از متروی امامخمینی شروع میشود؛ هنوز چند صد متر تا ناصرخسرو باقی مانده است. از راه نرسیده، مرد جوانی با اشاره و تکاندادن سر و لبهایش میگوید: دارو... دارو...؛ با چشمانش من را دنبال میکند و منتظر اشاره و حرکتی است تا سؤال بعدی را بپرسد؛ «چی میخوای؟».
به گزارش روزنامه شرق، ضلع جنوب میدان توپخانه جلوی درِ مترو امامخمینی ردیف ایستادهاند. از 15 نفر بیشترند و با چهرههایی آفتابسوخته، برای هر رهگذری زمزمه میکنند «دارو... دارو...». اگرچه مسئولان وزارت بهداشت بارها اعلام کردهاند کمبود دارویی در کشور وجود ندارد، اما بازار داغ دلالان دارو بیانگر چیز دیگریست و این روزها کار داروفروشان غیرقانونی به دلیل تغیيرات نرخ ارز و تأثیرات آن بر واردات دارو، بار دیگر رونق گرفته و دلالان این کالای اساسی را به پاتوق همیشگیشان یعنی خیابان ناصرخسرو کشانده است. آزادانه، بدون ترس و به قول خودشان در کمترین زمان و تضمینشده، انواع قرصها، داروها و آمپولهایی را که حتی در داروخانههای تخصصی نیز نایاب شده و دست بیماران خاص نیز از آنها کوتاه است، به دستتان میرسانند و اگر فروشنده دارو باشید، فهرستی بلندبالا برایت ردیف میکنند و قول میدهند درآمد خوبی از این راه کسب خواهی کرد. به قول قدیمیها، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را اینجا میتوان پیدا کرد؛ کافی است فقط سری به اینجا بزنید. مردان سر هر کوچه و گذری ایستاده و زیر لب یک کلمه را زمزمه میکنند؛ «دارو». دنبال مشتری اینسو و آنسو میچرخند و حواسشان به هر تازهواردی که میآید، است و زیرچشمی آنها را میپایند.
از مترو خارج میشوم؛ از میان دلالان، مردی تقریبا 50ساله نزدیک میشود؛ «دارو... دارو...». میگویم برای یکی از بستگانم که بیماری قلب دارد، داروی وارفارین میخواهم.
-«چند بسته میخوای؟»
_ دو بسته
تلفن همراه را از جیب شلوارش بیرون میآورد، تماس میگیرد و بعد از کمی مکث، به کسی که آن طرف خط است میگوید «وارفارین داری؟... مشتری دارم... نیمساعت دیگه؟ باشه خداحافظ».
-خانم شماره من را یادداشت کن، نیمساعت دیگه بهم زنگ بزن بهت خبر میدم.
تأکید میکنم حتما اصل باشد؛ وگرنه حاضر نیستم پولی پرداخت کنم. سگرمههایش را درهم میکشد و میگوید: «خانم همه داروهایی که من میفروشم تاریخ داره، حتی داروخانهها هم میان از ما خرید میکنند. خیالت راحت. من از سال 78 داروفروشم. از همین بیمارستان... روزی هزاربار میان از من دارو میخرن. خواستی زنگ بزن بهت دارو بدم. با جعبه میخوای یا بدون جعبه؛ قیمتش فرق میکنه».
_چه فرقی میکنه؟
-بدون جعبه ارزونتر است
_هر دارویی خواستم با این شماره تماس بگیرم؟
این را که میگویم، کمی مکث میکند و میگوید: «معلومه یک کارهای هستی که اینجوری سینجیم میکنی. بیمارستان کار میکنی؟ پرستاری؟».
_نه آقا فقط برای بستگانم دنبال دارو هستم.
این را میگویم و از او دور میشوم. بازگشت رونق به بساط داروفروشان خیابان ناصرخسرو در شرایطی است که به گفته کیانوش جهانپور، مدیر روابطعمومی سازمان غذا و دارو، بازار غیررسمی دارو در ناصرخسرو هیچوقت جمع نشد، اما شدت حضور دلالان در این مکان در دورههای مختلف کم و زیاد شده است. او دراینباره به «شرق» میگوید: «پدیده قاچاق دارو در همه دنیا و بازارهای دارویی به دلایل مختلف وجود دارد. کشور ما هم از این ماجرا مستثنا نیست. اینکه به نظر میرسد این پدیده در ماههای اخیر افزایش پیدا کرده، چند علت دارد؛ یکی حمایت از داروی ایرانی است. پس از اینکه واردات برخی داروها به دلیل وجود نمونه داخلی آن متوقف شد، برخی بیماران از طرق مختلف پزشک یا اطرافیان به سمت استفاده از داروی خارجی هدایت میشوند و برخی بیماران بدون اینکه هشدارها را در نظر بگیرند، برای تهیه داروهای با برند خارجی راهی این بازارها میشوند که خطرات خاص خود را دارد. همین امر موجب میشود این بازار کماکان ادامه داشته باشد».
