عملی کار کنیم بسیار مهم است. اما مسئلهای که وجود دارد این است که دانشجویانی امثال من همیشه دچار این ابهام هستیم که اگر ما باید عملی کار کنیم پس چرا این تعداد زیاد واحد تئوری را میگذارنیم و در آخر که به کارورزی میرویم یک دانشجوی صفر هستیم که هیچ چیز از کار عملی نمیداند.
وی افزود: کارورزی این رشته برای ما کاملا به صورت جدی اجرا میشود و در واقع دروازهای به سوی بازار کار برای آیندهمان محسوب میگردد.
یکی دیگر از دانشجویان روزانه دانشگاه سراسری در رشته روانشناسی بالینی از فواید کارورزی دانشجویان وزارت بهداشت تعریف میکند و میگوید: دانشجویان وزارت بهداشت در رشته روانشناسی بالینی واحدهای کارورزی را در بیمارستان میگذرانند و درواقع بخشی از کلاسهای آنها در بیمارستان است. این امر برایشان بسیار مؤثر و پرفایده است، از این جهت که موجب میشود تا خیلی از مباحث را به صورت تجربی فرابگیرند و در آن مهارت پیدا کنند.
این دانشجو اضافه کرد: همچنین برای ورود به بازار کار، این دانشجویان از جذب حداکثری برخوردارند چرا که تجربه کافی را دارا هستند اما نسبت به دانشجویانی که زیرنظر وزارت علوم این رشته را میگذارنند و کارورزی ندارند سطح علمی و کار تحقیقی آنها پایینتر است.
انگار این درس را فقط برای پرداخت شهریه اش گذاشته بودند
یکی از دانشجویان رشته حسابداری در این باره گفت: من دو کارورزی داشتم که هیچکدام را به صورت عملی انجام ندادم، یکی از آنها را به محل کار خودم که هیچارتباطی به رشته و درسم نداشت دادم و آنها امضا کردند و دانشگاه هم با وجود بی ربط بودنش به رشته درسیام آن را پذیرفت، اما واحد دیگری از کارورزی ام را به یکی از همکلاسیهایم که کارمند یکی از سازمانها بود دادم و او هم برایم امضا کرد و ساعتهایم را پر کرد و نمره بالایی هم از این درس گرفتم.
وی افزود: آنچه در این کارورزی ها و گذراندن بیهودهاش برای من و همکلاسیهایم وجود داشت پرداخت شهریه بود، گویی این درس را فقط برای پرداخت شهریه اش گذاشته بودند.
آنچه از گفتههای دانشجویانی که درگیر واحدهای کارورزی هستند برمیآید مؤید چند نکته است، یکی اینکه این درس اگر واقعا برای مهارت آموزی عملی طراحی شده، پس چرا با دقت و نظارت کافی در دانشگاه ها اجرا نمیشود و با پول و فرم پرکردن به راحتی گذرانده میشود؟ دوم اینکه داشتن این واحد از نظری بسیار خوب است اگر درست اجرا شود. اما باید از وجوه دیگر نیز به این امر نگاه شود که آیا هرسال برای تمام دانشجویان فارغ التحصیل در رشته خودشان شغل هست و آیا همه آنها در همان رشته و کارورزی جذب به کار میشوند که این واحد را برای آنها ضرورتی غیر اجتناب دانستهاند؟ و نکته سوم اینکه چرا اجرای صحیح این طرح اغلب در دانشگاههای سراسری انجام میگیرد و دانشجویان دانشگاههای آزاد، علمی کاربردی و پیام نور از اجرای صحیح آن بی بهره اند؟
محسن ایزدخواه کارشناس اقتصاد در این باره اظهار داشته است: درباره طرح کارورزی باید بگویم که این طرح در موفقترین حالت خود میتواند ۱۰۰ هزار نفر را جذب کار کند. برای افراد در زمان کارورزی هم بیمه مسوولیت تعیین شده و کارفرمایان ملزم شدهاند یک سوم حداقل دستمزد را به آنها بدهند و دولت خود را مکلف کرده و اگر این افراد جذب شدند دولت تا دو سال بیمه آنها را پرداخت کرده و تحت حمایت تامین اجتماعی قرار بگیرد.
وی توضیح داد: به این ترتیب افراد در پروسه کارورزی قرار میگیرند. پس از کسب مهارت اگر کارگاهها پذیرا بودند آنها استخدام میشوند و اگر نبودند به عنوان خویشفرما مهارتهایی آموختهاند که میتوانند در قالب شخصیتهای حقیقی و حقوقی فعالیتهایی را به راه بیندازند.
ایزدخواه همچنین درباره بخشی از انتقادات مطرح شده دربارهی طرح کارورزی مطرح کرد: برای طرح انتقادات باید دید که وضعیت بازار کار در ایران چگونه است و چگونه میتوان برای خیل عظیم بیکاران شغل ایجاد کرد. در حدود دو دهه قبل سازمان بین المللی کار یکی از اجلاسهای خود را به کار شایسته اختصاص داد. در تفسیر این نوع کار گفته شده بود در کشورهای متفاوت از لحاظ سطح توسعه یافتگی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کار شایسته متفاوت قلمداد میشود. به عبارتی اگر در یک کشور آفریقایی فرد بتواند خود را از لحاظ نیازهای اولیه تامین کند. از نظر سازمان بین المللی کار شایستهای دارد ولی در کشورهای توسعه یافته علاوه بر این فرد باید بتواند نیازهایی از قبیل بهداشت و آموزش فرزندان خود را تامین کند که کار وی کار شایستهای قلمداد شود. در نتیجه برای مشکلات مربوط به طرح کارورزی باید دید که در چه شرایطی قرار داریم و راههای موجود برای بیکاری بالا در ایران چیست.
این اقتصاددان و پژوهشگر در حوزه کار همچنین درباره انتقادات مطرح شده مربوط به بهرهکشی مدام کارفرمایان از تحصیلکردگان مطرح کرد: در آییننامه برای برخی مسائل چارهاندیشی شده است. مثلا اینکه نمیتوان از افراد بسیاری در مدت تعیین شده به عنوان کارورز استفاده کرد و پس از آن افراد دیگری را نیز بر سر کار آورد. نکته اینجاست که برخی انتقادات مطرح شده با نگاه ایدئولوژیک ارائه میشوند. اکنون برخی تصور میکنند که باید با ایجاد شکاف بین کارگر و کارفرما حقوق کارگر را استیفا کنند در حالی که میدانیم اکنون سوداگران و دلالان زیادی هستند که بدون تماس با نیروی کار بیشترین درآمد را داشتهاند بدون این که حضور آنها در اقتصاد کشور منجر به ایجاد اشتغال شده و نفعی هم برای کارگران داشته باشد.