روزانه میلیونها عمل خلاف قانون در سراسر دنیا رخ میدهد و براساس قوانین برای آن حکمهایی صادر میشود. با نگاهی به آماری که از زندانیان منتشر میشود، این زندانها پر شده است از مجرمان با جرمهای تکراری و احکام تکراری! رسانهها روزانه خبرهای بسیاری از دستگیری متهمان را اعلام میکنند؛ نسبت به این جرمها و شیوهها ارتکاب آن جرم اطلاعرسانی میکنند و به نحوی سعی در آگاهسازی مردم دارند. به راستی چرا هنوز برخی از مردم طعمه کلاهبرداران، متجاوزان و خلافکاران میشوند؟ این در حالی است که هم نسبت به آن جرم و هم نسبت به قوانین آگاهی نسبی دارند.
به گزارش روزنامه ابتکار، کلاهبرداری مالی، تجاوزها به شیوه پیشنهاد ازدواج، لو رفتن رمز کارت بانکی و بسیاری دیگر از جمله خبرهایی است که روزانه مطرح میشود و همه مردم از وقوع آن آگاه هستند اما همچنان این چرخه پابرجاست. بازتولید جرم در این بین گریبان آنها را گرفته است و یا عدم مطالعه رسانهها و نداشتن اطلاعات کافی؟ و شاید هم هر دو!
بارها در اخبار حوادث دیدهایم که خانمی سوار بر خودرویی شده و راننده او را مورد آزار و اذیت قرار داده است. در گفتههای این افراد مطرح میشود که خودرو مورد نظر مشکوک بوده؛ در عین حال سوار شدهاند و سرانجام کار آزار و اذیت بوده است. در مورد دیگر میتوان به ماجرای سوءاستفادههای شبکههای مجازی پرداخت، تهدید به انتشار عکس خصوصی و مواردی از این دست، در چند سال اخیر افزایش داشته است. حال اینکه باز مشاهده میشود که روزانه پرونده های بسیاری در پلیس فتا شکل میگیرد! اغفال، کلاهبرداری، دزدی، تجاوز، همه و همه جرایمی تکراری هستند که حتی شیوه ارتکاب به آنها نیز در بیشتر موارد یک نوع است. در کنار این اخبار که روزانه در خبرگزاری ها، روزنامهها و حتی در شبکههای مجازی به طور مداوم عنوان میشود، همچنان بر شمار مردمی که از این جرایم ضربه میبینند، افزوده میشود.
داوود صفایی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی رشته روزنامهنگاری در این باره میگوید: «اولین موضوع این است که تعداد و تیراژ رسانهها در ایران کم است و این کم بودن در مقایسه با جمعیت کشورمان است. نباید این موضوع را فراموش کنیم که بخش زیادی از مردم نیز اصلا مطالعه رسانهای ندارند. از همین منظر در جریان آموزشها و اطلاعرسانیهای مربوط به جرایم و سایر اخبار قرار نمیگیرند.»
صفایی ادامه میدهد: «این در حالی است که همان بخش کوچکی از مردم که به مطالعه رسانهها میپردازند نیز خودشان گرفتار افراد سودجو میشوند. چرایی این موضوع نیز به پدیدهای مربوط است که در جامعه وجود دارد. اگر یک دزد دستگیر می شود در کنار آن دزد دیگری متولد خواهد شد. به عنوان نمونه اگر یک خانم توسط راننده یک خودرو ربوده شود و مورد اذیت و آزار قرار گیرد، مطمئناً خودرو دیگری نیز وجود دارد که به همین شیوه عمل کند؛ به عبارت دیگر پدیده سرقت، تجاوز و ... در جامعه وجود دارد. در نتیجه نمیتوان تنها با آگاهی دادن مردم را ایمن کرد. در هرصورت قربانیانی وجود خواهند داشت تا زمانی که آن جرم زدوده نشود.»
این کارشناس ارتباطات میافزاید: «تا زمانی که آن جرم وجود دارد، قربانیانی نیز وجود خواهند داشت؛ کلاهبرداران مال مردم را خواهند دزدید و متجاوزان نیز به اذیت و آزار خواهند پرداخت. جرم روزانه بازتولید میشود؛ در نتیجه پدیده جرمزایی باید متوقف شود.»
صفایی بامقایسه تیراژ رسانهها و جرایم در کشور ژاپن ادامه میدهد: «در کشور ژاپن با جمعیتی حدود 140 میلیون، 60 میلیون تیراژ رسانهای وجود دارد در حالی که در ایران برای جمعیت 80 میلیونی از یک درصد تیراژ مطبوعات ژاپنی برخوردار نیست. دقیقا همین موضوع جرایم را به مسائلی چون بیماری نیز میتوان بسط داد؛ زمانی که آگاهی رسانهای فراگیر نباشد مردم آموزش نخواهند دید و برشمار بیمارها نیز افزوده میشود. نباید فراموش کنیم که رسانهها میتوانند مانند یک مدرسه و یا دانشگاه آموزش دهند.»
در شرایطی که سرانه مطالعه در کشور ما بسیار پایین است و بخش اعظم مطالعه مربوط به شبکههای مجازی میشود و نه کتابها و رسانهها،ذهن افراد برای مواجهه با بزه آماده نیست. همین موضوع را صفایی اینگونه شرح میدهد: «اگر 100 نفر در کشور خودرو داشته باشند و 10 نفر از آنها از جرایمی که رخ میدهد از طریق مطالعه رسانهها باخبر شوند، فقط همان 10 نفر هستند که در مواجهه با جرایم عکسالعمل مناسبی انجام میدهند؛ حال اینکه همان 10 نفر نیز به طور صددرصدی ایمن نیستند و ممکن است به دام بیفتند. به عنوان نمونه همه ما در ارتباط با برقگرفتگی مطالعاتی انجام داده ایم و از بایدها و نبایدهای مربوط به مسائل برقی آگاهیم، حال اینکه روزانه میشنویم افرادی دچار برقگرفتگی میشوند. مطالعه در ارتباط با یک خبر میتواند در آمادگی ذهنی افراد موثر باشد اما مانع از وقوع آن نخواهد شد.»
وی در پایان میگوید: «شاید به همین دلیل است که بسیاری از بزرگان بر این باورند که برای توسعه یک جامعه، مردم آن باید از روزنامهخوانی حمایت کنند. این دقیقا به این معنی است که آگاهی مردم نسبت به مسائل مختلف بالا میرود؛ هرچقدر هم کم باشد.»
جرم وجود دارد. زندگی زشت است، هر لحظه باید مراقب بود که اتفاقی برایمان نیفتد. شدنی است؟ اینکه هر لحظه مراقب اطرافمان باشیم؟ به خودرویی که سوار آن میشویم اعتماد نکنیم؟ پای قراردادی را امضا نکنیم حتی اگر طرف قرارداد را میشناسیم؟ عکسی برای کسی نفرستیم؟ ما، حداقل در ایران و با وضعیت اجتماعی و اقتصادی که درگیر آن هستیم، همیشه در معرض جرایم قرار داریم؛ گویا در نقطه نقطه زیرپایمان دام گسترده شده است و بایدقدمهایی که برمیداریم همیشه آگاهانه باشد. با کمی مطالعه در زمینه جرایم و چگونگی وقوع آن و داشتن حواسی جمع در جامعه به سادگی خواهیم توانست از پس این دامها برآییم؛ به این شرط که در مراقبت و احتیاط حساسیت به خرج ندهیم که تبدیل به بدبینی نسبت به تمام افراد جامعه شود.