حسامالدین شریفنیا، عضو انجمن داروسازان تهران و متخصص اقتصاد دارو، نیز دراینباره بیان میکند: زمانی که صنعت دارو دچار مشکل میشود، قاعدتا بیماران برای پیداکردن دارو سر از خیابانهایی مانند ناصرخسرو درمیآورند و دلالان حضورشان پررنگتر میشود. در حقیقت رابطه مستقیمی بین کمبود دارو و پررنگشدن حضور دلالان در بازار وجود دارد. او میافزاید: «بعید میدانم دارویی که از مسیر قانونی وارد شده باشد، به این بازار راه پیدا کند و عمدتا این داروها از راه قاچاق از کشورهای همسایه مانند ترکیه، کردستان عراق و پاکستان وارد کشور میشوند که متأسفانه بسیاری از این داروها تقلبی هستند. این را نیز باید بگویم که حتی اگر داروها از اصالت برخوردار باشند، به دلیل شرایط حمل به احتمال زیاد تا زمانی که به مقصد برسند، اصالت و کیفیت خود را از دست میدهند».
گاهی در میان جمعیت چهرههای سرد و ناامیدی دیده میشوند که سنگفرش خیابان را تا کوچه مروی برای درمان پرسه میزنند. اینها همان کسانی هستند که برای درمان عزیزانشان به اینجا آمدهاند تا شاید دارویی که پزشک برایشان تجویز کرده و در داروخانههای رسمی پیدا نکردهاند، اینجا پیدا کنند. نکته دیگر، حضور افرادی است که برای فروش داروهایشان به دلالان مراجعه میکنند. هنوز چند قدم بیشتر برنداشته بودم که مرد جوانی نزدیک میشود با صدایی خراشیده و جای زخمهای کهنه روی دستانش، بدون اینکه سؤالی بپرسم میگوید: «چه دارویی میخوای؟»؛ نام چند داروی کمیاب را میگویم: «چند تا میخوای؟ اگه میخوای همین الان زنگ بزنم برات بیارن، فقط اگه مطمئنی بگو، چون باید زنگ بزنم دکتر داروخونه برام با پیک بفرسته، همشونم جعبه و تاریخ دارن».
داروها را بهخوبی میشناسد، حتی کشور و شرکتهای سازندهشان را. میگوید اهل معامله و باانصاف است و اگر تعداد بالا و کارتنی خرید کنم حاضر است تخفیف بیشتری بدهد. به او اطمینان میدهم در جایی کار میکنم که به داروهای مختلف دسترسی دارم، این را که میگویم لبخند روی لبانش جا خوش میکند و میخواهد با او همکاری کنم: «سلسپت 80 هزار ازت میخرم ریتوکسی مب یا همون مبترای ایرانی خودمون بین 800 تا یکمیلیونو 500، «ایویایجی» گرمی 40 هزار تومن، البته اگه زیاد برام بیاری شایدم بیشتر ازت ورداشتم، سینوکس بین 165 تا 170 هزار تومن، ریتالین 550 هزار تومن هفته پیش 450 تومن بود قیمتش، آلبومین دونهای 85 هزار تومن، هرسپتین، فاکتور 7 یا 8 یا 9 هم خوب ازت میخرم. هرسپتین الان حدود چهار میلیون یا چهارمیلیونو 500 هزار تومنه، اما تو بازار ما حدود یکمیلیونو 500 خرید و فروش میشه. کار من تخصصیه و باهات خوب کار میکنم، آشنا ماشنا هم زیاد دارم، هم دکتر و هم خریدار عادی. همین سلسپت که ما میدیم به داروخونهها 80، 90 تومن، اونا 140 تا 150 هزار تومن فاکتور میکنن. خیلی از داروها رو به داروخونهها میفروشم». بیشتر داروهایی که اسمشان را ردیف کرد، داروهای درمان سرطان هستند. از او میپرسم با پرستارها و دکترها هم کار میکنی؟
«آره با بیمارستانها هم کار میکنم. فکر کنم تازه افتادی تو این کار، نگران نباش درآمدش خیلی خوبه. میری هلالاحمر برای 10 بسته سلسپت 100 تا 150 هزار تومن میدی، میای بیرون خودم ازت 800 هزار تومن ورمیدارم، 700 تومن میره تو جیبت. هر وقت باهام کار داشتی فقط تماس بگیر، اينجا نيا».
