پسردایی و پسرعمه افغان که به اتهام قتل مرد ایرانی در بازداشت به سر میبرند، روز گذشته در جلسه محاکمه قتل را گردن هم انداختند.
به گزارش جوان، رسیدگی به این پرونده از مردادسال۹۶ با ناپدید شدن ناگهانی مردی ۴۵ساله به نام رحمان آغاز شد.
پلیس در اولین گام از تحقیقات دریافت رحمان آخرین بار با مرد افغانی به نام بشیر ملاقات داشته است. به این ترتیب بشیر به عنوان اولین مظنون بازداشت شد. او در مراحل اولیه بازجویی سعی داشت پلیس را گمراه کند تا اینکه در روند بازجوییها سرانجام به قتل مرد جوان با همدستی پسرعمهاش به نام حیدر با انگیزه ناموسی اعتراف کرد و گفت: «روز حادثه وقتی از محل کار به خانه برگشتم، رحمان و همسرم در خانه تنها بودند. با دیدن او عصبانی شدم و با همدستی حیدر او را کشتم.» پس از اظهارات متهم، پسرعمه او نیز بازداشت شد و به قتل مرد ایرانی اعتراف کرد.
در حالیکه تحقیقات در این زمینه ادامه داشت بشیر ادعای تازهای مطرح کرد و خلاف اظهاراتش گفت: «با مقتول اختلاف مالی داشتم. او قطعه زمینی را در قرچک ورامین به من فروخت، اما وقتی قیمت زمین بالا کشید مدعی شد ۶۰میلیون تومان ضرر کرده است و همین باعث اختلاف ما شد.
روز حادثه به بهانهای او را به خانهام کشاندم تا از او رسید ۴۵میلیون تومانی بگیرم و باقی پولش را ندهم، اما مقاومت کرد به همین خاطر از پسر عمهام خواستم تا دستش را جلوی دهان رحمان بگیرد و او را خفه کند.»
با ثبت این اظهارات و کامل شدن تحقیقات پرونده به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میز همان شعبه به ریاست قاضی توکلی قرار گرفت.
بعد از اعلام رسمیت جلسه اولیایدم برای دو متهم درخواست قصاص کردند، سپس بشیر، متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت و خلاف اظهاراتش در دادسرا بار دیگر ادعای تازهای مطرح کرد و گفت: «قاتل حیدر است و او خودش به تنهایی مقتول را کشته است.
حیدر وقتی به زندان افتاد، مدام با همسرم تماس میگرفت و برای او ایجاد مزاحمت میکرد. در همان زندان از حیدر شکایت کردم و پیگیر پرونده او هستم.»
در ادامه حیدر نیز در جایگاه قرار گرفت و گفت: «بشیر دروغ میگوید او خودش به تنهایی قاتل است.»
متهم در ادامه گفت: «بشیر روز حادثه تماس گرفت و از من خواست به خانه آنها بروم. وقتی به آنجا رسیدم، دیدم او با چاقو رحمان را کشته است. در حالیکه وحشت زده آنها را نگاه میکردم او از من خواست تا دهان رحمان را بگیرم. از ترس قبول کردم و سپس خودش مقتول را خفه کرد. بعد از آن به سختی جنازه را پایین بردیم و با ماشین آن را به باغ سیبی در خیابان ورامین برده و آتش زدیم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.