از خیابان صوراسرافیل وارد پیادهراه خیابان ناصرخسرو میشوم، به یکی از دلالان با سر علامت تأیید نشان میدهم که برای دارو آمدهام، نزدیک که میشود در جلد یک فروشنده وارد مذاکره میشوم، با نگاهی به اطرافش، چند متر آنطرفتر از جایی را که ایستادهایم، بهعنوان محل گفتوگو تعیین میکند. به او اطمینان میدهم مقدار زیادی آلبومین برای فروش دارم، میگوید: «کجاییه؟».
- کرهای.
«65 تومن میخرم».
- نه آقا خریدار نیستی.
این را که میگویم دنبالم راه میافتد: «بیشتر ازت میخرم، چند میفروشی؟ تو بیمارستان کار میکنی؟».
- آره.
«داروهای شیمیدرمانی هم گیرت میاد؟».
- چی میخوای؟
«مثل شما مشتری زیاد دارم یکی از مشتریهای قدیمیم تو داروخونه... بخش داروهای شیمیدرمانی کار میکرد و همیشه برام اوستین و هرسپتین میاورد، شماره تماس میدم باهام تماس بگیر. من همه نوع دارویی کار میکنم؛ «اماس» و «شیمیدرمانی». الان هرسپتین میخوام ایرانی و خارجیش هم فرقی نمیکنه، آلتوزان، آلبومین، آوونکس، سینووکس، بتافرون هر دارویی که فکرش رو بکنی من میخوام. فقط گیرت میاد؟».
- آره یک بخشیش رو میتونم گیر بیارم.
«آلبومین چقدر ازت میخرن؟».
- 85 هزار تومن
من 90 ازت میخرم، چون میخوام باهات کار کنم، جنس شیمیدرمانی داشته باشی هم ازت خوب میخرم، مشتریشم دارم، از یک میلیون تا 50 میلیون، همون لحظه هم پولش رو حساب میکنم باهات.
_مشتری داری؟ رو دستم نمونه!
«آره دستبهنقد مشتری دارم».
- به بیمارا میفروشی یا داروخونهها؟
«میفروشم به دلال، دستبهدست میچرخه بازم میرسه به داروخونهها».
- بیشتر مشتریهات بیمارا هستن یا داروخونهها؟
«همه مدل مشتری دارم، ببین خانم ما داریم خلاف میکنیم، من از یه جا میارم، تو از یه جا، فردا مشکلی پیش اومد نه من شما رو میشناسم، نه شما من رو. همون بنده خدا هم که با من کار میکرد خانم بود، به من جنس میداد یک ساعت بعدش میفروختم، پول براش میفرستادم».
- نقدی کار میکنی یا میریزی به حسابم؟
«نقدی کار کنیم بهتره، چون به حسابت واریز کنم، خودش یک نوع آثار جرم به جا میذاره، من خودم کار کردم، شما نه اولین نفر هستین نه آخرین، مثل شما مشتری زیاد داشتم».
درباره این سؤال هم از کیانوش جهانپور، مدیر روابط عمومی سازمان غذا و دارو، پرسیدم آیا امکان وجود رابطه برخی کارکنان بیمارستانها با دلالان دارو وجود دارد؟ او با بیان اینکه متأسفانه این افراد با برخی حلقههای تأمین دارو ارتباط دارند، گفت: «پیش از این فقط با پدیده فروش دارو در این مکان مواجه بودیم، اما امروزه با پدیده خرید نیز مواجهایم؛ عدهای از دلالان از بیماران واقعی یا افرادی که به طرق مختلف میتوانند دارو تهیه کنند دارو خریداری میکنند و گاهی دیده میشود به دلیل تفاوت نرخ در کشورهای همجوار به فروش میرسد و به دلیل ارزانبودن دارو درمقایسهبا کشورهای همجوار این داروها از کشور خارج میشوند، به همین دلیل بسیاری از کارشناسان با دلار 3900 به واردات دارو مخالفت کردند و گفتند اگر قرار باشد از بیماران حمایت شود، در نظام سلامت و از طریق شرکتهای بیمه به بیماران و مصرفکنندگان واقعی خدمات ارائه دهیم. قطعا افرادی هستند که از فرصتها استفاده میکنند و در پی امیال خودشاناند؛ بدون اینکه توجه کنند چه بر سر سلامت مردم میآورند. متأسفانه این افراد با برخی حلقههای تأمین دارو ارتباط دارند و شاید ضوابط در شرایط فعلی شدت و کفایت لازم را نداشته باشد تا جلوی کار آنها را بگیرد و نیاز است این مجازات افزایش پیدا کند تا شاید بتوان جلوی کار این افراد را گرفت».
شریفنیا، عضو انجمن داروسازان تهران، نیز با بیان اینکه برخی از بیماران صعبالعلاج به دلیل مشکلات مالی پس از اینکه با بیمه داروی خود را تهیه میکنند، آن را به دلالان میفروشند -البته تعداد آنها بسیار اندک است- میگوید: اگر فردی در بیمارستان بخواهد تخلفی انجام دهد و دارویی را بفروشد که قرار بوده به بیمار داده شود، اما به دلایل مختلفی مثل فوت یا ترخیص بیمار از آن استفاده نکرده است، این مورد حجم بالایی را به خود اختصاص نمیدهد و اگر دارویی از این روش از بیمارستانها خارج شود، دیگر به عنوان داروی بیمهای نمیتوان آن را فروخت؛ زیرا همه داروهایی که از راه قانونی وارد میشوند بارکد دارند و هنگامی که بارکد در سامانه ثبت میشود، دیگر امکان استفاده مجدد ندارد؛ بنابراین فکر نمیکنم این اتفاق چندان مرسوم باشد.
شریفنیا درباره آمار رسمی قاچاق میافزاید: «آمارها در این زمینه مختلف است و من نمیتوانم هیچ کدام را تأیید یا رد کنم، اما بهطور کلی گفته میشود آمار داروی قاچاق در کشور بین 200 تا 500 میلیون دلار است».
به اعتقاد شریفنیا کمبود دارو در کشور وجود دارد و کسی نمیتواند منکر آن شود. او ادامه میدهد: «نه تنها در بخش واردات، بلکه در بخش تولید هم به دلایل متعدد دچار مشکلیم و خط تولید برخی از شرکتهای تولیدکننده دارو به دلیل نبود نقدینگی قادر به تأمین مواد اولیه نیستند، به همین دلیل متوقف شدهاند و دارو تولید نمیکنند؛ برای مثال شرکت باختر بیوشیمی بزرگترین تولیدکننده داروهای ضدویروس در کشور بوده که تعطیل شده است. این در حالی است که هنوز کشور وارد دوران تحریم نشده؛ در حقیقت پس از اجرای طرح تحول سلامت مراکز دولتی و بیمارستانها پول شرکتهای پخش دارویی را پرداخت نکردند، همین امر موجب شد شرکتها برای خرید مواد اولیه نقدینگی کافی نداشته باشند و کشور در برخی اقلام دارویی دچار کمبود شود؛ همین مشکل را واردکنندگان دارو نیز دارند».
سر دلالهای دارو در ناصرخسرو شلوغ است، بالطبع تا تقاضا نباشد، عرضه هم وجود ندارد اما سؤال اینجاست که چرا برخی مردم برای تأمین دارو به جای داروخانهها به ناصرخسرو میروند و همچنان بازار سیاه به فعالیت غیرقانونی خود ادامه میدهد و این روزها دوباره کسب و کارشان رونق گرفته است؟
ارتباط بعضی پزشکان ایرانی با شبکه قاچاق دارو و نقشی که آنها در بازار خرید و فروش دارو در خیابان ناصرخسرو ایفا میکنند، موضوع تازهای نیست و خرداد 95 اولینبار یک مقام مسئول در وزارت بهداشت آن را تأیید کرد. رسول دیناروند، رئیس سازمان غذا و دارو، با تأیید این موضوع گفته بود: «البته گاهی پزشک دارویی را خارج از فهرست دارویی تجویز کرده و این موضوع بیماران را در بازاری مانند ناصرخسرو سرگردان میکند. ما اطمینان داریم بعضی از این پزشکان میتوانند با شبکه قاچاق ارتباط داشته باشند؛ چراکه اگر چنین دارویی تجویز نشود، قاچاق هم پا نمیگیرد».